شهیــــــــــــــــــد

... هفتاد دو سر بریده؟ وا بیدادا! ...

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت زهرا» ثبت شده است

سال هم نو شد... ما چی پس؟

سلام...


وای اینجا رو نیگا!

چه کرده این تلگرام و اینیستا و جی پلاس با ما!!!

عید اومده و اینجا اینقد گرد و غبار گرفته اس!

وبلاگ تکونی نکردیم...


حالا اینا رو بی خیال... اینقد بی حال سال رو شروع کردیم که دل نکونی هم حسش نبود!


ولی سال عجبیبیه... پارسال آغاز و پایان سال ایام فاطمیه بود و امسال آغاز و پایانش ولادت بانوی بهشت...


ان شاءالله به یمن این تقارن ها امسال دل هامون شاد بشه.

شاد نه از اون نظر که مث خندوانه ای ها فقط بخندیم هرچقدم سیاهیم خودمونو سرخ و سفید نشون بدیم.


شاد بشیم یعنی هر حرکتی تو هر دنیای واقعی و مجازی انجام میدیم ، که دیگه این روزا مجازی زندگی کردن بخشی از واقعیتمون شده، یعنی هر کاری هر حرکتی می کنیم رضای خدا رو و تعجیل در فرج مولا رو و شادی فطرت خداجویانه ما رو به دنبال داشته باشه.


یا حضرت زهرا(س)، خودت نظری بکن به دل گرد و غبار گرفته ما.


۰۲ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بچه شیعه یک روز زن بیشتر ندارد والسلام...

بسم الله الرحمن الرحیم


چند سالی بود تقریباً از اوایل دوران دانشجوییم که شنیدم بعضیا تو همین ایران شیعه پرور خودمون پا رو از ولنتاین که یک ظلم آشکار به اول ذی الحجه است(روز عشق و ازدواج ، روز پیوند آسمانی حضرت علی ع و حضرت فاطمه س) پا رو از این هم فراتر گذاشتن و روز زن رو به جای روز ولادت بانوی عشق و ایثار، حضرت زهرای بتول(س) به روز 8 مارس تغییر دادن!!!


خون غیرتمون یه کم بجوش اومد اما خود خوری کردیم...


وقتی که فلسفه ی ننگین نامگذاری این روز به روز زن رو تو تحقیقات اولیه ام متوجه شدم؛ بیشتر خودزنی کردم اما بازم هنوز فاجعه ای نبود و سکوت...


اما امسال یک عده بی انصاف که دهه اول محرم برای کوروش جونشون جشن تولد گرفتند، با بی انصافی هرچه تمام تر در ایام فاطمیه که منسوب به شهادت فلسفه ی خلقته، شهادت کوثر پیامبر(ص) هست، شهادت یک زن کامل و برترین زنهای عالم از خلقت تا قیامت هست، برا خودشون روز زن می گیرن و بهم تبریک میگن.


بچه شیعه، یک روز زن بیشتر نداره:

20 جمادی الثانی، ولادت کاملترین زن ، حضرت فاطمه (س)


8مارس یک دروغ بزرگ و خیانت آشکار تفکر فمنیسم در حق فطرت زن است.


بانوان عزیز، وقت بیداری است. وقت هشیاری است...

۱۸ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۵۶ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

در فاطمیه ای دیگر التماس دعای بسیار...

بسم الله


کوتاه در عزای بانوی عشق...


عشق یعنی ...

یاس نیلی...

ضرب سیلی...

قد خم...

انبوه غم...

:'(



۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۴۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

روز عشق و ازدواج مبارک

بسم الله الرحمن الرحیم

 مظهر احسان و جود خالق یکتا علیست

نور بخش ماه و خورشید جهان آرا علیست

در میان کل مردان ز ابتدا تا انتها

در مقام همسری، زیبنده ی زهرا، علیست

مراسم شب عروسی حضرت زهرا علیها السلام

در شب عروسی علی و فاطمه علیها السلام، وقتی آفتاب غروب کرد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد فاطمه علیها السلام را برای رفتن به خانه شوهر آماده کنند و به زنان مهاجر و انصار و دختران عبدالمطلب فرمود او را همراهی کنند و با خوشحالی شعر بخوانند و تکبیر بگویند، ولی چیزی را که موجب ناخشنودی خداوند است به زبان نیاورند.
فاطمه علیها السلام را سوار ناقه‏ ای کردند و زمام آن را سلمان در دست گرفت.
رسول خدا و حمزه و عقیل و جعفر و افراد دیگری از اهل بیت به دنبال ناقه عروس به راه افتادند. در این هنگام جبرئیل و میکائیل و اسرافیل با جمع زیادی از ملائکه به زمین نازل شدند.
جبرئیل تکبیری سر داد. میکائیل و اسرافیل، و سپس همه ملائکه تکبیر گفتند.
رسول خدا هم تکبیر گفت و سلمان هم پس از او تکبیر گفت، و به این ترتیب، تکبیر گفتن در شب عروسی « سنت » شد.
وقتی به خانه علی علیه السلام رسیدند، رسول خدا چادر را از صورت زیبای زهرا علیها السلام کنار زد و دست او را گرفت و در دست علی علیه السلام گذاشت و فرمود:«خداوند به تو مبارک گرداند. ای علی، فاطمه برای تو همسری خوب است و ای فاطمه، علی هم برای تو خوب شوهری است.»

جهیزیه ی حضرت فاطمه علیها السلام

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام پس از خواستگاری از فاطمه زهرا علیها السلام و شنیدن پاسخ مثبت از بانوی اسلام، زره خود را فروخت و پولش را نزد رسول خدا برد. پیامبر هیچ سؤالی از مقدار پول‌ها نفرمود.
فقط مشتی از آن پول را برداشت و به بلال حبشی داد و فرمود:
« برای فاطمه عطر بخر.»
سپس با دو دست خود مشتی دیگر برداشت و به ابوبکر داد و فرمود:
« برای فاطمه لباس و اثاث منزل تهیه کن.»
و عمار یاسر و چند نفر دیگر را برای کمک به او روانه فرمود.

صورت جهیزیه فاطمه علیها السلام عبارت بود از:

پیراهن به هفت درهم
روسری به چهار درهم
حوله خیبری
تختی از برگ خرما
دو فرش کرباس
چهار متکای پوستی
پرده پشمی
حصیر
آسیاب دستی
طشت مسی
مشک چرمی
قدح شیر
مشک کوچک
کوزه سفالی دهن گشاد
دو کوزه گِلی
سفره چرمی.

وقتی جهیزیه را نزد رسول خدا آوردند، پیامبر نگاهی به آن کرد و اشک در چشمان مبارکش حلقه زد. آن‌گاه سر خود را به آسمان بلند کرد و عرضه داشت:« خداوندا به این قوم که بیشتر ظروفشان گِلی است، برکت عنایت فرما.»

منبع:daneshnameh.roshd.ir

۱۵ مهر ۹۲ ، ۰۸:۵۴ ۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عشق الهی: علی و فاطمه

بسم الله الرحمن الرحیم

هیچ دو ستاره ی بختی این چنین باهم جفت نشده است که علی و فاطمه باهم کفو شدند! هیچ کس، هیچ جا، هیچ وقت! و آینده نیز این چنین خواهد بود! و در بهشت هم!

هیچ عشقی این چنین به آن سوی آسمان و آن سوی عرش و کرسی اینقدر قد نکشیده است!

بین علی و فاطمه شور و شعور، آنقدر احساس آفرید که بیش از نیمی از همه احساس در هستی را بخود اختصاص داد.

و علی که دو بازویش و قلب پر از شجاعتش را هیچ شیر بیشه ای نداشت، صبوری کرد وقتی همسرش را جلوی صورتش کوبیدند! و این نه از قلم عاجز من که از قلم علی نیز در وصف بردباری اش عاجز است!

خدایا چرا اینقدر من را گستاخ آفریدی که تصور کنم می توانم در این وادیِ بکر، قلم زنی کنم؟!

آمده بودند تا امامِ فاطمه را ببرند تا مجبورش کنند با شیطان پیمان ببندد و این هزار بار بدتر از همه مصیبتهای سیاهی بود که بر برگزیدگان، باریده بود!

فاطمه، که درب را باز نکرد، درب را که آتش زدند، شکم برآمده از محسنش را که آن چنان کوفتند، ناله که از نای نازکش، برآمد، تازه دید علی را ریسمان بر گردن می برند! خودش را از بین در و دیوار جلو کشید و جلوتر آمد، حالا علی را باید از کنارش عبور می دادند! فاطمه یک دست بر شکم و یک دست بر ریسمان و اشکی که سنگ را خاک می کرد گفت که دست از علی بر نمی دارم! ...

و او با آن دستی که از علی بر نداشت، دیگر نتوانست سوی آسمان بلندش کند. و علی از عمق فاجعه وقتی با خبر شد که همسرش را می شست و البته او ندید! فقط دست می کشید! که بیکباره که بازویش را کشید، آنچنان دلش سوخت که دست بر دیوار گذاشت و سر بر دست و ... شانه هایی که به سختی تکان می خورد از گریه ی این مرد!

فاطمه مُهر عشق بر بازو داشت!

مثالِ گریه علی، فقط زینب بود آن وقت که فرشتگان او را از مقتل دور می نمودند! از آنجا که بر گردن حسین، مهر عشق می زدند!

چه زجری می کشم با این واژه ها!

نقل از http://sar252.mihanblog.com
۲۵ مرداد ۹۲ ، ۰۶:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بوی گل مادر

میلاد با سعادت حضرت فاطمة الزهرا(س)

بر دوستداران اهل بیت(علیهم السلام)

مبارک باد.



سال گذشته یک بار گفتم، اما این جمله ی نغز، هزاربار گفتنش هم هنوز کم است:

خستگی اگر جان میداشت، از تو جانش به لب می رسید؛ مادر...



روزت مبارک دوست داشتنی ترین...

۱۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۳۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اسرار نامهای حضرت فاطمه (س)

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت امام صادق (ع) فرمودند: فاطمه نزد خدای تعالی 9 اسم دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا. چرا فاطمه ؟
رسول خدا فرمود: زیرا او و شیعیانش از آتش جهنم قطع شده‌اند. (فاطمه به معنای قطع‌شده و بریده است.)
و نیز امام صادق (ع) فرمود: زیرا او از هر شر و بدی بریده شده است و نیز چون مردم از رسیدن به معرفت کامل او قطع شده اند.

چرا صدیقه ؟
زیرا او هرگز در زندگی جز راست نگفت و هر آنچه پدر بزرگوارش فرمود، تصدیق کرد.
رسول خدا به امیرالمؤمنین فرمود: یا علی، من به فاطمه سفارش‌هایی کرده ام که به تو بگوید. او هر چه گفت بپذیر، زیرا او راستگوست، بسیار راستگو.

چرا مبارکه ؟
برکت به معنای خیر فراوان است و از فاطمه نسل فراوانی به عالم اسلام هدیه شده . لذا در بعضی از تفاسیر آمده است که در آیهی « انا اعطیناک الکوثر» ( ای رسول گرامی ما به تو خیر کثیر عطا کردیم) منظور، فاطمه (س) است.

چرا طاهره ؟
امام باقر (ع) فرمود: زیرا او از هر ناپاکی ظاهری و هر گونه ناپاکی دامن، مبری است.
و نیز طبق روایات متعدد، آیه تطهیر( انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) درباره حضرت فاطمه نازل شده است. پس فاطمه طاهره است زیرا هر گونه رجس و پلیدی و ناپاکی از وجود مقدسش دور است.

چرا زکیه ؟
زکاة هم به معنای رشد و نمو و هم به معنای طهارت است، بنابراین زکیه هم یعنی از فاطمه نسل پرباری پا به عرصه وجود خواهد گذاشت و هم اینکه او وجودی است پاک و طاهر .

چرا راضیه ؟
زندگی کوتاه حضرت فاطمه با غم و اندوه و نیز با تلاش و سختی همراه بود. او زندگی بسیار مشکلی را پشت سر گذاشت ولی هرگز لب به شکایت باز نکرد، بلکه همواره خدای بزرگ را شکر می‌کرد و راضی بود د.
روایت شده روزی رسول خداحضرت فاطمه را دید که لباس خشنی بر تن داشت و با دست‌های مبارکش آسیاب می‌کرد در حالیکه طفل کوچک خود را هم شیر می‌داد. رسول خدا گریان شد و فرمود: ای دخترکم، تلخی این دنیا را بچش، برای رسیدن به شیرینی آخرت.
حضرت فاطمه نه تنها لب به شکایت باز نکرد، بلکه عرض کرد: ای رسول خدا، من خدا را برای نعمتهایش سپاسگزارم.
و نیز روزی امیرالمؤمنین از رسول خدا خواست اگر ممکن باشد برای فاطمه مستخدمه ‌‌ای بگیرد، اما رسول خدا تسبیح فاطمه را به آنها تعلیم فرمود. حضرت زهرا پس از شنیدن این دستور پیغمبر اکرم سه بار فرمود: من از خدا و رسولش راضیم.

چرا مرضیه ؟
تمام کارهای حضرت فاطمه مورد رضایت خدا و رسول بود. رسول خدا هیچ گاه بر فاطمه غضب نکرد، به او خرده نگرفت و برعکس، گاهی می‌فرمود: فداها ابوها. (پدرش به قربانش) .
این چنین است که رسول خدا رضای فاطمه را رضای خدا می‌دانست و می‌فرمود: خدا از غضب فاطمه غضب می کند و از رضایت او راضی می‌شود.

چرا محدثه ؟
امام صادق (ع) در این مورد فرمود: زیرا ملائکه از آسمان فرود می‌آمدند و با او سخن می‌گفتند.
در فرهنگ اسلامى محدثان راستین همواره از حرمت و منزلت ویژه اى برخوردار بوده اند، محدثان و راویان در حفظ و حراست از گنجینه هاى معارف و ارزشهاى دینى و ذخایر گرانمایه مکتب تشیع و رشد و تعالى فرهنگ غنى اسلامى نقش اول را داشته اند و حامل ودایع و امانتهاى گرانقدر الهى و رازدار اسرار آل رسول بوده اند.

چرا زهرا ؟
امام صادق فرمود: زیرا نور آن بانوی مکرمه در یک روز سه بار برای امیرالمؤمنین می‌درخشید، و چون در محراب عبادت می‌ایستاد نور درخشنده او برای اهل آسمان می‌ درخشید همانگونه که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد.
برخی نامهای دیگر حضرت فاطمه (س)
حصان (محفوظ)، حره (آزاده، شریف)، سیده (بانوی محترم)، عذراء (پرده نشین)، حوراء (فرشته، حوریه)، مریم کبری (مریم برتر)، نوریه (تابناک، درخشنده ) و نام آن بانو در آسمان، منصوره (یاری‌شده) است.

کنیه های حضرت
ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه، ام ابیها.

حضرت فاطمه (س) آن قدر به پدر بزرگوارش محبت می کرد و مادرانه عشق می ورزید که " ام ابیها" (مادر پدرش) لقب گرفت.
اقتباس از سایت گفتگوی دینی


از حضرت زهرا(س) بیشتر بدانیم.

۱۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۳۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مرد روزهای پر از درد

تصور کن بانویی از این دنیا می رود که آسمان از بدو خلقتش چشم براه ولادتش بوده است؛

چه اینکه از ابتدا در گوشش خوانده شده: تو را و تمام دنیا را آفریدم تا این زن را بیافرینم!
تصور کن بانو به آسمان ها می رود و دنیا نزدیک است که از هم بپاشد از شدت بی تابی در این درد

اما...

درد این روزها، را فقط یک مرد می فهمد...

مردی که درد را تا سر حد از پا افتادن و تکیه دادن به ستون خانه ی همسرش، بانوی بهشت، تحمل می کند...

و چه درد است؛ که مرد تکیه می دهد تا از پا نیافتد و تکیه ی همین مرد به آن ستون است که دوباره کائنات را سرپا می کند...



درد سر، بین گذر، چند نفر، یک مادر...

شده هر قافیه ام یک غزل درد آور

ای که از کوچۀ شهر پدرت می گذری
امنیت نیست، از این کوچه شتابان بگذر

دیشب از داغ شما فال گرفتم، آمد:
دوش می آمد و رخساره… نگویم بهتر!


من به هر کوچۀ خاکی که قدم بگذارم
نا خودآگاه به یاد تو می افتم؛ مادر

چه شده؟! قافیه ها باز به جوش آمده اند:
دم در، فضه خبر! مادر و در، محسن پر...


ایام فاطمیه تعزیت باد

 

۲۱ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰