شهیــــــــــــــــــد

... هفتاد دو سر بریده؟ وا بیدادا! ...

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتخابات مجلس» ثبت شده است

بازخوانی فرمایشات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای درباره تحزب3

سخنرانی رهبر معظم انقلاب است در دانشگاه شهید چمران:

حساب روشنفکران حرفه‌ای جداستنگاه کنید به آن روشنفکر حرفه‌ای غیر متعهد که هیچ کاری ندارد، می‌نشیند پشت میز کارش. روزی چند ساعت بیانیه و مقاله و جزوه می‌نویسد، آنها حسابشان جداست. همان‌طوری که صبح گفتم روشنفکران حرفه‌ای در طول این مدت مبارزات مردمی، مایوس‌کننده‌ترین گروه‌ها بودند. این فریادی بود که مرحوم آل احمد بارها می‌کشید، هر وقت این مرد را دیدیم، همانطور که در کتاب‌هایش هم منعکس است فریاد و فغان و خروشش از روشنفکران حرفه‌ای بلند بود. یادم نمی‌رود سال ۴۷ در مشهد، آخرین سال زندگی آل احمد جلسه‌ بسیار دوستانه پرسودی داشتیم، و برادران همگام و هم‌فکر ما در مشهد جمع بودند و بحث‌های زیادی می‌رفت. خیلی از چهره‌هایی که از مشهدی‌ها می‌شناسید در آن جلسه حضور داشتند. آل احمد می‌گفت: ‌از بعد از مشروطیت تا امروز یعنی تا سال ۴۷ روشنفکران ما سه کتاب خوب ترجمه نکرده و ننوشته‌اند، این حرف او بود.
تفاوت روشنفکر مذهبی و روحانی با روشنفکر حرفه‌ایدر زمان خود ما و در طول این دوران مبارزه، روشنفکرها بعد از آنکه جلسه‌شان را می‌رفتند، باشگاهشان را می‌رفتند، میهمانی‌شان را می‌رفتند، بورس تحصیلی‌شان و یا تحقیقی‌شان را از دولت شاهنشاهی می‌گرفتند و می‌رفتند و برمی‌گشتند، کارهای روزمره‌شان را انجام می‌دادند، سینما و گردش و تفریح عصرشان را می‌رفتند و خلاصه بعد از آنکه همه کارهای واجب و مستحب زندگی را انجام می‌دادند، دو سه ساعتی هم می‌نشستند پشت میز کارشان آقاوار، تمیز، بی‌دغدغه پای کولر یا بخاری قلم می‌زدند. این خیلی کار آسانی بود؛ این غیر از آن که روشنفکر مذهبی و یا به خصوص روشنفکر روحانی است که با مردم و در میان مردم است و توی برج عاج نیست.
او وقت آمدن به صحنه را نداردروشنفکر یعنی آن کسی که آن چیزهایی را می‌بیند که مردم نمی‌بینند، کسی که از سطح بالاتری دارد نگاه می‌کند، مشرف بر مسائل است، جهت‌‌گیری‌ها را می‌بینید، دشمن را می‌بیند، دشمن را می‌شناسد، او وظیفه دارد که زودتر از هر کس دیگر فریاد بزند، خروش برآورد، مردم را بسیج کند و خانه‌ای را که دشمن در آن سنگر گرفته تصرف کند و دزدها را بیرون بریزد، اما نمی‌کند، او مشغله‌ها و گرفتاری‌ها، دردها و انگیزه‌های دیگر دارد.
روشنفکر حرفه‌ای ما تا نیمه‌شب در باشگاه، در کلوپ، در کافه گذرانیده، قهوه‌اش را خورده، شور علی‌اف و سمفونی پنجم تهران را گوش کرده، درباره مسائل آفریقا و آمریکای لاتین گپ فراوانی زده و حالا با وجدان آسوده آمده خانه و می‌خواهد بخوابد، او وقت آمدن به داخل صحنه را ندارد. اگر در کوچه و در میان مردم و از سوی خود مردم سروصدایی نبود اکنون در بستر راحت لمیده بود و حالا هم که غوغای مردم خواب او را برآشفته و انگیزه‌ او فقط او را تا روی ایوان می‌آورد و روی صندلی می‌نشاند، مردم فقط او را می‌بینند اما حضور او را در میان خود حس نمی‌کنند این است روشنفکر حرفه‌ای.
روشنفکر مذهبی در میان مردم استاما روشنفکر مذهبی درست عکس این است. نمونه‌اش دکتر شریعتی، یا روشنفکر روحانی، نمونه‌اش روحانیون مترقی و مبارزی که در طول این سال‌ها شما در همه جای این مملکت دیده‌اید، او در میان مردم است، با صدها گونه خواسته و توقع مردم روبه‌رو است، برای او با مردم در میان آنها بودن خودش کاری و کار مهمی است. پس وقت آن را که از سر صبر و حوصله به قلم زدن بپردازد ندارد. هزار مسئله برایش مطرح است، هزار درد، هزار سئوال، هزار نیاز در برابرش قرار می‌گیرد. مشغله‌های نقد، او را از پرداختن به طرح‌های درازمدت و غیرنقد باز می‌دارد، این از جهتی خسارت است و در این شک نیست، اما خسارت اجتناب‌ناپذیری است.
برای تاسیس حزب جای درنگ نبودباری پرداختن به مسائل مقدماتی حزب از آنچه نوشتنی است و آنچه اندیشیدنی است و آنچه مشورت کردنی است همگی با این مشکل روبرو بود و پیوسته به تعویق می‌افتاد. بدین ترتیب بود که در دوران پیش از محرم گذشته (سال 1399 هجری قمری) در روزهای سیاه حکومت ازهاری هم کار ایجاد و اعلام آن سازمان و تشکیلاتی که از مدت‌ها پیش طرح‌ریزی شده و بعضی مقدماتش فراهم شده بود به تاخیر افتاد و همین طور در هفته‌های بعد تا روزهای ورود امام به ایران و جوشیدن کارهای بزرگ و سنگین از همه طرف ولی احساس می‌شد که فرصت کار هر لحظه تنگ‌تر و مجال‌ها محدودتر می‌شود. جای درنگ نبود برادرانی که از آغاز در این اقدام همقدم و همراه بود غالبا دست اندرکار مشاغل اجتناب ناپذیر شده بودند، و بعضی در نقاط دیگری از ایران فعالیت می‌کردند. بالاخره از آن جمعی که از پیش با هم همکاری می‌کردیم آن چهار نفری که بیشتر همدیگر را می‌دیدیم و بیشتر با هم بودیم و بیشتر در تنظیم مواد اساسنامه و مرامنامه همکاری کرده بودیم و همدیگر را بیشتر در دسترس پیدا می کردیم. گرد آمدیم و آخرین مراحل آمادگی را برای اعلام حزب گذراندیم و حزب را اعلام کردیم.
هدف از تاسیسحزب به چه منظور اعلام شد؟ به منظور ایجاد آن تشکل سیاسی -ایدئولوژیک بالاخره یک تشکلی لازم است. و یک جمعی باید آن را به‌وجود بیاورند. یک عده باید پیشقدم شوند آن روزی که ما اقدام می‌کردیم، نمی‌گفتیم: فلان گروه اقدام نکند. فلان کانون و فلان انجمن دست به کار نشود. بقایای فلان حزب قدیمی تجدید سازمان نکنند. به عکس ما می‌گفتیم اینها هر کدام آمادگی و انگیزه دارند اقدام کنند. اگر کسی یا گروهی ایدئولوژی درست، با خط فکری و سیاسی درست بر روی همان خطی که امام ما روی آن خط می‌رود که این برای ما امروز از هر چیزی مهمتر و عزیزتر است- دست به این مهم می‌زدند به آنها می‌پیوستیم قبلا این را به کسانی که گمان داشتیم ممکن است به فکر چنین کاری بیفتد و درصدد این کار بر بیایند گفتیم بکنید ما دنبال شما می‌آییم. باید صریحا بگویم کسی اقدامی نکرد. نمی‌شد بنشینیم تا دیگران روزی اقدام کنند. در آن صورت اشکال بر ما هم وارد می‌بود. لذا وارد عمل شدیم و بعد هم دیگران پیوستند. گروه‌های مترقی، دانشجویان، دانشگاهیان، معلمین، کارگران، پیشه‌وران دعوت ما را اجابت کردند. از خواهران کارآمد کاردان به تعداد زیادی پیوستند الان در داخل دفتر مرکزی و شعبه‌های حزب خواهران ما نقش‌های اساسی و فعالی را دارند. و این تشکیلات مفصل و معظم روز زن عمدتا به وسیله خود خواهرها انجام گرفت و این تشکیلات وسیع را خودشان راه انداختند. این کارآیی می‌‌خواهد کار کوچکی نبود.
دست‌اندرکار توسعه و فعالتر کردن سازمان سیاسیبالاخره یک واحد سیاسی، یک سازمان سیاسی- ایدئولوژیک و در صورت لازم نظامی، ضرورت و اجتناب ناپذیر است. این را صریحا به شما می‌گویم که عمل نظامی هم در صورت تشخیص ضرورت در برنامه‌های ما هست.
امروز روزی نیست که بنشینیم تا بیایند صاف صاف ما را فرو بدهند. امروز اگر دشمن بخواهد اقدام نظامی کند یا شیوه‌های خیانت و توطئه را تعقیب نماید بسیج نظامی یک ضرورت خواهد بود و ما برای این کار آماده‌ایم. به هر حال ما فعلا دست اندر کار توسعه و هر چه فعال تر کردن این سازمان سیاسی هستیم. یعنی حزب جمهوری اسلامی پس به طور خلاصه ضرورتی که ما را به ایجاد این حزب و این تشکل سیاسی فرا خواند احساس نیاز شدید به سازماندهی نیروها و جهت دادن آن و شتاب دادن به نیروهای کند و کم کار و به صحنه کشاندن نیروهای خفته و جلوگیری از انحراف‌ها بود و این تکلیف بزرگی بود که به هر حال باید روزی به وسیله جمعی همفکر و همگام تامین می‌شد ما لحظه‌ای مناسب‌تر و نیازمندتر از نخستین روزهای پیروزی نیافتیم و با زمینه ذهنی چندین ساله و به دنبال تلاش عملی یکی دوساله به آن اقدام ورزیدیم و راه همکاری را برای هم همفکران و همگامان و مدعیان و علاقمندان بازگذاشتیم.
ما خودخواهی نداریمدر اینجا نکته‌هایی است که مکرر به برادرها و خواهرها گفته‌ایم. اکنون در جمع شما هم می‌گویم و شما هم از قول من می‌توانید به همه بگویید: ما این خودخواهی را نداریم که بگوییم: تمام کانون‌ها و تمام انجمن‌ها و تمام احزاب باید بیایند در حزب ما حل و ادغام شوند. البته این برای ما ایده‌آل است زیرا که این خط و این راهی که ما انتخاب کرده‌ایم از نظر ما بهترین است و اگر ما بهترین را غیر از این می‌دانستیم آن را انتخاب می‌کردیم. این راه ماست و این خط ماست.
به دنبال کاهش اختلاف‌ها هستیماما اگر کسی یا گروهی با وجود اشتراک در اصول در پاره‌ای از مسائل با ما اختلاف سلیقه داشته باشد و ترجیح دهد که کانونش، انجمنش، اتحادیه‌اش، سازمانش را جدا نگاه بدارد ما به او نمی‌گوییم که حتما بیاید به ما بپیوندد و نمی‌گوییم که ما به شما کمک و با شما همکاری نخواهم کرد و به عکس همه کمک و همکاری خود را در صورتی که آن واحد بخواهد مبذول خواهیم داشت. آنچه مهم است این است که ما سعی می‌کنیم این واحدها را که به هر حال بوجود آمده به یکدیگر نزدیک کنیم و از موارد افتراق آنها بکاهیم.
تکلیف قرآنی با دیگر گروه‌هاآیه‌ای از قرآن تکلیف ما را با گروه‌های دیگر معین کرده است این آیه به ما می‌گوید: با کسانی که بر سر ایمان و ایدئولوژی با شما جنگیده‌اند. برای شما دسیسه چیده‌اند با دشمنان شما همدست شده‌اند. هرگز ولایت و پیوستگی ایجاد نکنیم با آنها هم پیمان و هم دست نشویم. این ملاک است. این معیار را این ضابطه را در نظر داشته باشید. به وسیله این ضابطه گروه‌ها و جمعیت‌های روی خط اسلام یا جدا از خط اسلام را بشناسید. با کسی تعارف نداریم. آن جمعیتی، آن گروهی آن جمعی و آن فردی بر روی خط اسلام است که ضابطه‌اش برای برادری این باشد برادری یعنی چیزی بر مبنای ایمان و جدایی یعنی چیزی باز بر مبنای ایمان. مسئله این است. ما معتقد نیستیم که قشرهای اجتماعی باید از هم جدا شوند. ما معتقد نیستیم که فقط بر روی یک قشر واحدی باید تکیه شود.
به طرف وحدت برویدبنابراین توصیه من به همه برادرها و خواهرها و خواهشم از همه این است که سعی کنید نقاط مشترک‌تان را زیاد کنید. به هم نزدیک شوید. فعالیت‌هایتان را در خط واحدی قرار بدهید و سعی کنید که به طرف وحدت بروید. مرحوم سید شرف‌الدین جمله جاویدانی دارد که باید از آن درس گرفت. می‌گوید: بنی اسلام علی دعا متین: کلمه التوحید، و توحید الکلمه، یعنی اسلام بر روی دو پایه استوار است، یکی کلمه توحید (لا اله الا الله) و یکی توحید کلمه. حرف‌ها را یکی کردن، ‌مواضع را به هم نزدیک کردن. و این خلاصه حرفی است که من می‌خواستم بزنم.

به نقل از فارس

۰۹ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بازخوانی فرمایشات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای درباره تحزب2

سخنرانی رهبر معظم انقلاب است در دانشگاه شهید چمران:

انجمن‌های اسلامی و گروه‌های مسلمانیک نکته ضروری و توجه کردنی را به شما عزیزان تذکر دهم و آن اینکه در همه کارها برنامه‌ریزی و آمادگی قبلی نیمی از مسئله است و من احساس می‌کنم که برادران و خواهران، امروز خیلی با آمادگی قبلی کار را شروع نکرده‌اند و برنامه‌ریزی صورت نگرفته است. ولی به هر حال صحبت کوتاهی را من در اینجا مطرح می‌کنم که می‌تواند بخشی از برنامه‌ باشد.
همانطوری که به ما گفته شده و شما هم یقینا می‌دانید جلسه امروز عصر قرار بود فقط از انجمن‌های اسلامی شهر اهواز تشکیل شده باشد. خود این کلمه، قدری سوال‌برانگیز است! انجمن‌های اسلامی و گروه‌های مسلمان!
مگر چند گروه مسلمان داریم؟ و اینها بر اساس چه معیارهایی چند تا شده‌اند؟ و در زمان پیغمبر، در آغاز طلوع اسلام مسلمانان چند گروه بودند؟ و چرا ضابطه‌ها و ملاک‌های مسلم و اصیل نتواند این چندها را به یک تبدیل بکند؟ این یک مسئله‌ای است که در هر حال برای ما قابل بحث و مذاکره‌ است.
امام دیوارها را برداشتاین مطلب را به شما بگویم حسن بزرگ و ویژگی بسیار مهمی که جنبش اسلامی ما داشت این بود که دیوارها و فاصله‌ها از میان گروه‌ها برداشته شد یعنی امام و رهبر این ملت، این هنر بزرگ را کرد و داشت که توانست همه این دیوارهایی را که منطقه زیست ذهنی و سیاسی ما را به مناطق کوچک، کوچک تقسیم کرده بود از میان بردارد. یک صحنه وسیعی یک پهنه گسترده‌ای به وجود بیاورد. حالا ما آمده‌ایم. این پهنه وسیع را از نو داریم تقسیم‌بندی و دیوار‌کشی می‌کنیم. این کار چه فایده‌ای دارد؟ و چه ضرورتی هست که ما یک فضای وسیع را که هم از نور برخوردار است و هم از گرمای مطبوع و هم از نسیم حیات‌‌بخش تقسیم کنیم به حفره‌ها و خانه‌ها و منطقه‌های کوچک، کوچک و محدود که نه روشنایی دارد و نه گرما و نه نسیم فرح افزا، ما ضابطه‌ای برای وحدت و ضابطه‌ای برای جدایی داریم. این ضابطه‌ها را پیدا کنیم و با برادران متحد بشویم.
قرآن نمی‌گوید تک‌تک با خدا باشید
قرآن به ما درس می‌دهد:واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرّقوا
اعتصام، یعنی خود را نگهداشتن. در یک جاده لغزنده باریک حرکت می‌کنید، در کوهنوردی‌ها لابد دیده‌اید؛ از یک جاده کوهستانی دشواری بالا می‌روید جایی هست که بدون دست نمی‌شود بالا رفت، دستگیره‌ای پیدا می‌کنید و خودتان را می‌کشید بالا. دستگیره‌ای پیدا می‌کنید و خودتان را از افتادن و لغزیدن و با مغز به زمین خوردن مصون و محفوظ نگه می‌دارید. این اعتصام است. قرآن می‌گوید به ریسمان خدایی معتصم بشوید، بوسیله الله خودتان را نگهدارید که نلغزید که با مغز به زمین نخورید، که منحرف نشوید که بتوانید خودتان را بالا بکشید. اعتصام، خود را نگه‌داشتن به وسیله الله است. اما این، همه مفهوم آیه نیست، آیه نمی‌گوید بروید تک‌تک به ریسمان خدایی چنگ بزنید و خودتان را نگهدارید. می‌گوید:
واعتصموا بحبل الله جمیعاً. همه با هم، این عنصر همه با هم چیز مهمی است. اگر ما تک‌تک به ریسمان الهی، به دستاویز الله، معتصم بشویم. فایده‌ مطلوب به‌دست نخواهد آمد. باید با هم معتصم بشویم، اگر با هم بودیم درست است، تکیه در این آیه روی اعتصام، بحبل‌الله نیست، تکیه بر روی جمیعاً است. اعتصام بحبل‌الله در عرف قرآن دارای مفهوم آشکار واضحی است.
دلها به هم نزدیک شدمعلوم است که همه باید به ریسمان الله چنگ بزنند، این آیه را نمی‌خواهد بگوید. می‌خواهد بگوید که همه با هم چنگ بزنید، روی جمیعاً تکیه دارد. دلیل، جمله بعد است: ولا تفرّقوا، جدا نشوید، و باز به دنبالش: واذکروا نعمت‌الله علیکم اذکنتم اعداءً فألّف بین قلوبکم. نعمت خدا را بیاد بیاورید آنگاه که با یکدیگر دشمن بودید و خدا شما را با هم آشنا کرد، دلهای شما را به هم پیوند داد.
"فألّف" و واقعاً همینطور است، ما تحت تأثیر فرهنگ رژیم خودکامه شاهنشاهی هر کداممان یک شاه بودیم و همه از هم جدا، و هر کدام پیله به دور خود تنیده و هرکدام در پیله خود خفته و در حال مرگ و احتضار. دلهای ما با هم نزدیک شد، لباسها، فرمها، شغلها، رنگها، زبانها، این دیوارهای گوناگون از وسط برداشت شد و همه با هم آشنا شدیم، خواهر[ها] و برادرها در کنار هم گام برداشتند، سخن واحدی را شنیدند، در راه واحدی حرکت کردند، این یک نعمت بزرگ است، یک چیز وصف ناپذیر است.
وحدت و حزب جمهوری اسلامیاین را نگه دارید و قدر بدانید حالا شما حق دارید از بنده بپرسید که خوب شما که اینقدر دم از وحدت می‌زنید، چرا حزب جمهوری اسلامی را درست کرده‌اید؟ آیا تشکیل حزب به معنای انتخاب کردن یک عده از مردم و دیگران را کنار گذاردن، کسانی را زیر یک نام گردآوردن و کسان دیگری را بیگانه شمردن، نیست؟
بنده به شما حق می‌دهم که این سؤال را بکنید، شما هم به من حق بدهید که به این سؤال پاسخ بدهم. یک توده انبوه از نیروی فعال بدون تشکل و سازماندهی سیاسی امکان ندارد بتواند کارش را انجام بدهد. نقیصه بزرگ مبارزه ما تا قبل از پیروزی همین بود. رهبری قاطع و پیامبرانه‌ امام بود که توانست مردم را در یک خط حرکت بدهد، و مشخص بودن دشمن. و همیشه وضع چنین نیست، همین امروز دشمن برای همه مشخص نیست، ممکن است برای جمع ما مشخص باشد، برای خیلی‌ها مشخص نیست، آیا غیر از این است؟
فلسفه دور هم جمع شدن در حزبآن چیزی که می‌تواند همه نیروها را در یک جهت حرکت بدهد و نیز می‌تواند نیروهای خفته و مرده را زنده کند و به نشاط بیاورد و نیروهای بالقوه را بالفعل کند.
توی این کوچه بازار، توی خانه‌ها، حتی توی این دانشگاه‌ها، حتی توی این مدارس دینی،‌خیلی نیروهای بالقوه خوابیده بود، این‌ها باید بالفعل بشوند یعنی به صحنه کشانده بشوند و نیز می‌تواند نیروهای کم‌کار و راکد را شتابنده کند و فعالیت بدهد و بالاخره می‌تواند از انحراف نیروها جلوگیری کند. چیزی که این چهار خاصیت واین چهار هنر را دارد چیست؟ یک سازمان و یک تشکل سیاسی.
خصوصیات یک تشکل سیاسییک بار دیگر این چهار خصوصیت را تکرار می‌کنم: سازمان سیاسی اولاً می‌تواند نیروها را در یک جهت بسیج کند و به همه آنها جهت بدهد. ثانیاً می‌تواند نیروهای بالقوه را، نیروهای خفته را بالفعل کند، زنده کند، فعال کند.
ثالثاً می‌تواند نیروهای کند و بطئی را شتابنده کند، و رابعاً و بالاخره می‌تواند نیروها را از تغییر مسیر دادن و منحرف شدن حفظ و مصون کند. این چهار خاصیت از آن یک تشکل سیاسی با یک فرماندهی و تمرکز رهبری و هدایت جمعی است و حزب یعنی این.
سابقه تشکل اسلامیما مدتها روی این مسئله فکر کردیم، حسن مسئله این بود که ما به فضل پروردگار هیچ وقت از بیرون گود به مسائل نگاه نکردیم، ماجراها را از نزدیک لمس می‌کردیم، از روزی که این مبارزه آغاز شد در گیرودار آن بودیم، برادران ما همه اینچنین بودند، مشکلات را می‌فهمیدیم و از سال 1342 فکر سازماندهی به نیروهای اسلامی فعال، فکر برادران ما را مشغول می‌داشت. ما در سال 42 در قم یک تشکیلاتی را بنیان‌گذاری کردیم و این تشکیلات با هجوم امنیتی‌های رژیم پیش متوقف ماند. یازده نفر، از جمله خود من، تحت تعقیب قرار گرفتیم. چهار نفر را از جمله آیت‌الله منتظری و بعضی دیگر از برادران و اساتید را گرفتند، مدتها نگهداشتند، بقیه هم مدتها تحت تعقیب بودند. این فکری بود که از سال ۱۳۴۲ یعنی آن وقتی که امام در زندان بودند و بعد در قیطریه با همه خانواده‌شان در خانه‌ای محصور و زندانی بودند در مغز برادران ما بود.تشکل‌های مختلف کار تشکیلاتی در دوران مبارزهمنتهی شرایط خفقان را شما خود از نزدیک دیده‌اید و لمس کرده‌اید و می‌دانید که شرایط اختناق چگونه است. این فکر در دوران‌های مختلف، در این پانزده شانزده سال، شکل‌های مختلف پیدا کرد و جلوه‌گاه‌های مختلف یافت. دوستان ما در جمع‌های گوناگون شرکت کردند. در گروه‌های گوناگون وارد شدند با عناصر انقلابی همکاری کردند، زندان‌ها را رفتند و رنج‌ها کشیدند تا اینکه این دوران یکی دو ساله اخیر پیش آمد. مجددا این فکر به صورت فراگیری همه نیروها یا بخش مهمی از نیروهای فعال در ذهن برادران ما زنده شد و از یکسال و نیم یا نزدیک دو سال پیش به این طرف فکر تشکیل یک واحد، یک سازمان سیاسی ایدئولوژیک و احیانا نظامی فراگیر، همه ذهن ما و همه حضور ما را به خودش جلب کرد و این کار را شروع کردیم البته در اثنای کار برادران ما بعضی تبعید شدند. بعضی به زندان‌ها افتادند، جمع‌ها متلاشی شد. در دوران دولت نظامی ازهاری باز مجددا شتاب بیشتری پیدا کرد، برادران از تبعیدها و زندان‌ها برگشتند. می دانید حوادث در آن روزها ساعت به ساعت بود، نه روز به روز. هر ساعت یک حادثه بود، هر ساعت یک انگیزه بود. یک تکلیف بود. وقت اینکه کسانی بنشینند، ۱۰ ساعت، ۱۵ ساعت، ۲۰ ساعت یک مسئله را تمام کنند باقی نمی‌ماند.

ادامه دارد...

۰۹ اسفند ۹۰ ، ۱۹:۵۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بازخوانی فرمایشات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای درباره تحزب1

 حضرت آیت الله‌ العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب یادآور شده‌اند: ما با تحزب مطلقا مخالف نیستیم. اینکه خیال کنند ما با حزب و تحزب مخالفیم. نه، اینطور نیست. قبل از پیروزی انقلاب، پایه‌های یک حزب بزرگ و فعال را خود ما ریختیم. اول انقلاب هم این حزب را تشکیل دادیم؛ امام هم تأیید کردند چند سال هم با جدیت مشغول بودیم.
 
فرازهایی از فرمایشات حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای درباره تحزب به شرح ذیل است:
یک مسئله دیگر هم در ذهنم بود که مطرح کنم مسئله‌ حزب و تحزب گمان می‌کنم وقت کم است؛ لذا مختصر عرض می‌کنم.
در کشورهایی که ملاحظه می‌کنید انقلاب شده، احزاب وسط می‌آیند. این سؤال پیش می‌آید که نگاه ماه به تحزب و حزب چیست. الان وقت کم است و من نمی‌توانم تفصیلاً بگویم؛ ان‌شاءالله یک وقتی در این باره به تفصیل صحبت می‌کنم.
به طور اجمال بگویم ما با تحزب مطلقا مخالف نیستیم. اینکه خیال کنند ما با حزب و تحزب مخالفیم. نه، اینطور نیست. قبل از پیروزی انقلاب، پایه‌های یک حزب بزرگ و فعال را خود ما ریختیم اول انقلاب هم این حزب را تشکیل دادیم؛ اما هم تایید کردند چند سال هم با جدیت مشغول بودیم؛ البته بعد به جهاتی تعطیل شد.
همان وقت به ما اشکال می‌کردند که تحزب با وحدت عمومی جامعه مخالف است. من آن وقت یک سخنرانی مفصلی کردم، که بعد هم پیاده شد و چاپ شد و پخش شد؛ تحت عنوان «وحدت و تحزب» تحزب می‌تواند در جامعه انجام بگیرد، در عین حال وحدت هم صدمه‌ای نبیند؛ اینها با هم منافاتی ندارد. منتها آن حزبی که مورد نظر ماست عبارت است از یک تشکیلاتی که نقش راهنمایی و هدایت آحاد مردم را به سمت یک آرمان‌هایی ایفا می‌کند.
ما دو جور حزب داریم یک حزب عبارت است از کانال کشی برای هدایت‌های فکری، حال چه فکری به معنای سیاسی، چه فکری به معنای دینی و عقیدتی اگر چنانچه کسانی این کار را بکنند، خوب است. قصد عبارت از این نیست که قدرت را در دست بگیرند؛ می‌خواهند جامعه را به یک سطحی از معرفت به یک سطحی از دانایی سیاسی و عقیدتی برسانند؛ این چیز خوبی است. البته کسانی که یک چنین توانایی‌ای داشته باشند، به طور طبیعی در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رای خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یک جور حزب است؛ این مورد تایید است. میدان باز است. یک جور حزب، تقلید از احزاب کنونی غربی است حالا من گذشته را کار ندارم. احزاب کنونی غربی به معنای باشگاه‌هایی برای کسب قدرت است؛ اصلا حزب یعنی مجموعه‌ای برای کسب قدرت. یک گروهی با هم همراه می‌شوند، از سرمایه و پول و امکانات مالی خودشان بهره‌مند می‌شوند، یا از دیگران کسب می‌کنند، یا بندوبست‌های سیاسی می‌کنند، برای اینکه به قدرت برسند. یک گروه هم رقیب اینهاست؛
کارهای مشابه اینها را انجام می‌دهد تا آنها را از قدرت پائین بکشد، خودش بشود جایگزین. الان احزاب در دنیا غالبا اینگونه‌اند.
این دو حزبی که در آمریکا به نوبت در راس کار قرار می‌گیرند، از همین قبیلند؛ اینها در واقع باشگاه‌های کسب قدرتند. این نه، هیچ وجهی ندارد. اگر کسانی در داخل کشور ما به این شیوه دنبال تحزب می‌روند. ما جلویشان را نمی‌گیریم. اگر کسی ادعا کند که نظام جلوی تشکیل احزاب را گرفته است، یک دروغ واضحی گفته؛ چنین چیزی نیست؛ اما من اینجور حزبی را تایید نمی‌کنم. اینجور حزب سازی اینجور حزب بازی معنایش عبارت است از کشمکش قدرت؛ این هیچ وجهی ندارد. اما حزب به معنای اول، یعنی یک کانال کشی در درون جامعه، برای گسترش فکر درست. چه فکر عقیدتی و اسلامی، چه فکر سیاسی و تربیت کادرهای گوناگون بسیار خوب است؛ این چیز نامطلوبی نیست. اجمال قضیه این است؛ حالا تفاصیلش را ان‌شاء‌الله در وقت‌های دیگری عرض می‌کنیم .

ادامه دارد...

۰۹ اسفند ۹۰ ، ۱۹:۵۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تازه‌ترین آمار از ترکیب کاندیداهای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی

در انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی علاوه بر نمایندگان فعلی مجلس افرادی از صنوف مختلف کاندیدا شده‌اند که روحانیون، استادان دانشگاه، وکلا و قضات، پزشکان، کارمندان، فرهنگیان، مشاغل آزاد و ... را شامل می‌شوند.

به گزارش موج حضور به نقل از ایسنا، تعداد 3313 کاندیدا از 31 استان در کل کشور در مرحله نهایی رقابت‌های انتخاباتی حضور دارند که استان تهران با 652 کاندیدا بالاترین آمار کاندیداها را دارد و پس از آن استان‌های خراسان رضوی با 283 کاندیدا، فارس با 248 کاندیدا، اصفهان با 222 کاندیدا و استان خوزستان با 202 کاندیدا در رده‌های بعدی پر کاندیداترین استان‌ها قرار دارند. هم‌چنین استان بوشهر با 25 کاندیدا و استان خراسان شمالی و استان هرمزگان هر کدام با 26 کاندیدا جزو استان‌های دارای کاندیدای کمتر محسوب می‌شوند.
در حال حاضر مجلس شورای اسلامی 285 نماینده دارد که 224 نفر از آن‌ها در استان‌های مختلف کاندیدا شده‌اند و از بین‌ آن‌ها 42 نفر برای به دست آوردن عنوان نمایندگی مردم تهران ثبت‌نام کرده‌اند.
اسامی 92 نفر روحانی، 531 نفر استاد دانشگاه،120 نفر از وکلا یا قضات، 205 پزشک، 962 نفر کارمند، 436 نفر از فرهنگیان در بین کاندیداهای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی دیده می‌شود.
141 نفر از کاندیداهای این دوره از انتخابات مجلس نیز کسانی هستند که قبلا نظامی بوده‌اند.
بازنشستگان و افراد دارای مشاغل آزاد نیز به ترتیب آمار 30 و 395 نفر را به خود اختصاص داده‌اند و 42 نفر خود را بیکار معرفی کرده‌اند.
135 نفر از کاندیداها هم از افرادی هستند که به مشاغل آن‌ها در این گزارش اشاره‌ای نشده است.
اقشار مختلف مردم کشورمان روز جمعه 12 اسفند 90 با حضور گسترده در پای صندوق‌های رای نمایندگان خود را از میان این افراد برای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی انتخاب خواهند کرد.

۰۹ اسفند ۹۰ ، ۱۹:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دعوت کانون دانشگاهیان از مردم برای مشارکت حداکثری در انتخابات

بیش از یک هزار عضو کانون دانشگاهیان ایران اسلامی با صدور بیانیه‌ای از مردم برای مشارکت حداکثری در انتخابات دعوت کردند.

به گزارش موج حضور به نقل از ایسنا، متن این بیانیه به شرح زیر است:
انقلاب بزرگ اسلامی ایران با رهبری هوشمندانه حضرت امام خمینی(ره) و با الهام از اندیشه‌های ناب اسلامی، جلوه‌ای از نور و حقانیت اسلام عزیز را بر جهان تاباند و بیداری اسلامی را پایه ریزی کرد و الگویی را برای مستضعفین و محرومین جهان شکل داد که نشانه‌های آن در کشورهای منطقه خود را متجلی کرده است. جمهوری اسلامی ایران با گذشت 33 سال از عمر بابرکت خود که با اشارت‌های امام راحلمان و پس از آن با تدبیر امام خامنه‌ای(مدظله) که همچون پدری صالح این کشتی الهی را تا به اینجا رسانیده است، حتی گامی از آن آرمان‌های والا عقب نگذاشته و این برآیند عمق نهادینگی آرمان‌های اسلامی در جان و دل انقلابیون دیروز، جوانان امروز و دلسوزان واقعی نظام است. با ورود به دهه چهارم انقلاب اسلامی فصل دیگری از کتاب زرین این انقلاب به رخ جهانیان کشیده شد و آن پیشرفت‌های چشم گیر ایران اسلامی در زمینه‌های متعدد علوم پایه، علوم فنی و مهندسی، پزشکی، علوم انسانی اسلامی، انرژی هسته‌ای و اقتدار بین المللی است که با دست توانگر متخصصان ایران و دست پروردگان مکتب خمینی(ره) و با رهنمودهای رهبر حکیم و فرزانه انقلاب حضرت امام خامنه‌ای (مدظله) به دست آمده است.
امسال در حالی سی و چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی را آغاز می‌کنیم که در حساس‌ترین و البته پربارترین شرایط در دهه‌های گذشته قرار داریم. موج مخالفت‌ها و تهدیدهای پوشالی استکبار با ملت شریف ایران و انقلاب اسلامی‌شان رو به فزونی است. تهدیدهایی که نتیجه‌ای جز ناکامی برای آنان ندارد زیرا بصیرت و شجاعت ملت ایران در 30 ساله گذشته برای همیشه در تاریخ کهن این مرز و بوم به ثبت رسیده است. از این رو نتیجه این همه تلاش از سوی بیگانگان برای انزوای ایران، چیزی جز ذلت و بی آبرویی ندارد. از طرف دیگر همین بصیرت و شجاعت این ملت بزرگ و ثبت وقایع بزرگی نظیر 9دی ماه، حضور باشکوه در 22بهمن و...، اتمام حجتی بود با فتنه گران و منحرفان مبانی و گفتمان انقلاب اسلامی و به مثابه بیمه شدن ایران اسلامی در برابر هر فتنه‌ای که از سوی خارج نشینان و دنباله‌های داخلی آن تدارک دیده می‌شود.

لطفاً ادامه مطلب را بخوانید.

ادامه مطلب...
۰۹ اسفند ۹۰ ، ۱۹:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انتخابات و امام روح‌ الله

سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید
 

ما نباید مقلد کسی باشیم که هر چه را عده‌ای تشخیص دادند همان را عمل کنیم، بلکه باید کاملا توجه کنیم که مثلا در تهران چه کسانی لیاقت دارند که هم مسائل روز را بفهمند و هم متدین باشند و هم برای اسلام کار کنند، اشخاصی را انتخاب کنیم که از هر جهت صالح باشند.
اگر کسان دیگری هم اشخاص صالحی داشتند به آن‌ها رای دهید والّا نه. بازار اختیارش دست خودش است، آن‌چه بینی و بین‌الله تشخیص می‌دهد آن را انتخاب کند.

اگر در انتخابات مسامحه کنیم مطمئن باشید که از راه مجلس به ما لطمه می‌زنند. باید دانست مسلمان بودن تنها فایده‌ای ندارد، باید جمهوری اسلامی را قبول داشته باشد و از مسائل روز اطلاع داشته باشد.
سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید، البته مثل مدرس که به این زودی‌ها پیدا نمی‌شود، شاید آحادی مثل مدرس باشند، کسانی را که انتخاب می کنید باید مسائل را تشخیص دهند، نه از افرادی باشند که اگر روس یا آمریکا یا قدرت دیگری تشری زد بترسند، باید بایستند و مقابله کنند.
۰۹ اسفند ۹۰ ، ۱۹:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

توطئه گروهک‌های اپوزیسیون در آستانه انتخابات

به گزارش موج حضور روزنامه ایران در ستون "دیگه چه خبر؟" با اشاره به فعالیت گروهک‌های ضد انقلاب در آستانه انتخابات خنثی شدن توطئه‌هایشان پرداخته و آورده است: با نزدیک شدن به روز سرنوشت ساز 12 اسفند، گروهک‌های ضد انقلاب و معاند بر حجم فعالیت‌های منفعلانه خود افزوده‌اند.
بر اساس اطلاعات دریافتی برخی عوامل منافق با شناسایی گروه‌های تاثیرگذار سعی می‌کنند با ارسال ایمیل و تلاش برای برقراری تماس، از برخی عکاسان خبرگزاری‌ها خواسته‌اند در برابر دریافت وجه، عکس‌هایی با موضوع خلوت بودن حوزه‌های رای‌گیری برای آن‌ها ارسال کنند.
گفتنی است این اقدام مذبوحانه با هوشیاری مسئولان اطلاعاتی و امنیتی به سرعت لو رفته و خنثی شده است.
۰۹ اسفند ۹۰ ، ۱۹:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پناهیان: این، اولین انتخابات، به دور از هرگونه جنجال است.

دوشنبه؛۸ اسفند ۱۳۹۰؛سایت انتخابات ایران(http://www.entiran.ir/):

به گزارش خبرگزاری اریا، محور سخنان علیرضا پناهیان در همایشی که در اسلامشهر برگزار شد، بدین شرح است:

  • برخی رقابت را بد می‌دانند اما باید بدانیم که رقابت، چیز خوبی است و در نهایت به نفع مردم تمام می‌شود.
  • بی اعتمادی به مسئولین، کار ابلیس است و نباید به تمام مسئولین به نگاه بدی نگاه کرد چراکه عده زیادی از مسئولین نیز هستند که عملکرد فداکارانه‌ای دارند.
  • دیروز یعنی زمان انقلاب ما در غربت بودیم و امروز ما در قدرت هستیم.
  • هر انتخاباتی یک نوع جشن پیروزی است و این انتخابات اولین انتخاباتی است که همه می‌تواند به دور از هرگونه جنجالی با آرامش رای بدهند .
  • نتیجه تکیه بر احزاب، جنبش وال‌استریت است وانقلاب ما به این دلیل پایدار مانده‌است که ما به علما اعتماد کردیم نه به احزاب.
  • اصل انتخابات در کشور ما زیباست و هرچه جلوتر می‌رویم مردم ناب‌تر می‌شوند. زمان انتخابات باید نشاط را در قلب‌ها ایجاد کرد. انتخابات ما سرشار از امید است ولی مردم غرب از انتخابات ناامیدند. هر رأیی که می‌دهند در آخر به نفع اسرائیل تمام می‌شود.
  • مردم باید به دقت رأی دهند چراکه در قیامت بابت هر رأی‌شان مورد مؤاخذه قرار می‌گیرند.
  • اخیرا در کشور بحث انتقاد از رهبری باب شده. سوال اینجاست که مگر رهبری گفته‌اند که به ما انتقاد نشود؟
    فضای انتقاد، همیشه باز بوده اما کسی نبوده که انتقاد کند چرا که عملکرد رهبری مناسب بوده است.
۰۸ اسفند ۹۰ ، ۱۴:۲۴ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شمارش آرا در تهران دستی است

دوشنبه؛۸ اسفند ۱۳۹۰؛سایت انتخابات ایران(http://www.entiran.ir/):

سعید احمدی شهرکی در گفتگو با مهر، تعداد شعب اخذ رأی در نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در تهران را 3 هزار و 251 شعبه اعلام کرد و با بیان اینکه تمام شعب اخذ رأی در تهران مجهز به سیستم رایانه هستند، کیفیت بهره گیری از رایانه در فرآیند رأی گیری در تهران را تشریح کرد.

رئیس ستاد انتخابات شهرستان تهران گفت: وقتی می‌گوییم انتخابات در تهران رایانه‌ای است یعنی در همه شعب اخذ رأی، رایانه وجود دارد. فردی که می‌خواهد در تهران رأی دهد با ارائه کارت ملی‌اش و چک کردن کد ملی‌اش، اینکه قبلاً رأی داده یا خیر مورد بررسی قرار می‌گیرد. وقتی اخذ رأی تمام می‌شود اطلاعات شعبه در آن سیستم رایانه ریخته می‌شود و اطلاعات شعبه به طور مستقیم با نرم‌افزاری که به وزارت کشور متصل است به وزارت کشور منتقل می‌شود.

سعید احمدی شهرکی افزود: منظور از انتخابات رایانه‌ای در تهران این است که کنترل کد ملی و تجمیع آراء در تهران به طور کامل با سیستم رایانه‌ای انجام می‌شود.

وی در پاسخ به اینکه "آیا کاغذ در رأی‌گیری انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در رای گیری رایانه ای حذف می‌شود؟" گفت: خیر، کاغذ در این انتخابات هم سر جایش است.

رئیس ستاد انتخابات شهرستان تهران در عین حال خاطرنشان کرد: البته در وصف انتخابات رایانه‌ای، سیستم دیگری هم وجود دارد که آراء نیز به صورت سیستمی زده شود که آن اصلاً در تهران فعلاً امکان‌پذیر نیست. چون در مونیتور فقط 10 نفر را نشان می‌دهد اما تهران که بیش از 500 کاندیدا دارد ، رای دهندگان باید حداقل 30 دقیقه پای رایانه بایستند و عکس‌ها را در مونیتور ببینند که این اصلاً در تهران امکان‌پذیر نیست.

وی در عین حال گفت: البته اخذ رأی در برخی شهرستانها به صورت پایلوت به وسیله رایانه انجام می شود. در پاکدشت استان تهران به طور کامل اخذ رای هم رایانه‌ای است چون در این حوزه 5 تا 10 کاندیدا است و عکس‌های آنها روی مانیتور می‌آید و رأی‌دهندگان می‌توانند هر کدام را که خواستند کلیک کنند.

احمدی شهرکی درباره دستی یا ماشینی بودن شمارش آراء و نتایج انتخابات در تهران نیز گفت: شمارش آراء به صورت دستی اما جمع‌بندی نتایج مانند دوره های قبل به صورت ماشینی انجام می‌شود.

رئیس ستاد انتخابات شهرستان تهران در ادامه این گفتگو تعداد شعبه های اخذ رأی سیار در تهران را 284 شعبه اعلام کرد و گفت: سعی می‌کنیم برای شعب سیار نیز یک سری لپ تاپ هماهنگ کنیم که آن شعبات هم کامپیوتری باشند.

مصطفی محمد نجار وزیر کشور درباره 10 درصد از حوزه های انتخابیه که قرار است در آنها انتخابات 100 درصد رایانه‌ای برگزار شود گفته است : در استان‌های تهران، یزد، کرمان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، گیلان، سمنان، همدان، گلستان، زنجان، خراسان شمالی، آذربایجان شرقی، مرکزی، فارس و نهایتا 1395 شعبه اخذ رای انتخابات به صورت تمام رایانه‌ای برگزار می‌شود.

۰۸ اسفند ۹۰ ، ۱۴:۰۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یه سوال خیلی خیلی کوچولو!

سلام و خسته نباشید خدمت همه ی افسران جنگ نرم.

البته سلام و ارادت، خدمت افسران جنگ غیر نرم و افسران غیر جنگ نرم و غیر افسران جنگ نرم هم دارم.

حس وظیفه شناسیم وادارم کرد برم سایتای انتخاباتی رو اجمالی نگاهی کنم که اخبار جالبی به چشمم خورد:

  • رأی گیری مجازی در سایتایی مث موج حضور.
  • سازوکار تبلیغاتی کاندیداها که شکر خدا تا اینجا اکثریتشون، تبلیغات سالم و قانونی داشتن و جز چند مورد جزئی، تخلفات چندانی گزارش نشده(به نقل از موج حضور).
  • دیدگاه ها و بیانیه و بروشور های تبلیغاتی افراد و احزاب مختلف؛ که گاهاً مبهم یا بحث برانگیز بود. مثلاً همین الآن بروشور "روزی که امیرکبیر گریست"(از ائتلاف کاندیداهای مستقل) رو خوندم؛ و یه جوری شدم. به دلم ننشست؛ نمی دونم چرا! هرچند حرفش حسابی بود: انتقاد از جهل و ضعف مدیریت خانوادگی و حقیقتاً هم درسته این انتقادا. اما شیوه ی بیانش واسم دلچسب نبود؛ البته همش تقصیر سران فتنه اس که با سیاه نمایی و شعار جهل زدایی و فقرزدایی و... فقط منافع خودشون رو دنبال کردن و دیگه حنای این شعارا رو واسه من یکی، کمرنگ کردن! انشاالله که اگه این جبهه رأی آوردن؛ این شعارهاشون رو عملی کنن و اشتباهات پیشینیانشون رو تکرار نکنن.
  • اما جالب ترین نکته ای که تا اینجا باهاش برخورد کردم: اسامی کاندیدای معرفی شده در ۱۷ جبهه ی مختلف برای شهر تهران(خبر اینم باز تو موج حضور هست). جالبیش اینجاس، برخی کاندیدا مث جناب مطهری، اسمشون تو هفتاد تا لیست هست!!!! و تازه تو لیست ائتلاف کاندیداهای مستقل هم تشریف دارن. این یعنی الآن ایشون خیلی خیلی خیلی اصلح تشریف دارن دیگه؛ نه؟

یه سؤال خیلی خیلی کوچیک:

مگه تعریف مستقل، به معنی آزاد بودن از تقید نسبت به گروه های دیگه نیس؟ خب کسی که تو انواع و اقسام جبهه های چپ و راست اسمش هست، چطور می تونه اسمش تو لیست مستقل ها هم بیاد؟ الآن باید مستقل حساب بشه؟ چپ؟ راست؟ بالا؟ پایین؟

۰۸ اسفند ۹۰ ، ۱۴:۰۱ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انتخاب اصلح 2

در بحث گذشته گفته شد که بحث انتخاب اصلح، دقت بیشتری را می طلبد و نباید ساده انگاشته شود. اگرچه سخن، در این باب، بسیار است اما آنچه در اینجا می آید؛ بیان کوتاه سه تذکری است که به نظر نویسنده، مهم تر بوده و در بحث انتخاب، بیشتر تأثیرگذار است:

1- اولین نکته ای که به دلیل اهمیت بالای آن، سخن بسیار هم از آن رفته، اما هنوز جای بسی تأسف است که در هنگامه ی تبلیغات، چندان توجهی به آن نمی شود. بحث از هزینه های گزافی که صرف شیوه های نادرست تبلیغاتی می شود؛ اسرافی که صورت می گیرد؛ سیاه نمایی ها، تخریب رقبا و... که بنا به آموزه های قرآنی مان، بسیار مذموم هستند، بحثی است که متأسفانه هنوز، از حد حرف و شعار، فراتر نرفته و در حوزه ی عمل، به راحتی، این منطق روشن قرآنی، نادیده گرفته می شود. یک سؤال مهم و در عین حال، بسیار ساده در اینجا مطرح است: چگونه می توان کاندیدایی را اصلح نامید؛ در حالی که حتی شیوه ی تبلیغاتی او در کلام وحی، بسیار مذمت شده است؟ و چگونه می توان امید بست به آینده ی مجلسی که کرسی نمایندگانش را چنین اصلح هایی اخذ کرده باشند؟

2- نکته ی دوم، بحث نگاه به گذشته هاست. همانگونه که ملت فهیم نیز به خوبی آگاهند، مجلس شورای اسلامی، نیز چون بسیاری از نهادهای دیگر طی دوره های گذشته، فراز و نشیب هایی داشته و قطعاً در هر دوره ای، بوده اند نمایندگانی که پس از نشستن بر کرسی های گرم و نرم مجلس، شعارهایشان را به فراموشی سپرده و عملکردی گاهاً متناقض با شعارهای تبلیغاتی شان از خود نشان داده اند. نیازی به توضیح ندارد که مسائلی از این دست، احساس تلخ دلسردی و ناامیدی را نسبت به آینده ی انتخابات مجلس، القا می نماید. و این ناخودآگاه از شور و نشاط انتخاباتی می کاهد. اگرچه این احساس را با تمسک به مضمون این مثل می توان زدود که گناه پدر را به پای پسر، نوشتن، دور از منطق می نماید؛ اما در هر حال، این یکی از چالش هایی است که خاصه، انتخابات مجلس، با آن روبروست.
بنابراین، از یک سو، نمایندگان منتخب مردم، باید بیش از پیش هشیار بوده و با تقوایی روز افزون، خود را در برابر خدا و مردم، مسئول دانسته و با پرهیز از اشتباهات گذشتگان، به اعتبار بهارستانی ها بیفزایند و بارقه های امید را در قلب ملت، روشن نگاه دارند.
از سوی دیگر، وجود چنین چالش هایی که مستقیماً اعتبار مجلس را هدف گرفته است، اهمیت و ظرافت بحث انتخاب اصلح را دوچندان می کند. مردم بصیر، باید در رابطه با شناخت و انتخاب کاندیدای اصلح، تدقیق، تحقیق، ظریف نگری و حساسیت بیشتر به اصول اسلام و اصول انقلاب، داشته و هم چنین با افراد صاحب نظر، آگاه، جریان شناس و درعین حال معتمد و دلسوز، مشورت نموده و سرانجام با توکل بر خدا، به کاندیدایی رأی دهند که اصلح، به معنای واقعی کلمه باشد.
در این رابطه، ذکر این نکته هم لازم می نماید که یکی از اشتباهات مرسوم رأی دهندگان، در دوره های پیشین، در واقع غفلت از این اصل مهم بوده است که "پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد". چرا که، پیش تر، وجود رابطه ی خانوادگی شخص کاندیدا، با شهدا و بزرگان نظام در انتخاب او به عنوان اصلح یک معیار قلمداد می شده است. که به حمد الله، در این دوره، دیگر شاهد چنین اشتباهاتی نخواهیم بود.

3-نکته ی سوم، اگر چه یک برداشت و دیدگاه سلیقه ای به حساب آید، اما به عقیده ی نویسنده نکته ای است که شاید، کمتر کسی به آن پرداخته است؛ حال آنکه این امر نیز در بحث انتخاب اصلح، می تواند بسیار اثرگذار باشد.
همانگونه که تاکنون شاهد آن بوده ایم، فرآیند انتخابات در کشور ما، تا حدودی به صورت لیستی برگزار می شود. توضیح بیشتر آنکه احزاب، با معرفی فهرستی از کاندیداهای مورد تأیید خود، اینگونه به طرفداران خود القا می کنند، که در روز انتخابات، به لیست ارائه شده توسط آنها رأی دهند. این چنین شیوه ای، مورد تأیید برخی از صاحب نظران عرصه ی سیاست نبوده و حتی امام خمینی(ره)، نیز به انتقاد از این شیوه پرداخته اند. مضمون سخنان امام بزرگوارمان، آنچنان که در صحیفه ی نور، جلد هفدهم آمده است؛ دربردارنده ی این مهم است که اگرچه معرفی افراد، به عنوان اصلح، با شیوه های تخصصی، انجام گرفته باشد؛ اما باز هم این الزامی برای عامه ی مردم نیست که تشخیص خویش را کنار گذاشته و به لیست ارائه شده ی حزب مورد نظرشان، رأی دهند.
گذشته از این نکته که گاهاً شاهد گزینش های غیر تخصصی نیز در ارائه ی لیست ها هستیم، اما در برخورد با این شیوه، همیشه این سؤال مطرح است که چه تضمینی وجود دارد، تمام افرادی که نامشان در لیست یک حزب مشخص، آمده اند؛ به حقیقت صالح ترین ها بوده و حتی از میان کاندیداهای مستقل، هیچ فردی را نتوان یافت که از برخی افراد معرفی شده توسط آن حزب، شایسته تر باشند؟ این سؤال و سؤالاتی از این دست، انتخاب به شیوه ی لیستی را زیر سؤال برده و به خوبی نشان می دهد که نمی توان تنها به لیست ها اکتفا نمود. بلکه باید با تمسک به شیوه های صحیح شناخت، از طریق منابع آگاه، نسبت به انتخاب اصلح، اقدام نمود.

و ان شاءالله که حضور فراوان ملت بصیر ایران، پای صندوق های رأی، به انتخاب شایسته ترین نمایندگان، و حقیقتاً شایسته ترین آنها، می انجامد و خشم دشمنان قسم خورده ی مان را بیشتر از پیش، بر می انگیزد.

۰۷ اسفند ۹۰ ، ۲۱:۱۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لیست خرید امام صادق(ع)

این مطلب را وبلاگ گفتگوی دوستانه کار کرده که با توجه به حال و هوای این روزها، دربردارنده ی تذکر بسیار مهمی برای ما و بهارستانی های آینده است. باشد که انشاالله، منتخبین حماسه ی ۱۲ اسفند، درس عبرت از تاریخ بگیرند و تکرارش نکنند:

در صفحه 326 کتاب رجال کشّی که از مهم‌ترین منابع رجالی ماست، آمده که :
 
أنّ عدّتاً مِن اهل الکوفة کَتَبوا إلی الصّادق علیه السلام فقالوا انّ المُفضّل یجالس الشّتار و اصحابَ الحَمام.
عده‌ای نامه نوشتند به امام صادق(ع) و گفتند که مفضل با لات و لوت‌ها و کفتربازها می‌چرخد.
 شما نامه‌ای به مفضل بنویس تا خودش را جمع و جور کند.
بالاخره برای تیپ علما و اصحاب شما این جریان خوب نیست.

حضرت نامه نوشتند و سرش را هم مهر و موم کردند و گفتند این را به دست مفضل برسانید.
امام نامه را به دست یک سری از بزرگان اصحاب دادند تا به مفضل برسانند.
آنها می‌روند کوفه نامه را می‌دهند به مفضل.
او نیز نامه امام را باز می‌کند و جلوی بقیه شروع می‌کند به خواندن.
امام فرموده بودند بسم الله الرّحمن الرّحیم، این لیست خرید من است. بخر و بیاور.
اینها تعجب می‌کنند که این چه نامه‌ایست. صورت مسئله چه بود و این نامه چیست. نامه را می‌چرخانند

 دارَ الکتاب إلی الکُل.
همه می‌بینند که لیست خرید است.
و لم یذکُر قلیلاً و لاکثیراً بِما قالوا فیه.
 امام چیزی از بحثی که مفضل با کفتربازها می‌چرخد نیاورده است.
مفضل به این‌ها می‌گوید به هر حال امام لیست خرید داده چه کار می‌کنید؟(کمک می کنید تا تهیه کنیم؟)

می‌گویند که خوب این پول زیادی می‌خواهد.
هذا مالُ العَظیم حتی ننظر و نجمع و نَحمِل الیک و لم نُدرک الا نراک بعد نَنظُر فی ذلک.
خلاصه‌ اینکه ما اول باید برویم یک سری کمیسیون‌های اقتصادی تشکیل دهیم و مطلب را بررسی کنیم.

جلساتی با هم می‌گذاریم و نتیجه جلسات را به تو می‌گوییم.
بعداً بررسی می‌کنیم که این صورت خرید امام را چه طور بخریم.
می‌گویند می‌رویم مدینه یک سری جلساتی می‌گذاریم و می‌آییم. این را می‌گویند و می‌روند.
و أرادوا الانصراف
همین که می‌خواهند بروند مفضل می‌گوید : نه! ناهار را باشید و بعد بروید.
 فَحَبسهم لغذائِه و وجّه المفضل الی اصحابه الذین سَعَوا بهم.
بعد مفضل می‌رود همان قومی که به آنها سعایت شد،
همان کفتربازها را می‌آورد،

فجائوا فقرأ علیهم کتابَ ابی‌عبدالله علیه السلام.
برای آنها نامه امام را می‌خواند و می‌گوید امام نامه نوشته است
این نامه امامتان است، چه کار می‌کنید؟
می‌روند و هنوز غذای آن مهمان‌ها تمام نشده برمی‌گردند و پول‌ها را جلوی مفضل و این‌ها می‌ریزند.
قبلَ أن یَفرُقَ هولاءِ من الغذات. فقال لهم المفضل تأمرونی ان اطرُدَ هولاء مِن عندی؟
 
مفضل می گوید :
شما می‌گویید من اینها را از دور خودم برانم!!!؟
تَظُنون ان الله تعالی یحتاج الی صلاتِکم و صومِکم.
گمانتان بر این است که خدا محتاج نماز و روزه شماست؟
کار امام را راه بیندازید.


پــی نوشت : از این کفتر بازها و لات و لوت ها و از این خواصی که باید برای یاری امامشان مصلحت اندیشی کنند در این روزگار هم زیادند ...

۰۷ اسفند ۹۰ ، ۱۵:۱۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جهاد انتخاباتی

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

یا مقلّب القلوب و الأبصار،

 یا مدبّر اللّیل و النّهار،

 یا محوّل الحول و الأحوال،

 حوّل حالنا الی احسن الحال.


سال جهاد اقتصادی تمام شد؛

جهادی نکردیم؛

فقط کوله بار تنبلی هایمان را سنگین تر کردیم؛

می بینی آقا؟

ببخش ما را،

باز هم دعوتت را لبیک نگفتیم.

اما، نه!

هنوز تا پایان راه، اندک فرصتی باقی است؛

همهمه ی انتخاباتی است؛

هر شب، به شوق شکوه حضور، به عشق مردم بصیر،

فقط چند خط نوشتن که کار سختی نیست؛

از همین، مثقال ذره ها غافل نشویم؛

شاید،

نام ما را نیز در جریده ی جهادگران انتخاباتی ثبت کنند.

التماس دعا.

۰۷ اسفند ۹۰ ، ۱۰:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انتخاب اصلح 1

باز هم انتخاباتی در پیش است و احزاب، فعالیت های جدی خود را با شور خاصی، آغاز نموده اند. تمام شهر، میدانی را می ماند؛ که در جای جای آن، سنگرهای تبلیغاتی احزاب را می بینی. رقابتی در جریان است؛ که هرچه سالم تر به پیش برود؛ شور انتخاباتی را بالاتر خواهد برد و تضمینی دیگر بر مشارکت حداکثری خواهد بود. این رایحه ی خوش دموکراسی است که در چارچوب خط قرمزهای نظام، هر نظری حتی نظر شدیدترین مخالفان حکومت نیز، شنیدنی است و هر حزبی، حتی منتقدترین، نیز، رسمی. من که می اندیشم، تئوری دموکراسی را باید بر اساس عملکرد نظام اسلامی ایران، از نو بنویسیم. 

نمی شود چنین نعمت های بزرگی را نظاره گر بود و حق شکر را به جای نیاورد. شکر، هم که فقط زبانی نمی شود. باید با تمام وجود، شاکر بود. از بزرگی شنیدم شکرگزاری، متضمن مفهوم نگرانی و احساس مسئولیت است. وقتی خداوند نعمتی را ارزانی مان می دارد، باید بدانیم که با این نعمت، اکنون بار مسئولیتمان سنگین تر است و این باید نگرانمان کند که نکند از مسئولیتمان، غافل شویم؟

پس از به ثمر نشستن نهال انقلاب، بزرگترین نعمت خداوند متعال، به تمام جهانیان، بالطبع، بزرگترین شکرها و بیشترین مسئولیت ها نیز بر عهده ی تک تک ما قرار گرفته است. این نهال، امروز سروی راست قامت، شده است که با یاری امام زمان(عج)، سخت ترین طوفان ها نیز تکانش نخواهد داد. این بالندگی روز افزون، بار مسئولیت را برای همه ی ما خطیرتر نیز نموده است. این درخت، با خورشید پشت ابر، میثاق ازلی بسته است. و ما تشنه ی خورشیدیم؛ پس وظیفه ای جز صیانت از این درخت تنومند، با جان و مال و آبروی خویش برایمان متصور نیست.

شاید تشخیص مصادیق گوناگون این مسئولیت خطیر، برایمان دشوار آید؛ که در اینجا، ولایت، نقش آفرینی می کند و با رهنمودهایش، ملت متحیر را  بر سر چندراهی ها، به سلامت به مقصد می رساند. به لطف خدا، این روزها، سخنان ولی را همه شنیده ایم و وظایفمان را مشخصاً می دانیم:

وظیفه مان، مشارکت حداکثری است. وظیفه مان، انتخاب کاندیدای اصلح بر مبنای اصول انقلاب و اصول نظام است. وظیفه مان، تسلیم در برابر قانون است و پیگیری انتقادات و اعتراضات، از طریق مجاری قانونی.

ما تسلیم امر رهبریم و در انجام وظیفه، بنای کوتاهی کردن نداریم. انشاالله با حضور حداکثری خود، پای برگه ی عزت و اقتدار خود و سربلندی نظاممان را انگشت می زنیم. نتایج سالم ترین انتخابات دنیا را نیز احترام می گذاریم و قانون را تنها وسیله ی پیگیری مطالباتمان، قرار می دهیم. اما انتخاب اصلح، این را ساده مپنداریم. ما اصول را می دانیم اما اطمینان یافتن از اینکه فی المثل در تهران، در بین ۵۵۵ نفر، تنها فهرست انتخابی ما، حقیقتاً برترین ها هستند؛ اندکی بیشتر، تأمل می طلبد.

انشاالله در پست آینده اندکی به تحلیل این مسأله، از نظرگاه خود، خواهم پرداخت.

۰۶ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۳۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

من که رأی می دم؛ به اصلح، به صلاح کشورم...

سلام. چندوقت پیش، عالی پیام(هالو) -که البته من تخلص هاپو رو واسش بهتر میدونم- طنزی در تحریم انتخابات سرود که به حقیقت، به هاپ هاپ هاپوی رو به موت می مونه. شعرش، که نه، معرش، نه وزنی داشت؛ نه آهنگی! و اصلاً ارزش جواب نداشت. واسه همین، خیلی بهش نپرداختم. فقط کمی از حرف دلم رو زدم؛ همین.

جون تو، من که می گم شعرات همش کپک زده!
واسه شاعرای طنزمون که این خیلی بده!
یه دونه هاپو رو بینشون، بگن سرآمده؟؟؟؟
هاپو الفرار؛ یه لولو به سراغت، اومده!

باشه، پای صندوقا نیا. باشه، تو رأی نده.
ولی بعد سوسه نیای بگی بازم تقلبه؟؟؟؟
شر و ورهات، هاپ هاپی از هاپوی عروس شده!!!!
این وسط کی پارس هاپوی عروس رو گوش میده؟

جواز فیلم تو صادر نمیشه مگر که ما،
بمیریم و رد بشین از روی نعش ما، شما.
دختر و پسر، تو ایران نباید با هم باشن!
نمیشه بشینن و نوار ساسی گوش بدن!

باشه، پای صندوقا نیا. باشه، تو رأی نده.
ولی بعد سوسه نیای بگی بازم تقلبه؟؟؟؟
شر و ورهات، هاپ هاپی از هاپوی عروس شده!!!!
این وسط کی پارس هاپوی عروس رو گوش میده؟

می دونی؟ کتاب هاپو رو نمیشه چاپ کنن؛
اگه حتی صدتا مثل تو، با هم، هاپ هاپ کنن.
مترو، خالی یا که پر، تاکسی، گرون یا مفتکی،
ایران ما عزیزه؛ کور بشه چشم تو یکی!

باشه، پای صندوقا نیا. باشه، تو رأی نده.
ولی بعد سوسه نیای بگی بازم تقلبه؟؟؟؟
شر و ورهات، هاپ هاپی از هاپوی عروس شده!!!!
این وسط کی پارس هاپوی عروس رو گوش میده؟

اگه حتی ساندیسای خودمون رو بگیرن،
اگه حتی گوشت و مرغ و سبزی مون رو بگیرن،
من که رأی می دم به اصلح، به صلاح کشورم.
من که رأی می دم تا سیلی بزنم به دشمنم.

باشه، پای صندوقا نیا. باشه، تو رأی نده.
ولی بعد سوسه نیای بگی بازم تقلبه؟؟؟؟
شر و ورهات، هاپ هاپی از هاپوی عروس شده!!!!
این وسط کی پارس هاپوی عروس رو گوش میده؟

۰۶ اسفند ۹۰ ، ۱۷:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رأی اولی ها

اول، سلام به همه ی اونا که بار اولشونه رأی می دن و شناسنامشونو ممهور می کنن، و دوم، سلام به همه ی اونا که بار اولشونه نماینده مجلسشون رو انتخاب می کنن و سوم هم سلام بر همه، همه ی ما و همه ی شما.

واقعاً خوش به حال همه ی شما که طعم واقعی رأی اولی بودن رو می چشین و لذت واقعیشو احساس می کنین. یادی  از ما هم بکنین.

من که هیچ وقت نتونستم واقعاً حس و حال یه رأی اولی رو داشته باشم؛ چون خیلی قبل تر از رسیدن به سن قانونی، از ذوق زیادیم، غیر رسمی رأی می دادم! اصلاً یکی از انگیزه هام واسه بزرگ شدن همین بود که صفحه ی آخر شناسنامم پر بشه از مهرای جورواجور انتخاباتی! و بخاطر حجم بالای آرای غیر رسمیم، الآن حتی یادم نمیاد واسه انتخابات مجلس، رأی دومی ام یا رأی سومی؟! اما اینکه مهم نیس. مهم اینه که هر چی می گذره شکر خدا، ذوق و شوق و شور و هیجانم، تو ایام انتخابات، دوره به دوره، کمتر که نمیشه هیچ؛ بیشتر هم میشه.

 

یه خاطره واستون بگم شاید جالب باشه واستون. اون موقعا که شهرستان بودیم و خب شهرستانام که معمولاً فقط یکی دو نفر رو میشه انتخاب کرد؛ یادمه یه بار کاندیدای مورد نظر خونواده ی ما، رأی نیوورد؛ اون موقع، خیلی کم سن و سال بودم؛ اما رسمی یا غیر رسمی، بالاخره رأی داده بودم و حتی کمی تو ذوقم هم خورد. اما بعدش، وقتی به نتیجه ی کار نگاه کردم، خب وظیفمو انجام داده بودم؛ نیتم انتخاب اصلح بوده، و خب اینو از بزرگانمون می دونیم که، وقتی نیت، درست باشه، اجر کار، پیش خدا محفوظه. از اون طرف، نتیجه ی دنیایی شم هرچی نیگا می کردم؛ چیز بدی نبود که هیچ، قشنگی بود و قشنگی؛ شور بود و هیجان؛ حماسه بود و احساس و شعور؛ و غرور بود و غرور که با دیدن این قشنگیا در من آفریده میشد.

غرور داشتن یه دموکراسی واقعی اونم تو روز روشن انتخابات؛ و غرور داشتن یه شعور بالای سیاسی، به وسعت یک شهر. شعوری که باعث میشه حتی من هم با وجود سن و سال کم، باز با درک بالایی اینو بپذیرم که شاید اصلح از نظر هم شهری من، واسه آبادانی شهر و کشورم، صالح تر باشه از اون شخص اصلح مد نظر من.

چقدر زیباس این احترام واقعی که به نظر همسایه، به نظر هم شهری، به نظر هموطن می ذاریم! قطعاً یکی از راز و رمزای بالا بودن سطح مشارکت اجتماعی و حماسه آفرینیای حیرت آفرین ایرانیای عزیز، تو هر انتخاباتی، همین درک و شعور بالای مردمه؛ که ایرانی غیور، سراپا شعوره؛ سراپا شعور.

۰۵ اسفند ۹۰ ، ۰۰:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

این سخن روز است؛ بشنو 2

همانطور که در بخش قبل، گفته شد، ملاک اصلی در تعریف توسعه، عدالت است. اگرچه قداست مفهوم این واژه را فطرت هر انسانی به نیکی درک می کند؛ اما بهرحال تا زمانی که این مفهوم، آنگونه که باید تعریف نشود نمی توان از آن در ارزیابی ها به درستی بهره جست. در این بخش، سعی بر آن است که، گوشه ای از مفهوم عدالت از منظر کلام امام علی(ع) مورد بررسی قرار گیرد.

نامه ۵۳(خطاب به مالک اشتر به هنگام انتصاب ایشان برای فرمانداری مصر): ... با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک، و با افرادی از رعیت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن. که اگر چنین نکنی ستم رواداشتی، و کسی که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود، و آن را که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد، که با خدا سرجنگ دارد، تا آنگاه که بازگردد، یا توبه کند، و چیزی چون ستمکاری نعمت خدا را دگرگون نمی کند، و کیفر او را نزدیک تر نمی سازد، که خدا دعای ستمدیدگان را می شنود و در کمین ستمکاران است.

دوست داشتنى ‏ترین چیزها در نزد تو، در حق میانه ‏ترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودى مردم گسترده‏ ترین باشد، که همانا خشم عمومى مردم، خشنودى خواص (نزدیکان) را از بین مى‏ برد، امّا خشم خواص را خشنودى همگان بى‏ اثر مى ‏کند. خواصّ جامعه، همواره بار سنگینى را بر حکومت تحمیل مى ‏کنند زیرا در روزگار سختى یاریشان کمتر، و در اجراى عدالت از همه ناراضى ‏تر، و در خواسته‏ هایشان پافشارتر، و در عطا و بخشش‏ ها کم سپاس‏تر، و به هنگام منع خواسته‏ ها دیر عذر پذیرتر، و در برابر مشکلات کم استقامت‏تر مى ‏باشند. در صورتى که ستون‏ هاى استوار دین، و اجتماعات پرشور مسلمین، و نیروهاى ذخیره دفاعى، عموم مردم مى ‏باشند، پس به آنها گرایش داشته و اشتیاق تو با آنان باشد.

حکمت۴۷۶: عدالت را بگستران و از ستمکاری پرهیز کن، که ستم، رعیت را به آوارگی کشاند و بیدادگری به مبارزه و شمشیر می انجامد.

امام(ع) با این چنین عباراتی، به بحث در باب ضرورت عدالت در جامعه پرداخته و آثار اجرا یا عدم اجرای آن را در جامعه مورد بررسی قرار داده اند. اندک تأملی در این جملات، خواص و حاکمان هر جامعه ای را در بسلامت اداره کردن آن جامعه، بسیار یاری می رساند.

خطبه ۱۲۶: ... و آنگاه که مردم حق رهبری را ادا کنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت یابد، و راه های دین پدیدار و نشانه های عدالت برقرار، و سنت پیامبر، پایدار گردد. پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حکومت امیدوار و دشمن در آرزوهایش مأیوس می گردد. اما اگر مردم بر حکومت چیره شوند یا زمامدار بر رعیت ستم کند، وحدت کلمه از بین می رود، نشانه های ستم آشکار، و نیرنگ بازی در دین، فراوان می گردد، و راه گسترده ی سنت پیامبر(ص) متروک، هواپرستی فراوان، احکام دین تعطیل و بیماری های دل فراوان شود. ...

همانگونه که در این خطبه، بیان شده است، با مخدوش شدن رکن عدالت در جامعه، دیگر نمی توان چندان به اعتلای ارزش های دینی و اخلاقی در جامعه امید بست. این مهم نیز، ضرورت اجرای عدالت در جامعه را به خصوص برای کشوری چون ایران اسلامی، که از دیرباز ملتی مذهبی و خداپرست داشته است، روشن می سازد.

خطبه ۲۲۴: سوگند به خدا! اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم، و یا با غل و زنجیر به این سو یا آن سو کشیده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت، در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم، و چیزی از اموال عمومی را غصب کرده باشم. چگونه بر کسی ستم کنم برای نفس خویش، که به سوی کهنگی و پوسیده شدن پیش می رود، و در خاک، زمانی طولانی اقامت می کند؟

به خدا سوگند! برادرم عقیل را دیدم که به شدت تهیدست شده و از من درخواست داشت تا یک من از گندم های بیت المال را به او ببخشم. کودکانش را دیدم که از گرسنگی دارای موهای ژولیده، و رنگشان تیره شده، گویا با نیل رنگ شده بودند. پی در پی مرا دیدار و درخواست خود را تکرار می کرد. چون گفته‏های او را گوش فرادادم پنداشت که دین خود را به او واگذار می‏کنم، به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست برمی‏دارم، روزی آهنی را در آتش گداخته به جسمش نزدیک کردم تا او را بیازمایم، پس چونان بیمار از درد فریاد زد ونزدیک بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم، ای عقیل: گریه‏کنندگان بر تو بگریند، از حرارت آهنی می‏نالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخی می‏خوانی که خدای جبارش با خشم خود آن را گداخته است، تو از حرارت ناچیز می‏نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ و از این حادثه شگفت آورتر اینکه شب هنگام کسی به دیدار ما آمد، و ظرفی سر پوشیده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود، چنان از آن متنفر شدم که گویا آن را با آب دهان مار سمی، یا قی کرده آن مخلوط کردند! به او گفتم، هدیه است؟ یا زکات یا صدقه؟ که این دو بر ما اهل بیت پیامبر (ص) حرام است، گفت: نه، زکات است نه صدقه، بلکه هدیه است.

گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگریند. آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی؟ یا عقلت آشفته شده‎، یا جن زده شدی؟ یا هذیان می‌گویی؟

به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان‌هاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچه‌ای ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد! و همانا این دنیای آلوده شما نزد من! از برگ جویده شده دهان ملخ پست تر است! علی را با نعمت‌‌های فناپذیر و لذت‌های ناپایدار چه کار؟!. به خدا پناه می بریم از خفتن عقل و زشتی لغزش‌ها، و از او یاری می جوییم.

در خطبه ی فوق، مصادیق عدالت اجتماعی و ظرافت موضوع، به خوبی بیان شده است؛ تنها همین خطبه کافیست تا هر عقل سلیمی به پوچی فلسفه ی باج، رشوه، ملاحظات خویشاوندی و... در اداره ی امور، حکم داده و عدالت اجتماعی را به معنای واقعی کلمه با رعایت چنین اصولی برای آحاد ملت، پیاده کند.

خطبه ۱۲۶: آیا به من دستور می دهید برای پیروزی خود، از جور و ستم درباره ی امت اسلامی که بر آنها ولایت دارم، استفاده کنم؟ به خدا سوگند، تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد! اگر این اموال از خودم بود به گونه ای مساوی در میان مردم تقسیم می کردم تا چه رسد که جزو اموال خداست! آگاه باشید! بخشیدن مال به آنها که استحقاق ندارند، زیاده روی و اسراف است، ممکن است در دنیا مقام بخشنده ی آن را بالا برد، اما در آخرت، پست خواهد کرد. در میان مردم ممکن است گرامی اش بدارند، اما در پیشگاه خدا خوار و ذلیل است. کسی مالش را در راهی که خدا اجازه نفرمود مصرف کرد و به غیر اهل آن نپرداخت، جز آنکه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود، و دوستی آنها ار متوجه دیگری ساخت. پس اگر روزی بلغزد و محتاج کمک آنان گردد، بدترین رفیق و سرزنش کننده ترین دوست خواهد بود. 

در این خطبه، عدالت، به عنوان خط قرمزی برای امور بیان شده است. مولایمان، حتی برای شکست دشمن خدا و دشمن حق، حاضر نمی شوند در حق امت اسلامی اجحافی صورت داده و مالی را به ناحق به غیر اهل آن بدهند.

خطبه ۱۵: به خدا سوگند! بیت المال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلی آن بازگردانم، گرچه با آن ازدواج کرده، یا کنیزانی خریده باشند؛ زیرا در عدالت، گشایش برای عموم است، و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او سخت تر است.

آنچه از این خطبه بر می آید، قاطعیت و دقت در اجرای عدالت است؛ چرا که با اهمال کاری و مسامحه، عدالت واقعی در متن جامعه اجرا نمی شود.

 جان کلام مولا را می توان خلاصه شده در حکمت پایین دریافت؛ آنجا که با مقایسه ای میان عدل و بخشش، سیمای عدل را با عباراتی موجز، به تصویر می کشند:

حکمت۴۳۷: عدالت، هرچیزی را در جای خود می نهد، در حالی که بخشش، آن را از جای خود خارج می سازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است، در حالی که بخشش گروه خاصی را شامل است، پس عدالت شریف تر و برتر است.

براستی اجرای عدالت، استعدادها را به خوبی شناسایی نموده و با ایجاد فرصت های متناسب با استعدادها برای آحاد ملت، بستر لازم را برای رشد آنها فراهم می آورد. با برداشته شدن تبعیض، نشاط در جامعه، به طور فزاینده ای رشد کرده و پیشرفت مادی و معنوی افراد و جامعه، توأمان، در سایه سار تحقق عدالت اجتماعی ممکن می شود.

۰۳ اسفند ۹۰ ، ۱۳:۴۳ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نماینده ی من

اسامی نامزدها اعلام شد؛

اما،

این روزها،

صدای من آرام است.

هیچ کس نمی شنود مرا.

شاید حتی هیچ نامزدی، صدای مرا نخواهد که در بهارستان، فریاد بزند.

اما من ایرانی ام. یک جوان پر شور.

من ایرانی ام. یک مسلمان باشعور.

رأی می دهم حتی اگر هیچ نامزدی، نماینده ی اندیشه های من نباشد.

اصلح، همان هایند که رهبرم می گوید.

نه آنها که من می گویم.

گاهی به سرم می زند که در برگه فقط این را بنویسم:

"من هم همان ها که رهبرم نوشت..."

۰۳ اسفند ۹۰ ، ۱۱:۲۸ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

این سخن روز است؛ بشنو. پشیمان نمی شوی1

این روزا بازار انتخابات داغ داغه. از فردام که مهلت تبلیغات یک هفته ای کاندیداها شروع میشه و دیگه باید رو در و دیوار و سقف و کف شهر، عکس باشه و تراکت و بروشور در معرفی کاندیداها و درشت نویسی شعارهای تبلیغاتی شون و ارائه کارنامه عملکرد اشخاصی که انشالا قراره نماینده های شهرشون باشن تو میدون بهارستان. شور و حال عجیبیه؛ جمعش که می کنی با شعور ایرانی؛ دیگه غوغا به پا می کنه. انشالا امسال پرشورترین انتخابات رو خواهیم داشت و حماسی ترین حضور در صحنه رو با همون همت و بصیرت همیشگی، رقم خواهیم زد. و دوباره کمر دشمن بدخواه خودمون رو خواهیم شکست.

یه نکته ای رو می خوام بهش بپردازم که جزء اصول اساسی نظام اسلامیه. و چه تو شعارایی که این روزا خواهیم شنید و چه تو قضاوتای بعدیمون از اهالی بهارستان، باید درنظر داشته باشیمش. وگرنه هر کسی که از این نکته غافل بشه، یقیناً تو همون چاهی گرفتار میشه که نظام لیبرالی غرب این روزا داره توش دست و پا می زنه.

جدیت موضوع، جدیت در پردازش رو هم می طلبه. پس از اینکه ناگهان در شیوه ی نگارش تغییر ایجاد میشه عذر می خوام.

ادامه مطلب...
۰۳ اسفند ۹۰ ، ۰۸:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انتخابات مجلس نهم، ضربه ی سختی بر کالبد نیمه جان دشمنان

نقل به مضمون از سایت http://www.leader.ir/:

رهبر معظم انقلاب، امروز، به مناسبت ۲۹ بهمن، سال روز قیام مردم تبریز در سال۱۳۵۶، در جمع علما، مسئولین و دیگر اقشار مردم استان آذربایجان به ایراد سخنرانی پرداختند.

بصیرت و موقع شناسی ملت دهها میلیونی، حضور پرشورتر و بانشاط تر را در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال رقم زد.

رسانه های وابسته به صهیونیسم جهانی، با هدایت این غده ی سرطانی در تلاشند تا ملت با ایمان ایران را نسبت به اسلام و اهداف والای آن سست و بی انگیزه جلوه دهند.

مدعیان آزادی اطلاعات و اخبار، حضور دهها میلیونی غیورمردان ایرانی را تنها صدها هزار نفر عنوان کردند!

جمهوری اسلامی ایران، کانون اصلی حرکت عظیم اسلام و رسیدن آن به نقطه ی حساسی است که نسل های آینده بتوانند شاهد نابودی سلطه ی مستکبران جهان باشند.

دشمن از هیچ تلاشی برای بی رونق کردن انتخابات ۱۲ اسفند مجلس، فروگذار نخواهد کرد اما به لطف خدا، انتخابات پرشور و حضور مردم با بصیرت، ضربه ی سخت دیگری بر پیکر دشمن وارد خواهد نمود.

امید است که انتخابات مجلس نهم، به انتخاب مجلس و نمایندگانی خوب برای ورود به عرصه ی کار و خدمت، بیانجامد.

۲۶ بهمن ۹۰ ، ۲۰:۲۳ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰