شهیــــــــــــــــــد

... هفتاد دو سر بریده؟ وا بیدادا! ...

۵ مطلب با موضوع «اسلام سیاسی :: شهید» ثبت شده است

لعنت الله علی آل سعود

بسم الله الرحمن الرحیم


حادثه خونین منا را تسلیت می گوییم.



سوال


چراحج واجب رونمیشه تحریم کرد


✅پاسخ:
بله با توجه به حوادث پیش آمده در مکه عده ای می گویند باید حج واجب خانه خداوند را تعطیل کرد وهزینه های آن را صرف نیازمندان کرد.
برای پاسخ به این اشکال توجه به نکات زیر الزامی است؛

1-
مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب شریف وسایل الشیعه بابی را گشوده است تحت عنوان:
"باب عدم جواز تعطیل الکعبه عن الحج"

"باب در حرام بودن ترک کردن حج خانه خداوند"

������وسایل الشیعه،ج11 ص21

از امام صادق روایت می کند که فرمود:
"اگر مردم حج خانه خداوند را ترک کنند گرفتار عذاب الهی می شوند"

������همان مدرک

در روایت دیگری امام صادق فرمود:
"علی ( علیه السلام) پیوسته به فرزندان خود می گفت که حج خانه خدا را ترک نکنید که مهلت داده نمی شوید"

������الکافی، ج4 ص270

در روایتی امام باقر فرمود:
"اگر مردم یک سال حج بیت الله را ترک کنند مهلت داده نمی شوند"

������همان مدرک،ص271

در روایت دیگر امام صادق فرمود:
"دین تا زمانی که کعبه پابرجاست بقا دارد"

������الفقیه،ج2 ص243- الکافی،ج4 ص271

در روایت دیگری آمده است که نزد امام صادق گفتند:
"قصه پردازان می گویند اگر انسان یک مرتبه حج بجا آورد کافی است، پس از آن مبلغ حج را خرج نیازمندان کند وصله رحم بجا آورد امام فرمود:

"دروغ می گویند اگر مردم چنین کنند، حج خانه خدا تعطیل می شود ( ومهلت داده نمی شوند)"

������علل الشرایع،ص452

❓ایا با توجه به این روایات می توان به راحتی گفت باید حج خانه خدا تعطیل شود؟
باید پول حج صرف نیازمندان شود؟

2-
وقوع چنین حوادثی در مکه که عمدتا با مذاکره وگفتگو وبرنامه ریزی مناسب قابل حل است نباید بهانه وزمینه ای برای اختلاف میان کشورهای اسلامی شود و وحدت میان آن ها را خدشه دار کند زیرا از اختلاف بین کشورهای اسلامی خصوصا ایران وعربستان دشمنان سود می برند واثار آن متوجه کشورهای اسلامی ومنطقه می شود. البته پیگیری شرایطی که حجاج در کمال امنیت وکرامت به حج مشرف شوند از وظایف مسئولان می باشد.

������نرم افزار،پرسمان،نهاد رهبری در دانشگاه، کلید واژه تعطیلی حج

3-
بله ممکن است در مواردی که مصلحت اهم اقتضا کند از باب عناوین ثانویه یا احکام حکومتی حج تعطیل شود وولی فقیه می تواند بر اساس مصالح اهم مسلمین موقتا حکم به تعطیلی نماید
������انوار الفقاهه،( کتاب البیع) ایت الله العظمی مکارم شیرازی، ص497

که رهبری نظام در شرایط کنونی چنین مصلحت اهمی را که مجوز برای تعطیلی حج باشد تشخیص نداده وبه مصلحت ندانسته اند لذا بر ما فرزندان انقلاب و ولایت لازم است که از رهبر خود پیشی نگیریم

4-
ودر پایان خطاب به کسانی که می گویند باید به جای حج کردن به فقرا کمک کرد واین بهتر است می گوییم شما به فرموده امام صادق دروغ گو هستید ( چنان که روایت آن از کتاب علل الشرایع نقل شد) .
در چنین مواردی اظهار نظر های شخصی نکنید وحکم مساله را از علما سوال کنید


❗️والسلام علی من اتبع الهدی


منبع
http://www.askdin.com/thread51725-4.html#post734688

۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهل شب با یاد شهدا

بسم الله الرحمن الرحیم

تو ی گروه تو برنامه لاین طرح چهل شب، چهل شهید رو داشتیم که به حمدالله چند روز مونده به ماه محرم الحرام تموم شد.

شما هم فیض ببرین.

ادامه مطلب...
۲۶ آبان ۹۳ ، ۰۰:۳۸ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لیلای مجنون

بسم الله الرحمن الرحیم


شب ز نیمه بگذرد لیلا ولی دلخون بگرید
می رود از شهر تا در دشت در هامون بگرید

لاله ای در خاک خفته ناله در طوفان نهفته
سر به صحرا می زند آخر، دل و مجنون بگرید

این سکوت قلب عاشق از خوشی ها نیست جانا
صبر، اجباری است اینجا، دل بر این قانون بگرید

درد بی درمان دوری را نظر کن چون بگرید
در غمت ای لاله ، لیلا کنج خلوت، خون بگرید

م خواهنده- مهر93

۰۸ مهر ۹۳ ، ۱۲:۰۳ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهناز خواهنده

ما هم اهل عملیم

 

یه چند نفری از دوستان، هشدار دادن مراقب باشم تا فقط حرف نزنم و پای عمل که می رسه، جا بزنم. تو پست قبلی یاد کردن شهدا رو تقدیس کردم؛ تو این پستم، هم می خوام خودم، عامل به این حرفم باشم و هم به دوستام بگم خیالتون راحت، توصیه هاتون کارگر افتاد و قضیه عملگرایی واسه ما هم جا افتاد. یعنی کلاً افتاد دیگه!

این پست تقدیم به یادگارای عزیز شهدا، خصوصاً شهید حجت الله ملاآقایی که فکر کنم تنها یادگاریش، تا الآن واسه خودش مهندس معمار موفقی شده. هر جای دنیا که هست، انشالا موفق و سعادتمند باشه و زیر سایه ی ولایت، ثابت قدم.

 گزیده ای از زندگینامه شهید با اقتباس از پایگاه اینترنتی خورشید آل یاسین:


او در ۲۸ بهمن ماه سال ۱۳۳۸ نیمه شعبان در شهر ری دیده به جهان گشود. نامش را به حرمت اسم اربابش حجت الله نامیدند. او در خانواده ای متدین و زحمتکش رشد یافت و تربیت شد. در ۷ سالگی مداح شد و هیئت علی اصغر (ع) را در پل سیمان شهرری به راه انداخت و تا زمانی که در پل سیمان زندگی می کردند، این هیئت همچنان وجود داشت.

دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه ابن سینای پل سیمان به پایان رساند و دوران متوسطه را در دبیرستان صنعتی شهرری در رشته الکترونیک که در نزدیکی پالایشگاه نفت بود، گذراند. اوقات بیکاری در کنار پدر در چیت سازی کار می کرد. دوران کودکی و نوجوانی را در شهرری گذراند ولی بعد از پایان تحصیلات متوسطه و قبولی در دانشگاه، به میرزایی ورامین نقل مکان کردند و در دانشگاه انستیتو اراک در رشته ی مهندسی الکترونیک مشغول به تحصیل شد. سال اول را با موفقیت به پایان رساند ولی سال دوم را نیمه تمام گذاشت و به گفته ی آن پیر فرزانه دانشگاه را تعطیل و پیرو خط امام (ره) گردید. بعد از انصراف از دانشگاه، از او خواسته شد به مریوان برود. سه ماهی که در آنجا بود، شخصیت شهید برای افراد شناخته شد و به او سمت فرماندهی دادند، ولی او قبول نکرد و اعتقاد داشت که بی نام و نشان باشد تا به شهادت برسد که این اتفاق هم افتاد. برای خلوت کردن با معبود خود به زینبیه ی محل می رفت، اما بعد از ساخت مسجد فاطمه الزهرا (س) میرزایی، مسجد را محل عبادت خود قرار داد. وقتی از مریوان به بازگشت، به جهاد ورامین رفت و در جهاد مشغول به فعالیت شد و از آنجا به طور ناشناسی به عنوان راننده به اهواز رفت تا اینکه به فرماندهی منصوب شد و همچنان هیچ کس از اعضای خانواده و دوستان و آشنایانش از سِمَت او اطلاعی نداشتند. تمام هشت سال دفاع مقدس را در جبهه بر علیه دشمن بعثی جنگید و سرانجام در شلمچه در نیمه شب دوم آذر ماه سال ۱۳۶۶ در سن ۲۸ سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و به سوی حق تعالی شتافت. محل دفن این شهید بزرگوار در بهشت زهرا (س)، قطعه ی ۴۰، ردیف ۲۲، شماره ۱۳ می باشد.

فعالیت های عمده ی او را بدین ترتیب می توان خلاصه کرد:

۱)پایه گذاری تشکیلات انجمن های اسلامی در جهاد ورامین

۲)سرپرستی بسیج شهرک آزادیه (میرزایی ورامین)

۳)تأسیس هیئت علی اصغر (ع) در پل سیمان در شهرری

۴)فرماندهی مهندسی – رزمی جهاد استان تهران

فرازی از وصیت نامه ی شهید:

«برای من گریه نکنید، به یاد حضرت زینب (س) باشید.»

از سروده های سردار شهید حجت ملا آقایی:

مسلخ عشق تجلیگه محبــوب دل است
به تماشای رخ یار عجــــــولانه شتاب

می گلرنگ شهادت بچش از ساغر عشق

وانگهی در شرر شمـــع چو پروانه شتاب

 با شهـــیدان ز دل خاک به معراج یقین

مه صفت هاله برافشان و شهیدانه شتاب

 سیــنه ات گر شود آماجگه خنجر خصم

خنجر از دست منه و بر صف بیگانه شتاب

 بارش تیـــــــر کجا، همت عشاق کجا

زیر بــاران پـــــی منزلگه جانانه شتاب

۱۱ بهمن ۹۰ ، ۱۳:۱۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ما در کجای این ناکجاآبادیم؟

 

دوست داشتم ببینمش. دوست داشتم بیشتر بشناسمش. آخه هیچ یه ساله هم نبودم که پر کشید. ...

اما هر چی بیشتر ازش می پرسیدم، کمتر به نتیجه می رسیدم. یادمه حتی یه بار از داداشش شنیدم که با تمسخر می گفت:

به اون که نمی گن شهید! سرباز بوده؛ بردنش اجباری! حالا تو جبهه یه نارنجکی هم خورده!

شاهرگ غیرتم زد بیرون. اگه قتل نفس، حروم نبود، حتماً فی المجلس، اون آدم مغرض رو می کشتم؛ حتماً.

"آخه بی انصاف، تو که برادرشی، و تازه از قِبَل اعتبار اون، به یه وجهه ی دنیایی رسیدی، و حالا داری با بی معرفتی اینطور می گی، خب معلومه که یاد و یادواره ی شهدای جان بر کف رو دیگه باید به گورستون تاریخ سپرد."

 ...

 دوست داشتم ببینمش. دوست داشتم بیشتر بشناسمش. آخه هیچ یه ساله هم نبودم که پر کشید. ...

هر چی بیشتر ازش می پرسیدم، بیشتر از پیش، شیفتش می شدم. خدای من! چه روحیاتی! کاش ما بازموندگانشونم فقط یه ذره، رنگ و بوی اونا رو به خودمون گرفته بودیم. بابام هر بار که اشتیاقمو نشون می دادم، با هیجان زیاد، از یه ماجرای جدید مربوط به دوست شهیدش می گفت، و دری جدید رو به دنیای خوبیای اون پرنده ی سبکبار به روم باز می کرد.

مراسم یادبودش بود، منم مدت ها بود که می خواستم با دختر اون انسان بزرگ و آسمونی، آشنا شم؛ یه کم استرس داشتم. اما همین که "فاطمه" رو دیدم، اونقدر، پاک، معصومانه و متواضع، دستاشو که تو دستام گرفتم و به صورتش که زل زدم، انگار به منبع آرامش و انرژی وصل شدم. تا ساعت ها شارژ شده بودم. وای خدای من! این دختر، عجیب، رنگ و بوی باباشو داشت. همون رنگ و بویی رو که از حرفای بابام شنیده بودم، از ده فرسخی، تو ظاهر و رفتار این دختر، به چشم دیدم.

...

نباید شهدا را فقط یاد کرد! باید آنگونه در عمل، از وصیت و سیره شان دنباله روی کنیم که به برکت آبروی آنها ما نیز آبرومند شویم.

من چه می گویم؟ مگر ما هیچ هم از شهدا می دانیم؟ در میان خیل جماعتی که به خیال خامشان، خود از بی اعتبار کردن نام شهید، به نان و نوایی می رسند، در این غفلت سرا، مگر مجالی برای آوردن حتی نام نامی شان هست که بتوان، اندک فرصتی برای تفحص در راه و رسمشان، ایجاد کرد؟!

و در این عصر خاموشی و فراموشی، چه مقدس است، کار آن کسی که هر چند سهمی کوچک را از بار این رسالت بزرگ، رسالت معرفی راه و رسم آسمانی آسمانیان سفر کرده، بر دوش گرفته باشد!

 خداوند بر توفیقشان بیفزاید. و قلمشان را توانمندتر و فریادشان را رساتر گرداند.

۱۱ بهمن ۹۰ ، ۱۳:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰