شهیــــــــــــــــــد

... هفتاد دو سر بریده؟ وا بیدادا! ...

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چند امتیاز دولت نهم و دهم» ثبت شده است

دولت نهم و دهم در آینه ی کلام امام خامنه ای

بسماللهالرّحمنالرّحیم


خیلى جلسهى خوبى بود این جلسهى امروز؛ دوستان و مسئولان محترم، بخشى از تلاشهاى خودشان را با زبان آمار و ارقام و شیوههاى کارى بیان کردند. خب، این جلسهى ماه رمضان که ما هر سال با مسئولان دولتى و اعضاى هیئت وزیران و رئیس جمهور محترم و معاونینشان داریم، معمول ما در این جلسه، گزارش گرفتن نیست؛ یک نصیحتى، جملهاى از نهجالبلاغه را ما معمولاً در این جلسه براى دوستان ذکر میکردیم و متبرک میشدیم به کلام امیرالمؤمنین (علیهالسّلام).
 امسال و امروز من اصرار داشتم - خودم  به آقاى رئیس جمهور پیشنهاد کردم - که دوستان صحبت کنند و گزارش دهند؛ چون روزهاى آخر این دولت و ایام مناسبى است براى اینکه از مجموعهى کارهائى که در این دولت شده - البته بهعنوان یک نمائى، یک نمونهاى - گزارشى ارائه شود. و ما دوست داریم که این اظهاراتى که امروز اینجا شد، به سمع مردم عزیزمان هم برسد؛ هم خواص و  کسانى که اهل فنّند و آشنا هستند، مطلع شوند - چون بسیارى از این مطالبى که گفته میشود، دوستان اینها را نمیدانند؛ مىبینیم گاهى اوقات اطلاعات کافى و وافى ندارند - هم عموم مردم مطلع شوند و بدانند؛ اگرچه برخى از کارها جلوى چشم است. البته مخالفین و کسانى که بىاطلاعند - بعضى از دستگاههاى رسانهاىِ خارجىِ مغرض، و گاهى بعضى در داخل - برخى از چیزهائى را که جلوى چشم هم هست، انکار میکنند. یعنى کارى انجام گرفته، جلوى چشم است، همه مىبینند، منعکس شده، این را دوست دارند انکار کنند. کارى به این نداریم که حالا بعضىها ممکن است نگاه خوشبینانهاى یا دوستانهاى یا منصفانهاى نداشته باشند؛ بالاخره در فضاى عمومى کشور باید اینها گفته شود و ثبت شود؛ اینها بسیار مهم است.
 آنچه که من امروز باید به دوستان عرض کنم، در درجهى اول خداقوّتى است؛ انشاءالله که خسته نباشید. هشت سال کار کردید، تلاش کردید، کارهاى خوبى انجام گرفت، تحمل زحمات کار شبانهروزى را شماها نشان دادید؛ یعنى دیده شد، احساس شد، همه فهمیدند که رئیس جمهور محترم و همکارانشان در دولت حجم کارشان بسیار بالا و پرشتاب نسبت به همهى دورههاى دیگر بود و هست؛ این نقطهى برجستهاى است که نباید این را نادیده گرفت. همهى کسانى که میخواهند دربارهى دولتها، دربارهى کابینهها، دربارهى رؤساى جمهور قضاوت کنند - چه پیش خودشان، چه در منظر عموم - و نظرى بدهند، خوب است به این نکته هم توجه کنند: حجم کار بالا و تلاش خستگىناپذیر و اعراض از آسایشها و آسودگىها و امتیازاتى که معمولاً مسئولان کشورها در دنیا دارند؛ استراحت میکنند، تفریح میروند، امتیاز میگیرند؛ اینها را نخواستن، ندیدن، طلب نکردن، امتیاز بزرگى است که این دولت بحمدالله از این امتیاز برخوردار بود.
 یک نکتهى دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهاى انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند. یکى از کارهاى مهمى که جبههى ضدانقلاب - چه انقلاب ما، و چه انقلابهاى دیگر - در طول تاریخ و در عرض دنیا داشتند و میکردند، این بوده است که سعى کنند ارزش های انقلاب را کمرنگ کنند. به اینجا هم محدود نمیشود؛ اول ارزشها را کمرنگ میکنند، بتدریج آنها را محو میکنند؛ اگر میدان پیدا کنند، آنها را تبدیل به ضدارزش میکنند؛ این کارى است که در دنیا معمول است؛ این را ما در تاریخ انقلابهاى دنیا مشاهده میکنیم؛ و در انقلابهائى هم که زمان خود ما - در طول این عمر طولانىاى که ما کردیم - دیدیم و خبر شدیم، این را مشاهده کردیم. جبههى مقابل انقلاب و ضدانقلاب، شعارهاى انقلاب را هرگز فراموش نخواهد کرد؛ یعنى میداند که در این رویاروئى، در این هماوردى، آن چیزى که توانست جبههى انقلاب را پیروز کند و جبههى ضدانقلاب را به هزیمت وادار کند، در درجهى اول این شعارها بود؛ که هرچه شعارها پرمغز و جذاب و واقعى و براى مردم مفهوم و ملموس بود، کمک آن به پیشرفت انقلاب بیشتر شد. سعى میکنند این شعارها را بتدریج محو کنند، کمرنگ کنند.
 در مورد کشور و انقلاب ما هم این کار را دشمن شروع کرد؛ البته موفق نشدند؛ خدا را شکر میکنیم. دشمن نتوانست شعارهاى انقلاب را کمرنگ و سپس محو کند. به نظر من یک بخش عمدهاى از این هم مربوط میشود به هوشیارى امام بزرگوارمان. آنچه که امام بزرگوار از اظهارات خود، از گفتههاى خود، از نوشتههاى خود در میان ما باقى گذاشت، بیّنات است، محکمات است؛ متشابهات نیست که کسى آنها را نفهمد. آخرین سخن امام هم وصیتنامه ی امام(ره) است. من همیشه به مسئولین و کسانى که در دولتهاى گوناگون یک کار مهمى دستشان بوده است، توصیه میکردم که به وصیتنامهى امام مراجعه کنند. وصیتنامهى امام، لبّ ارزشهاى مورد نظر امام است؛ اینها را امام باقى گذاشته، زنده گذاشته است. لذاست که این ارزشها قابل تحریف نیست، قابل تغییر نیست. بله، ندیده گرفتن اینها امرى است که میسر است براى کسانى که بخواهند ندیده بگیرند.
 این دولت این شعارها را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار کرد؛ در مجامع جهانى، احساس شرم از انگیزههاى انقلابى و از اهداف انقلابى و از شیوههاى انقلابى نکرد؛ این خیلى کار بزرگى بود.
 آنچه که براى خدا کردید، خداى متعال آنها را در نامهى عمل شما ثبت کرده و کرامالکاتبین آنها را نگه داشتهاند و بلاشک به درد شما خواهد خورد. آنچه را که شما عمل کردید، چه حالا بنده و امثال بنده ببینیم، بدانیم و تشکر کنیم، چه نبینیم، ندانیم و تشکر نکنیم، "انّ الله شاکر علیم"؛(۱) خدا، هم میداند - علیم است - هم سپاسگزار است. امیدواریم انشاءالله خداى متعال به شماها توفیق دهد.
 کارى که باید بر آن همت بگمارید، این است که رشتهى خدمت را رها نکنید. همهى تلاشها منحصر نیست در فلان وزارتخانه یا فلان مسئولیت در دولت؛ نه، صحنهى کشور صحنهى تلاش است، صحنهى کار است، صحنهى فعالیت است؛ و این کار، دو جور میتواند انجام بگیرد: متوجه اهداف انقلابى، و غیرمتوجه به اهداف انقلابى. شما چه در دولت آینده و در دولتهاى آینده حضور داشته باشید، چه نداشته باشید، کارى که انجام میدهید و مسئولیتى که برعهده میگیرید - که طبعاً امثال شماها، مدیران شایسته و کارآمد، در هر بخشى از بخشها خالى از مسئولیت نمیمانند - سعى کنید آن را با توجه به اهداف انقلاب و با رویکرد هدفهاى انقلاب انشاءالله انجام دهید. خداى متعال شماها را مأجور خواهد داشت، ما هم در حد خودمان و به قدر خودمان تشکر میکنیم.
 من طبق معمول همیشهمان - دیگر حالا مجال هم نیست، وقت هم نیست - یک جمله از نهجالبلاغه براى شما بخوانم:«و اعلم انّ امامک طریقا ذا مسافة بعیدة و مشقّة شدیدة».(۲) این جزو وصایاى امیرالمؤمنین به امام حسن مجتبى (علیهالسّلام) است. در واقع باید گفت وصیت، صمیمانهترین حرفى است که هر کسى میزند؛ چون وقتى است که دیگر انسان در عالم ماده حضور ندارد و اغراض مادى قاعدتاً یا نیستند یا بالاخره ضعیفند؛ لذا در وصیتنامه صمیمىترین حرفها گفته میشود؛ آن هم وقتى که مخاطب وصیت، عزیزترین افراد نسبت به انسان است؛ فرزند انسان، آن هم فرزندى مثل امام حسن، فرزند بزرگ امیرالمؤمنین - که بلاشک احبّ افراد در دل آن بزرگوار و چشم آن بزرگوار است - مخاطب این وصیت است. البته امیرالمؤمنین فرمودهاند که این وصیت مخصوص شما نیست، مال همه است؛ لیکن مخاطب اصلى، امام حسن است. بنابراین، این لبّ لباب کلمات و معارف و ذهنیات امیرالمؤمنین است. البته بیانات امیرالمؤمنین، هر کلمهاش، هر جملهاش حکمت است؛ مخصوص این وصیتنامه نیست. اعماق و ژرفاى کلمات امیرالمؤمنین را واقعاً ماها نمیفهمیم؛ امثال ماها قادر نیستیم به آن ژرفا برسیم؛ یک چیزى را استفاده میکنیم. کسانى را ما دیدیم که هرچه حکمتشان برتر، اندیشهشان والاتر و عمق فکرىشان بیشتر بود، بیشتر توانستند نکاتى را از این کلمات دریابند. نهجالبلاغه یک چنین چیزى است. حالا این در نهجالبلاغه، وصیت امیرالمؤمنین است.
 میفرماید: بدان که پیش روى تو راهى وجود دارد که مسافت خیلى طولانى و مشقت شدیدى در آن هست. این راهى که پیش روى شما است - راه رسیدن به جزاى عمل و رسیدن به قیامت - راه طولانىاى است. «و انّه لا غنى لک فیه عن حسن الارتیاد»؛(۳) در یک چنین راهى، تو باید با منتهاى طلب حرکت کنى - «ارتیاد» یعنى خواست، طلب، تلاش همراه با اراده و نیت - چارهاى ندارى جز اینکه کار را جدى دنبال کنى. یعنى این راهى نیست که انسان بتواند آن را سرسرى بگیرد. بله، غفلت داریم، کار را سرسرى میگیریم؛ اما این سرسرى گرفتن کار، از روى غفلت است. بدانیم که حقیقت قضیه چیست، و کجا داریم میرویم، و سرنوشت ابدى ما در کجا تحقق پیدا میکند و عینى میشود؛ این را اگر توجه کنیم، جدى خواهیم گرفت. لذا شما در دعاى شریف کمیل - که باز از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است - ملاحظه میکنید: «و هب لى الجدّ فى خشیتک»؛(۴) دعا میکند، از خداى متعال میخواهد که خشیت ما در مقابل پروردگار، یک خشیت جدى باشد؛ از ظاهر قلب و همین احساسات زودگذر و ناشى از عوارض زندگى نباشد؛ به معناى واقعى کلمه، انسان در مقابل پروردگار احساس خشیت کند.
 «قدّر بلاغک من الزّاد مع خفّة الظّهر».(۵) حالا شما ناچارید از این راه سخت و طولانى که راه قیامت است، عبور کنید؛ شما به سمت قیامت از وسط دنیا دارید میگذرید، ناچارید از این گذرگاه ماده عبور کنید با همهى لوازم این ماده، با همهى خصوصیاتى که انسان در این محیط مادى و در فضاى مادى به طور طبیعى دارد؛ بنابراین کارى که باید بکنید براى اینکه آن نهایت براى شما آسان شود و مطلوب باشد، این است: «قدّر بلاغک من الزّاد»؛ آن مقدارى از توشه را که تو را به منزل برساند، تقدیر کن - یعنى اندازهگیرى کن - بدان چقدر کار لازم دارى براى اینکه بروى. این بخش اول است.

 بخش دوم: «مع خفّة الظّهر»؛ بار دوش خودت را هم سبک کن. این دو تا هدایت و راهنمائى است که امیرالمؤمنین میکند. اولاً بدان چه لازم دارى براى عبور از این راه. در پاسخ اینکه ما چه لازم داریم، خودشان بیان کردند: اجتناب از محرّمات و انجام واجبات. یعنى آن اندازهى لازم، و به قول پزشکان، آن دوز لازم از ذخیرهاى که شما لازم دارید براى اینکه بتوانید این راه را طى کنید، همین واجبات است؛ این واجبات را که انجام دهید، آن مقدار لازم از ذخیره را دارید. هرچه بیشتر کردید و بر این واجبات افزودید، امکانات بیشترى خواهید داشت، استفادهى بیشتر و بهرهى بیشترى خواهید برد. لیکن مقدار فرائضى که بر ما واجب است، آن حداقل نیازى است که ما براى عبور در این راه داریم. محرّمات هم همین جور است. یعنى اجتناب از محرّمات، حداقلِ آن پرهیز از آسیبهائى است که در این راه ممکن است براى ما پیش بیاید. بنابراین اگر از محرّمات اجتناب کردیم و واجبات را انجام دادیم، این همان پرواز مورد نظر را براى من و شما ممکن و فراهم میکند؛ چیز بیشترى لازم نیست. بعضىها دنبال برخى از خصوصیاتند؛ کسى را پیدا کنند، از او ذکرى بگیرند، از او ریاضتى فرا بگیرند. اینها لازم نیست؛ ریاضت شرعى، مشخص است. اگر همین نمازها را بخوانیم، درست بخوانیم، بوقت بخوانیم، ارکانش را درست بهجا بیاوریم، با توجه بخوانیم، یا روزه را درست بگیریم - همین واجبات و فرائضى که در اختیار ما است - همینها انسان را پرواز میدهد.
 و من به شما عرض بکنم؛ ما اگر چنانچه همین مقدار را انجام دهیم، خود این زمینهاى خواهد شد براى جذب انوار الهى به میزان زیاد. یعنى این حداقلى که براى ما لازم است، هنرش فقط این نیست که ما را قادر خواهد کرد بر این که این راه را طى کنیم؛ بلکه هنر دیگرش این است که زمینهى ما را براى جذب بیشتر نور الهى و تفضل الهى فراهم خواهد کرد. وقتى انسان نماز فریضه را خوب بخواند، به طور طبیعى میل به نوافل پیدا خواهد کرد. وقتى انسان از دروغ، از غیبت، از قول به غیر علم، از تهمت، از افساد، از مال مردم خورى، از خیانت در امانت پرهیز کند، خود این، دل انسان را آمادهى تلقى هدایت الهى و معرفت الهى خواهد کرد؛ ما را پیش خواهد برد. این توصیهى اول.
 توصیهى دوم هم اینکه فرمودند: «مع خفّة الظّهر»؛ بار دوش خودت را سبک کن. ماها که بارهاى سنگینى را بر دوش گرفتیم، امیدواریم انشاءالله خداى متعال توفیق دهد که بتوانیم این بارها را حمل کنیم. اگر شماها انشاءالله بتوانید این بارها را حمل کنید و بسلامت به منزل برسانید، اجر فراوانى هم خواهد داشت. یعنى این مسئولیتهاى سنگین همچنان که دغدغهى فراوانى براى خود انسان ایجاد میکند، اما از آن طرف هم اگر خوب انجام بگیرد، فضیلت بسیارى خواهد داشت.
 امیدواریم انشاءالله خداى متعال همهى شماها را موفق و مؤید بدارد و همیشه در خدمت اسلام و در خدمت انقلاب قرار داشته باشید.
    والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 

1)بقره:158

2)نهجالبلاغه، نامهى31

3) همان

4) مفاتیح‌الجنان، دعاى کمیل

5) نهجالبلاغه، نامهى31

۰۵ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۴۳ ۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

وابسته نبودن به گروه ها،عزت ملی،شایسته سالاری، سرعت عمل، تمرکز زدایی، تحول گرایی،مقابله با فساد

بسم الله الرحمن الرحیم


1)بحمداللَّه عناصر دولت به هیچ گروه و دسته و باند و جریانى وابسته نیستند؛ این خیلى نکته‌ى مهمى است. مراقب باشید حرکت، اظهارنظر و حرف، انتساب به یک جریان، به یک باند و به یک گروه را پیش نیاورد، که اگر این‌طور شود، هواى نفس تقریباً انفکاک‌ناپذیر است. هواى نفس گروهى هم مثل هواى نفس شخصى است؛ آن هم همین‌طور است. هواى نفس گروهى هم انسان را بى‌حساب و کتاب به این طرف و آن طرف میکشاند.

(6 / 6 / 85)

----

1)از لحاظ انعکاس بین‌المللى، کشور از یک عزت کم‌سابقه یا بى‌سابقه‌اى برخوردار است؛ ابهت نظام اسلامى، عظمت ملت ایران، رسایى و شفافیت اغراض و اهداف جمهورى اسلامى در دنیاى اسلام، بیش از همیشه است؛ و حّتى در دنیاى غیر مسلمان، امروز عزت و ابهت ملت ما بسیار برجسته است و این را همه تصدیق میکنند و از نشانه‌ها و عکس‌العملهاى خارجى‌اش هم این را مى‌فهمیم.

(6 / 6 / 85)

----

1)شایسته‌سالارى»، «نظارت بر عملکرد زیرمجموعه» و «تلاش بى‌وقفه براى این خدمات»، که انصافاً این مورد در این دولت برجسته است. این تلاش بى‌وقفه را حقیقتاً همه شاهدند و ما هم شاهدیم. این حرکت پُرتلاشى که همه‌ى دولت - بخصوص شخص آقاى رئیس‌جمهور - نشان میدهند، خیلى باارزش است.

(6 / 6 / 85)

----

1)این سرعت عملى که در رفتار دولت مشاهده میشود، چیز ممدوحى است؛

(6 / 6 / 85)

----

1)یک مسئله هم تمرکززدایى است که جزوِ شعارهاى این دولت است و شعار بسیار درستى هم هست.

(6 / 6 / 85)

----

1)از جمله‌ى خصوصیات دیگر...، مسئله‌ى روحیه‌ى تحول‌گرایى و نوآورى و اصلاح است. همین‌طور که الان آقاى رئیس‌جمهور گزارش دادند، تغییراتى که در ساخت عمومى تشکیلات دستگاه و دولت داده مى‌شود، خیلى کارهاى اساسى‌اى است. اصلاح هم واقعاً همینهاست که انسان بیاید و در جهت صلاح، بخشهاى مختلف را نگاه کند و ساختها را به‌طور اساسى تغییر بدهد و دگرگون کند.

(4 / 6 / 86)

----

1)جرأت در مقابله‌ى با فساد. مقابله‌ى با فساد خیلى کار سختى است. یک وقتى بنده گفتم که این اژدهاى هفت سرِ فساد را به این آسانى نمیشود قلع و قمع کرد؛ خیلى کار سختى است. نه اینکه حالا بگویم قلع و قمع شده؛ نخیر، الان هم قلع و قمع نشده؛ لیکن جرأت مقابله‌ى با آن هست. خب، وقتى که اجزاء مجموعه، خودشان آلوده‌ى به فساد نباشند، طبعاً جرأتشان بیشتر است. بسیارى از مجموعه‌هاى قبلى هم حقیقتاً پاکیزه بودند - یعنى آلودگى نداشتند - اما بالاخره جرأت در مقابله‌ى با فساد یک امتیازى است که در شما هست.

(2 / 6 / 87)

 
۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کارهای خوب اقتصادی،شعار تحول در مدیریت،شجاعت و قاطعیت،سفرهای استانی،اجتناب از ریخت و پاش


بسم الله الرحمن الرحیم

1. کارهاى خوبى ... در زمینه‌ى اقتصاد انجام گرفته - مثل این سهام عدالت، ادامه‌ى طرحهاى نیمه تمام، نوع عدالت در ارائه‌ى تسهیلات بانکى، صندوق مهر رضا و امثال اینها –

(6 / 6 / 85)

2. عدالت فقط عدالت در مسائل اقتصادى نیست، ...(اما) از همه مبتلابه‌‌‌‌‌‌تر، همین مسئله‌‌‌‌‌‌ى عدالت اقتصادى و عدم توزیع عادلانه‌‌‌‌‌‌ى ثروت عمومى و درآمد عمومى ملى بین آحاد جامعه است که نمونه‌‌‌‌‌‌هاى فراوانى دارد که زیاد است و یکى‌‌‌‌‌‌اش همین یارانه‌‌‌‌‌‌هاست که ما خودمان یارانه میدهیم؛ به فقیر کمتر میدهیم، به غنى بیشتر میدهیم! الان اینجور است دیگر. الان یارانه‌‌‌‌‌‌هائى که دولت دارد میدهد، بیت‌‌‌‌‌‌المال دارد میدهد، به فقرا داریم کمتر یارانه میدهیم، به اغنیاء بیشتر داریم میدهیم. این هدفمند کردن یارانه‌‌‌‌‌‌ها که مطرح شده، واقعاً یک امر مهمى است. سالهاست که این جزو آرزوهاست، جزو کارهاست. بنده در دولتهاى قبل دو سه مرتبه کتباً و شفاهاً به دولتها گفته‌‌‌‌‌‌ام، منتها دنبال این نمیرفتند؛ کار سختى است، کار پردردسرى است. همین طور ترجیح میدادند که بماند.

(18 / 6 / 88)

3. طرح تحول اقتصادى، کار مهم و بزرگى بود. ما توصیه میکنیم؛ از جمله‌ى چیزهائى که از بین راه برنگردید، همین طرح تحول اقتصادى است؛ آن را واقعاً دنبال کنید.

(8 / 6 / 89)

----

1)محتوا را باید اسلامى کرد. اگر مى‌خواهیم حقیقتاً اسلامى شویم، باید در نحوه‌ى مدیریتمان تحول ایجاد کنیم. یکى از حرفهاى خوب آقاى رئیس‌جمهورمان در تبلیغات انتخاباتى - که به نظر من این حرف، عده‌ى زیادى را جذب کرد - تحول در مدیریت بود. این تحول در مدیریت را چه کسى باید انجام دهد؟ خود ما باید انجام دهیم. اولین گام در تحول این است که رفتار خودمان، کیفیت کارمان، عزل و نصب خودمان، اِعمال مدیریت خودمان، جذبه‌یى که به خرج مى‌دهیم، انعطافى که به خرج مى‌دهیم، برخوردى که با طبقات مخاطب و مراجع به خودمان انجام مى‌دهیم، اسلامى باشد.

(8 / 6 / 84)

----

1. خصوصیت دیگر، شجاعت این دولت و قاطعیت اوست. این کار بزرگى که شما براى سهمیه‌بندى بنزین انجام دادید که یک قدم اولى است تا یارانه‌ها هدفدار و هدفمند شده و به آن سرمنزل خود هدایت و مصرف بشوند - البته من مى‌بینم در برخى از گوشه‌کنارهاى دولت، خودشان هم گاهى به عظمت این کار توجه ندارند؛ خیلى کار بزرگى انجام گرفته.

(4 / 6 / 86)

2. جرأت در ایجاد تحول؛ حالت روحى این دولت این است که براى تحول‌آفرینى جرأت دارد و اقدام مى‌کند. نمى‌خواهم بگویم همه‌ى این اقدامها صددرصد درست است؛ نه، ممکن است یک جایى هم اشتباه باشد؛ اما نفس اینکه انسان حالت دلیرى در مقابل مشکلات داشته باشد و تصمیم بگیرد که براى رفع مشکلات اقدام بکند، چیز باارزشى است که این خوشبختانه هست.

(2 / 6 / 87)
----

1. در رساندن خدمت به افراد محروم جامعه و عدالت، به اعتقاد این مسئله‌ى سفرهاى استانى خیلى مهم است. این کارى که آقایان بر دوش گرفتید و راه افتادید و رفتید و همه‌جاى کشور را زیر پا گذاشتید و با مردم تماس گرفتید و از نزدیک درد دلهاى مردم را - که از زبان مسؤولینشان، ائمه‌ى جمعه‌شان و افراد شاخصشان گفته مى‌شود - شنیدید، خیلى به‌نظر من خوب است... چطور ممکن است کسى این را انکار کند یا درباره‌اش تردید کند یا در فائده و سود او تشکیک کند؟ این خیلى کار مهمى است. این کار را شماها دارید انجام مى‌دهید. البته زحمت هم دارد؛ زحمتش را هم قبول مى‌کنید.

(4 / 6 / 86)

2. رفتن به شهرها، رفتن به شهرهاى کوچک، همه‌ى نقاط کشور را زیر پا گذاشتن و هیچ نقطه‌اى از کشور را از منظر خبرگى و کارشناسى دور قرار ندادن، اینها چیزهاى باارزشى است.

(2 / 6 / 87)

----

1)اجتناب از اسراف و ریخت‌وپاش که جزو برنامه‌هاى بسیار خوب شماهاست.

(6 / 6 / 85)
۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۰۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پرکاری و دولت کار بودن

بسم الله الرحمن الرحیم

1. پرکارى این دولت هم انصافاً چیز برجسته‌اى است؛ حتى بعضیهایى که مخالف هم هستند، این را نمى‌توانند انکار کنند.

(4 / 6 / 86)
2. یک خصوصیت این است که این دولت، واقعاً یک دولت کار است؛ دولت حرکت و اقدام است؛ انرژى و نشاطِ کار این دولت، یک امر برجسته است.
(2 / 6 / 87)
3. بحمداللَّه دولت نهم هم دولت بسیار پرکار و پرتلاشى بود.
(18 / 6 / 88)
4. آقاى رئیس جمهور ما هم که بحمداللَّه پرانرژى و خستگى‌‌‌‌‌‌نشناس حقاً؛ پابه‌‌‌‌‌‌پاى ایشان دویدن هم خیلى سخت است. خدا کمکتان کند بتوانید پابه‌‌‌‌‌‌پاى ایشان بدوید و برسید به مقاصدتان؛ واقعاً کار دشوارى است. ایشان خیلى زیاد زحمت میکشند، زیاد تلاش میکنند، بحمداللَّه پرانرژى هم هستند؛ خدا را شکر. به ظاهر ایشان هم این همه نمى‌‌‌‌‌‌آید. الحمدللَّه. خداوند ان‌‌‌‌‌‌شاءاللَّه بیشتر کمک کند، بیشتر انرژى بدهد، بیشتر توان بدهد.
(18 / 6 / 88)
5. رأى بالاى مردم یقیناً یک علتش، همین پرتلاشى و سختکوشى دولت نهم و رئیس جمهور محترم بوده است. این حالت را باید ادامه بدهند. (تنفیذ حکم ریاست جمهوری دهم)
6. در طول این چند سال در کشور کارهاى وسیع عمرانى انجام گرفته؛ بخصوص در مناطق دوردست، در بخشهاى مختلف؛ اینها واقعاً کارهاى مهمى است؛ این یک رویکرد بسیار مهمى در حرکت دولت است. از این قضیه بگیرید، تا پیشرفتهاى چشمگیرى که در زمینه‌‌ى علم و فناورى به وجود آمده. این پیشرفتهائى که در این چند سال در زمینه‌‌ى علم و فناورى صورت گرفته، خیلى قابل توجه است.
(2/ 6 / 91)

۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شعار دولت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

1. یکى از شعارهاى خوبى که آقاى رئیس‌جمهور، هم در دوره‌ى انتخابات، هم بعد از آن تکرار کردند، مسأله‌ى دولت اسلامى است... بعضى‌ها مى‌گویند شما بعد از 27 سال مى‌خواهید دولت اسلامى تشکیل دهید؟ نه، تلاش و اقدام براى تشکیل دولت اسلامى از روز اول شروع شد؛ منتها افت و خیز داشته؛ پیشرفت و عقبگرد داشته؛ در جاهایى موفق بودیم، در برهه‌یى موفق نبودیم. بعضى از ماها وسط راه پایمان لغزید؛ بعضى از ماها در اصل هدف مردد شدیم؛ بعضى از ماها نتوانستیم خود را نگه داریم؛ دلبسته‌ى به رفتارهاى طاغوتى شدیم... قبل از انقلاب، در جایى دولتى تشکیل شد که ما شوخى مى‌کردیم و مى‌گفتیم جمهورى اسلامى امریکایىِ فلان جا! آن دولت با نام جمهورى اسلامى هم بود. بنابراین اسم ما دولت اسلامى باشد، کافى نیست؛ باید عمل و جهتگیرى ما اسلامى باشد... البته دولت اسلامىِ کامل به معناى واقعى کلمه، در زمان انسان کامل تشکیل خواهد شد؛ ان‌شاءاللَّه... اگر دولتى مى‌آید و مى‌گوید هدفم این است که این (دولت اسلامی) را تحقق ببخشم، خیلى چیز مبارک و خوبى است... اگر دولت ما اسلامى شد، آن وقت کشورمان اسلامى خواهد شد... معناى شعار دولت اسلامى این است که ما مى‌خواهیم اعمال فردى، رفتار با مردم، رفتار بین خودمان، و رفتار با نظامهاى بین‌المللى و نظام سلطه‌ى امروز جهانى را به معیارها و ضوابط اسلامى نزدیکتر کنیم. این شعار، بسیار باارزش است.
( 8 / 6 / 84)

۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ساده زیستی

بسم الله الرحمن الرحیم

1. نکته‌ى بعد، توجه به ساده‌زیستى است. یکى از شعارهاى خوب آقاى احمدى‌نژاد مسأله‌ى ساده‌زیستى است. این شعار، شعار بسیار مهمى است؛ این را نباید دست‌کم گرفت. یک وقت هست که ما در زندگى شخصى خود مثلاً حرکت اشراف‌گونه‌یى داریم بین خودمان و خدا؛ که اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مکروه باشد، مکروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما یک وقت هست که ما جلوى چشم مردم یک مانور اشرافى‌گرى مى‌دهیم؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد؛ همه‌اش حرام است؛ به‌خاطر این‌که تعلیم‌دهنده‌ى اشرافى‌گرى است به: اولاً زیردست‌هاى خودمان، ثانیاً آحاد مردم به این کار تشویق مى‌شوند. ما نباید مردم را به این کار تشویق کنیم. ممکن است در داخل جامعه کسانى پولدار باشند و ریخت و پاش کنند - البته این کار بدى است، ولى به خودشان مربوط است - اما ریخت و پاش ما اولاً از جیبمان نیست، از بیت‌المال است؛ ثانیاً ریخت و پاش ما مشوق ریخت و پاش دیگران است.
(8 / 6 / 84)
2. ساده‌زیستى - بخصوص در خود آقاى رئیس‌جمهور - خوب و برجسته است و چیز باارزشى است؛ در مسئولین هم - کما بیش؛ یک جایى کمتر، یک جایى بیشتر - بحمداللَّه هست. ساده‌زیستى چیز بسیار باارزشى است. ما اگر بخواهیم تجمل و اشرافیگرى و اسراف و زیاده‌روى را - که واقعاً بلاى بزرگى است - از جامعه‌مان ریشه‌کن کنیم، با حرف و گفتن نمیشود؛ که از یک طرف بگوئیم و از طرف دیگر مردم نگاه کنند و ببینند عملمان جور دیگر است! باید عمل کنیم. عمل ما بایستى مؤید و دلیل و شاهد بر حرفهاى ما باشد تا اینکه اثر بکند. این خوشبختانه هست. فاصله‌تان را با طبقات ضعیف کم کرده‌اید و کم نگه دارید و هر چه که ممکن است آن را کمتر کنید.
(2 / 6 / 87)

۱۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خدمتگزاری به مردم و مردمی بودن

بسم الله الرحمن الرحیم

1. من به رئیس جمهور محترم برادرانه توصیه مى‌کنم؛ در همه‌ى حالات، همین احساسى را که امروز بیان کردید - احساس خدمتگزارى به مردم - براى خودتان حفظ کنید. قدرت اگر با هدفِ خدمت به مردم باشد، عبادت است. شاید هیچ عبادتى بالاتر از عبادتِ مسؤولى نیست که به خاطر تلاش و خدمت به مردم، از راحت و آسایش و امنیتِ خود صرف‌نظر مى‌کند. این روحیه‌ى خدمتگزارى، خاکسارى، تواضع در مقابل مردم و شناخت عظمت مردم را براى خودتان حفظ کنید، که این نعمت بزرگى است... کسانى که قدرت و منصب و مقام را براى بهره‌مندى‌هاى خود، پُر کردن کیسه‌هاى خود و دنیاى خود مى‌طلبند، آن‌جایى که منافع آنان با منافع مردم اصطکاک پیدا مى‌کند، نمى‌توانند به نفع مردم کار کنند.


(بیانات در مراسم تنفیذ دولت نهم، 12مرداد 84)

2. مردم به دولت اعتماد دارند؛ دولت، خود را جزوِ مردم و از جنس مردم میداند و مى‌شمارد.

(6 / 6 / 85)

3. پایبندى به خدمت هم یکى از شاخصه‌هاى این دولت است که قابل ارج‌گزارى و ذکر است.

(4 / 6 / 86)

4. هم روحیه‌ى مردمى و خاکى این دولت است؛ این هم خیلى باارزش است؛ این را قدر بدانید. شما امتیازتان به تشخص ظاهرى و شکل و قیافه نیست؛ امتیازتان به همین است که خودتان را با مردم هم‌سطح کنید، به شکل مردم و در میان مردم باشید، با مردم تماس بگیرید، با آنها انس پیدا کنید، از آنها بشنوید. این امتیاز بزرگى است و در شما هست؛ آن را حفظ کنید و نگه دارید.

(2 / 6 / 87)

5. شما دولتى هستید مردمى؛ یعنى مردم وقتى حرف شما و صداى شما را میشنوند، کأنّه از جنس خودشان یک حرفى میشنوند؛ چون از موضع بالا و متکبرانه با مردم حرف نمیزنید.

(2 / 6 / 87)

6. تلاش دولت در جهت ارتباط با مردم، تلاش فوق‌‌العاده‌‌ى کارى که خوشبختانه در دولت مشاهده میشود.

(2/ 6 / 91)

۱۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۲۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اصولگرا بودن و شاخصه های اصولگرایی

بسم الله الرحمن الرحیم

بیانات در دیدار با هیئت دولت 6 / 6 / 85:

این دولت به عنوان یک دولت «اصولگرا» شناخته شده و رفتار و تلاشى هم که تا امروز نشان داده و آنچه در عمل و قولش منعکس شده، همین اصولگرایى را نشان میدهد؛ که ان‌شاءاللَّه خودِ همین براى کشور و شما برکاتى خواهد داشت. شاخصه‌هاى اصولگرایى، شاخصه‌هاى مهمى است؛ این شاخصه‌ها باید مورد توجه قرار بگیرد، که من به بعضى از اینها اشاره میکنم. در اظهارات شما هم هست، آن را میگویید و تکرار میکنید و در برنامه‌هایتان میگنجانید. تحقق مجموعه‌ى این شاخصه‌ها به معناى حقیقى کلمه، آن وقت دولت را به عنوان یک دولت اصولگرا معرفى خواهد کرد.
أ) عدالتخواهى و عدالت‌گسترى

شاخصه‌ى اول «عدالتخواهى و عدالت‌گسترى» است. به زبان آسان است؛ اما در عمل بسیار کار دشوارى است و مقدمات بسیارى لازم دارد. باید خیلى کار کرد تا اینکه عدالت تحقق پیدا کند؛ عدالت جغرافیایى، عدالت طبقاتى، عدالت در زمینه‌هاى مسایل اقتصادى، عدالت در زمینه‌هاى مسایل فرهنگى، عدالت در جایگزین شدن و جاى گرفتن در مسئولیتها و مناصب و عدالت در قضاوتهاى ما - نه فقط قضاوتى که قاضى در دادگاه مى‌کند، بلکه داوریهایى که ما نسبت به اشخاص و قضایا میکنیم - اینها همه عدالت است و عدالت در آنها نقش دارد. عدالتخواهى و عدالت‌گسترى به معناى همه‌ى اینهاست. البته امروز کشور ما بیش از هر چیز دیگر، تشنه‌ى عدالت اقتصادى است. علت هم این است که واقعاً یک شکافى به صورت میراث معیوبى از گذشته بود و این شکاف باید پُر میشد، که نشده است. البته به شکل معقولى باید پُر شود. ما پُر کردنِ این شکاف را به همان شکلى میگوییم که اسلام توصیه میکند؛ حرفهاى غیر منطقى و ناممکن و نامعقول را نمیخواهیم به میان بیاوریم؛ همان‌طورى که اسلام میگوید: فرصتها در مقابل همه باشد و امکانات عمومى مورد استفاده‌ى همه قرار گیرد. بنابراین یک شاخصه، مسئله‌ى عدالتخواهى و عدالت‌گسترى است که پهنه‌ى وسیعى دارد.
ب) فسادستیزى

«فسادستیزى» شاخصه‌ى دیگرى است. «سلامت اعتقادى و اخلاقىِ مسئولان کشور» - بخصوص مسئولان عالى‌رتبه، در سطوح دولت و معاونین و از این قبیل - بسیار مهم است و شاخصه‌ى دیگرى است که از لحاظ اعتقادى و اخلاقى اشخاص سالمى باشند.
ج) اعتزاز به اسلام

«اعتزاز به اسلام» یکى دیگر از شاخصه‌هاى اصولگرایى است. ما در دورانِ این بیست‌وهفت سال، بعضى از مسئولان نظام اسلامى را دیده بودیم که خجالت میکشیدند یک حکم اسلامى یا یک جهتگیرى اسلامى را صریحاً بر زبان بیاورند؛ نه، ما طلبگاریم. من بارها گفته‌ام، در قضیه‌ى «زن»، ما پاسخگوى غرب نیستیم، غرب باید پاسخگوى ما باشد؛ ما هستیم که سؤال مطرح میکنیم. در زمینه‌ى حقوق‌بشر، ماییم که طلبگار مدعیان منافق و دو روى حقوق‌بشر هستیم. بنابراین به اسلام اعتزاز داشته باشید. آنچه را که اسلام به ما آموخته، اگر ما درست یاد گرفته باشیم و دچار کج‌فکرى و انحراف و غلط فهمى نشده باشیم، چیزى است که باید به آن افتخار کنیم.
د) ساده‌زیستى و مردم‌گرایى

«ساده‌زیستى و مردم‌گرایى» شاخصه‌ى دیگرى است که بحمداللَّه دارید.
ه) تواضع و نغلتیدن در گرداب غرور

«تواضع و نغلتیدن در گرداب غرور» هم یکى از شاخصه‌هایى است که لازمه‌ى اصولگرایى است؛ ما در معرض این هستیم. ببینید عزیزان! شماها در موضع بالایى قرار دارید و مورد احترامید؛ افراد پیش شماها میآیند و تعریف و تمجید میکنند - بعضى از روى اعتقاد، بعضى بدون اعتقاد - براى اینکه شما خوشتان بیاید. ما خودمان باید مواظب باشیم حرفهایى که در تمجید و ستایش ما میزنند، اینها را باور نکنیم. ما باید به درون خودمان نگاه کنیم: «الانسان على نفسه بصیرة»؛ نقصها، مشکلات و کمبودهایمان را نگاه کنیم و فریب نخوریم. این فریب خوردن، انسان را در دام و گرداب غرور مى‌اندازد. اگر انسان خودش را بد برآورد کرد، آن وقت دیگر نجات پیدا نمیکند.
و) اجتناب از اسراف و ریخت‌وپاش

«اجتناب از اسراف و ریخت‌وپاش» که جزو برنامه‌هاى بسیار خوب شماهاست
ز) خردگرایى و تدبیر و حکمت در تصمیم‌گیرى و عمل

«خردگرایى و تدبیر و حکمت در تصمیم‌گیرى و عمل»، این جزو مسائلى است که حتماً به آن احتیاج دارید؛ همه‌مان در تصمیم‌گیریها و عملمان به آن احتیاج داریم. البته بعضى از اینها را من بعداً باز مختصرى توضیح میدهم و باز مى‌کنم.
ح) مسئولیت‌پذیرى و پاسخگویى

«مسئولیت‌پذیرى و پاسخگویى»؛ در هر بخشى که ما هستیم، مسئولیت آن کارى که بر عهده گرفته‌ایم، این را بپذیریم. زیرمجموعه، زیرمجموعه‌ى ماست، احساس مسئولیت کنیم. در هر نقطه‌اى مسئولیت تعریف‌شده‌اى وجود دارد، آن مسئولیت را بایستى پذیرفت.
ط) اهتمام به علم و پیشرفت علمى

از جمله‌ى شاخصه‌هاى مهم اصولگرایى، یکى «اهتمام به علم و پیشرفت علمى» است. شما ببینید چه زمانى در آغاز پیدایش اسلام گفته شد که: «طلب العلم فریضة على کل مسلم و مسلمة» یا «مؤمن و مؤمنة»؛ یعنى همان وقتى که نماز و زکات و این چیزها آمد، طلب العلم هم آمد؛ «اطلبوا العلم ولو بالصین» هم آمد. من بارها تکرار میکنم، این به خاطر همین است که جامعه، بدون علم نخواهد توانست آرمانهاى خودش را بالا بیاورد. مثل این است که انسان حرف حقى داشته باشد؛ اما اصلاً زبان گفتنش را نداشته باشد. نداشتن علم این‌طورى است. علم موجب میشود که شما بتوانید آن آرمانها، آن اهداف و آن خط روشن و جاده‌ى روشنِ صراط مستقیمى را که در دست و اختیار شماست، مطرح کنید و کسان بیشترى را از بشریت، به آن هدایت کنید. علم نداشته باشید، این امکان‌پذیر نخواهد بود. بنابراین علم - که وسیله‌ى رشد ملى، بشرى، انسانى و اوج گرفتن در محیط عام بشریت است - جزوِ چیزهاى لازم است و باید به این اهتمام داشته باشید.
ی) سعه‌ى صدر و تحمل مخالف

«سعه‌ى صدر و تحمل مخالف»؛ که از جمله‌ى شاخصه‌هایى است که جزوِ پایه‌هاى اصولگرایى است. گاهى انسان از حرفى که میزنند، ناراحت هم میشود؛ حرص هم میخورد، گاهى به خدا هم شکایت میکند که خدایا! تو که مى‌بینى واقع قضیه چیست و چقدر با چیزى که اینها میگویند، فاصله دارد؛ اما در عین حال، انسان بایستى حلم به خرج دهد. حلم یعنى ظرفیت و تحمل صداى مخالف را داشتن. البته این - شاید بعداً هم عرض بکنم - به معناى آن نیست که دولت از عملکرد خودش دفاع نکند؛ نه، حتماً بایستى دفاع کند.
ک) اجتناب از هواهاى نفس

«اجتناب از هواهاى نفس»؛ چه هواى نفس شخصى، چه هواى نفس گروهى؛ که حالا آقاى رئیس‌جمهور گفتند و این نکته‌ى خوبى است. بحمداللَّه عناصر دولت به هیچ گروه و دسته و باند و جریانى وابسته نیستند؛ این خیلى نکته‌ى مهمى است. مراقب باشید حرکت، اظهارنظر و حرف، انتساب به یک جریان، به یک باند و به یک گروه را پیش نیاورد، که اگر این‌طور شود، هواى نفس تقریباً انفکاک‌ناپذیر است. هواى نفس گروهى هم مثل هواى نفس شخصى است؛ آن هم همین‌طور است. هواى نفس گروهى هم انسان را بى‌حساب و کتاب به این طرف و آن طرف میکشاند و از خرد و جاده‌ى مستقیم منحرف میکند. این هم جزو لوازم اصولگرایى است.
ل) شایسته‌سالارى

«شایسته‌سالارى»، «نظارت بر عملکرد زیرمجموعه» و «تلاش بى‌وقفه براى این خدمات»، که انصافاً این مورد در این دولت برجسته است. این تلاش بى‌وقفه را حقیقتاً همه شاهدند و ما هم شاهدیم. این حرکت پُرتلاشى که همه‌ى دولت - بخصوص شخص آقاى رئیس‌جمهور - نشان میدهند، خیلى باارزش است. «قانون‌گرایى»، «شجاعت و قاطعیت در بیان و اعمال آنچه که حق است».
م) انس با خدا

«انس با خدا»، «انس با قرآن» و «استمداد دائمى از خدا»؛ این آخرى - که از شاخصه‌هاى اصولگرایى است - تضمین‌کننده‌ى همه‌ى آن چیزهایى است که قبلاً عرض کردیم. انس با خدا یادتان نرود. ما بارها میگوییم که خدمات مسئولان نظام از هر عبادتى بالاتر است؛ این حرف درستى است و مبالغه هم در آن نیست. اما بدانید، این خدمات، آن وقتى خدمت خواهد شد و آن وقتى با خلوص و درخشش و شفافیت خود باقى خواهد ماند که شما دلتان با خدا مأنوس باشد. اگر دل از خدا غافل شد، اگر دل رابطه‌ى خودش را با ذکر و توجه و خشوع از دست داد، همین خدمتى که ما میگوییم بالاترین عبادت است، همین خدمت، مشوب خواهد شد؛ اصلاً به کلى مشوب مى‌شود و در آن اغراض و هواها میآید. جهاد در میدان جنگ و میدان نظامى که این‌قدر عظمت دارد، اگر با اهداف خدایى نباشد و بدون ارتباط با خدا باشد، به یک چیز کم‌ارزش یا بى‌ارزش و گاهى هم ضد ارزش، تبدیل میشود!

۱۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سیاست خارجی و استکبار ستیزی

بسم الله الرحمن الرحیم

1. یک خصوصیت دیگر هم که باز جاى ذکر دارد، این است که این دولت در برابر زیاده‌خواهیهاى استکبار، دچار انفعال نشد؛ این به‌نظر من خیلى مهم است که در تعامل با دنیا، انسان جاى خودش را بداند، خواست خودش را بداند، نیرو و قدرت خودش را بداند و بداند که باید چه‌کار کند.
(4 / 6 / 86)
2. استکبارستیزى - که معناى ویژه‌ى انقلابى خودش را دارد - در این دولت تشخص و تمیّز پیدا کرد. معناى استکبارستیزى دشمنى کردن با دولتهاى دنیا نیست، معنایش دشمنى کردن با استکبار است. استکبار - از هر دولتى و از هر نظامى سر بزند - آفتِ براى بشریت است.
(2 / 6 / 87)
3. مسئله‌ى اعاده‌ى عزت ملى و ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زیاده‌طلبى سیاستهاى دیگران و ترک شرمندگى در مقابل غرب و غربزدگى را هم انسان در این دولت احساس مى‌کند؛ عزت ملى و استقلال حقیقى و معنوى از اینجا حاصل میشود. استقلال به این نیست که انسان شعار استقلال بدهد یا حتى مثلاً در زمینه‌هاى اقتصادى هم به یک رشد بالایى دست پیدا کند؛ نه، استقلال این است که یک ملت به هویت خود و به عزت خود معتقد و براى او اهمیت قائل باشد، براى حفظ او تلاش و کار کند و در مقابل متعرضین و مستهزئین، شرمنده‌ى اظهارات و جایگاه خود نباشد. ما متأسفانه در برخى از اوقات گذشته، میدیدیم که بعضى از کسانى که مرتبط با مسئولین بودند یا حتى خودشان مسئول یک بخشى بودند، کأنّه از گفتمان انقلاب در مقابل دیگران شرمنده‌اند و خجالت میکشند که حقایق انقلاب را بر زبان جارى کنند یا آنها را پیگیرى کنند یا به آنها اهمیت بدهند! این براى یک جامعه خیلى بلاى بزرگى است؛ این را شما ندارید.
(2 / 6 / 87)
4. یکى از مظاهر دفاع از عزت هم همین مسئله‌ى انرژى هسته‌اى است. مسئله‌ى انرژى هسته‌اى، براى ما فقط این نبود که ما میخواستیم یک فناورى داشته باشیم، دیگران میخواستند ما نداشته باشیم؛ این فقط بخشى از قضیه است. بخش دیگر قضیه این بود که قدرتهاى گوناگون، پُررو، متجاوز، زورگو و دنباله‌ها و اقمار بى‌ارزش آنها، میخواستند حرف خودشان را در این زمینه بر ملت ایران تحمیل کنند. خب، ملت ایران، دولتِ شما و شخص رئیس‌جمهور، در مقابل این زورگویى و این تحمیل و این افزون‌طلبى ایستادید؛ خداى متعال هم کمک کرد؛ پیش رفتید. اینها آن بخشها و اجزاء گفتمان عمومى این دولت است که براى من اهمیت دارد.
(2 / 6 / 87)
5. روند غرب‌باورى و غرب‌زدگى را که متأسفانه داشت در بدنه‌ى مجموعه‌هاى دولتى نفوذ میکرد، متوقف کردید؛ این چیز مهمى است. حالا یک عده‌اى در جامعه، ممکن است به هر دلیلى شیفته‌ى یک تمدنى یا یک کشورى باشند؛ اما این وقتى به بدنه‌ى مدیران انقلاب و مجموعه‌هاى انقلاب نفوذ میکند، چیز خیلى خطرناکى مى‌شود. این دیده میشد؛ خب، جلویش گرفته شد.
(2 / 6 / 87)
6. گرایش‌هاى سکولاریستى - که متأسفانه باز داشت در بدنه‌ى مجموعه‌ى مدیران کشور نفوذ مى‌کرد - جلویش گرفته شد.
(2 / 6 / 87)
7. روحیه‌ى تهاجم در مقابله‌ى با زورگویان بین‌المللى. یک وقت هست که زورگویان بین‌المللى مى‌آیند و میگویند که آقا شما فلان کار را کرده‌اید و ما رفع و رجوع مى‌کنیم و نه واللَّه، نه باللَّه...؛ ولى یک وقت هست که تهاجمش، تهاجم زورگویانه است؛ بهترین دفاع در چنین مواقعى هجوم است. زورگویان بین‌المللى، نقاط ضعف زیادى دارند: جنایت میکنند، فساد میکنند، به حقوق بشر تجاوز میکنند، به حقوق ملتها تعدى میکنند، انسانها را لگدمال میکنند و همه‌ى کارهاى زشت را انجام میدهند؛ آخر هم طلبگار همه‌اند! خب، نقاط ضعفشان، با حالت تهاجمى و با حالت طلبگارى، گفته و بیان بشود... . این روحیه، روحیه‌ى خوبى است؛ روحیه‌ى انقلاب این است؛ این است که حقیقت را روشن و درخشان میکند.
(2 / 6 / 87)
8. ما امروز در مقابله‌ى با استکبار، در سیاست خارجى زبانمان زبانِ طلبگارى، عزت، اقتدار معنوى و اقتدار ملى است؛ آن وقت بعضى بیایند همین را به عنوان نقطه‌ى ضعف وانمود کنند که نه آقا! شما کارى کرده‌اید که فلان دولتها از شما خوششان نیاید. خب، معلوم است که خوششان نمى‌آید. فلان دولتها آن وقتى خوششان مى‌آید که انسان تملق آنها را بگوید و حرفهاى آنها را به عنوان حرفهاى برتر ذکر بکند؛ خودش را کوچک کند و از حرفهاى خودش و حرفهاى انقلاب عقب‌نشینى کند؛ آن وقت آنها خیلى خوششان مى‌آید!
(2 / 6 / 87)
9. خود این هم که شما در مقابل قدرت فائقه‌ى ظاهرىِ استکبار - که امروز مظهرش آمریکا و صهیونیسم بین‌المللى و جهانى است - مى‌ایستید، ارزش ایجاد میکند؛ خود این محبوبیت ایجاد میکند؛ خود این در دل ملتها امید به وجود مى‌آورد و پرورش میدهد؛ این را نباید از دست داد. مراقب باشید در روشها، در اظهارات، در نوع برخورد، در نوع عملکرد، از این شعارها تجاوزى صورت نگیرد.
(6 / 6 / 90)
10. در زمینه‌‌ى ارتقاء جایگاه کشور در عرصه‌‌ى سیاست خارجى و مسائل بین‌‌المللى هم همین جور است. امروز در عرصه‌‌ى سیاست خارجى، ثقل و وزنه‌‌ى کشور با چند سال قبل تفاوت دارد؛ ما در مسائل، تأثیرگذاریم؛ اینها مهم است. در حوادثى هم که پیش آمده، ما تأثیرگذار بوده‌‌ایم - که آن، داستان جداگانه‌‌اى دارد - به نظر ما آن هم خیلى مهم است.
(2/ 6 / 91)
11. حالا البته بعضى‌‌ها در روزنامه، در سایت، در تریبونهاى گوناگون مطالبى منتشر میکنند؛ اینکه چرا ما در دنیا دشمن‌‌تراشى کردیم که اینقدر با ما دشمنى کنند! به نظر من اینها حرفبافى است. آنچه که گفته میشود، متکى به یک تحلیل درست نیست. نه، دشمنى‌‌ها خیلى طبیعى است. وقتى که امام بزرگوار بود، دشمنى‌‌ها زیاد بود؛ براى خاطر مواضع قاطع امام. هرچه مواضع ما ضعیف‌‌تر شود و عقب‌‌نشینى کنیم، آنها طبعاً چهره‌‌شان بظاهر متبسم‌‌تر میشود. البته جلو مى‌‌آیند. یعنى چهره را متبسم میکنند، براى اینکه بتوانند جلو بیایند.
(2/ 6 / 91)
12. امروز ملتهاى منطقه از جمهورى اسلامى خوششان مى‌‌آید، به خاطر موضع مستقل اسلامىِ شجاعانه‌‌اش؛ این باید محفوظ باشد. در جاهاى مختلف دنیا، مردم از مسئولان جمهورى اسلامى که این شجاعت را، این استقلال را، این نترسى را بیشتر بروز میدهند، بیشتر خوششان مى‌‌آید. خب، این نشانه‌‌ى این است که راه این است. دیپلماسى ما باید در این جهت باشد؛ که خب، خوشبختانه دوستان زحمتهاى زیادى میکشند.
(2/ 6 / 91)
۰۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پایبندی به ارزشها و گفتمان امام و انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم


1. فرصت این روز و روزگارى که شما بر سر کار هستید، بسیار فرصت استثنایى و مغتنمى است؛ حقیقتاً از دوره‌هایى است که ما نظیر آن را در گذشته‌ى دوران انقلاب تا امروز کم داشته‌ایم. اولاً، شعارهاى دولت و مسئولان و اهداف تعیین‌شده‌ى آنان کاملاً با مبانى انقلاب و با مبانى اعلام‌شده‌ى امام عزیز ما منطبق است. ثانیاً، این گفتمان در بین مردم به طور محسوسى زنده است و وجود دارد؛ که وجود این گفتمان میان مردم هم، عامل عمده و اصلىِ گرایش آنها به این دولت و این رئیس‌جمهور محترم بود... خود این نعمت بزرگى است که این تفکر به صورت یک گفتمان مسلط در جامعه درآمد و همچنان ادامه دارد و بعد از روى کار آمدن این دولت، بحمداللَّه تقویت هم شده است.

(6 / 6 / 85)

2. پایبندى به اصول و ارزشهاست که خیلى شاخص مهمى است. دولت، هم در قول و شعار - که مهم است - و هم در عمل، نشان مى‌دهد که به اصول انقلاب و ارزشهاى انقلاب پایبند است... این براى انقلاب ما یک پدیده‌ى معجزآسا و بى‌نظیر است که ما امروز همان شعارهایى را مى‌دهیم و همان اصول و مبانى‌اى را براى خودمان برنامه‌ى عمل قرار داده‌ایم که در اول انقلاب همانها اعلام شده بود؛ یعنى در برنامه‌ریزیهاى ما و در خواست ما، هیچ تخطى‌اى از این اصول صورت نگرفته است. این خیلى مهم است. روشها تغییر پیدا مى‌کنند، لکن مبانى و اصول باقى مى‌مانند... امروز انسان مى‌بیند که این اصول از همیشه شفافتر، زنده‌تر و برجسته‌تر مطرح است؛ در زبان شما و در شعارهاى شما و در برنامه‌هایى که اعلام مى‌کنید، اینها مطرح مى‌شود و شماها چون مسئول هستید، آنچه که مى‌گویید، در مقام حرف باقى نمى‌ماند و یک خط و شیار و عمقى را در جامعه به‌وجود مى‌آورد؛ این طبیعت مسئولیت است.... شعارهاى شما، فضاى اصولگرایى و فضاى ارزشهاى انقلابى و فضاى وفادارى به مبانى امام و انقلاب را بر جامعه حاکم کرده است؛ این خیلى چیز باارزشى است. اولین و مهمترین شاخصه‌ى دولت شما این است.

(4 / 6 / 86)

3. شعار و گفتمان کلى این دولت ... که منطبق بر شعار و گفتمان امام و منطبق بر شعارها و گفتمانهاى انقلاب است؛ این خیلى چیز باارزشى است. این را هیچکس نمى‌تواند ندیده بگیرد. هر دلبسته‌ى به انقلاب، این را قدر مى‌داند؛ هر کسى که پیشرفت کشور را با هدایت انقلاب و با کارگردانى انقلاب تصور مى‌کند، باید این را قدر بداند.

(2 / 6 / 87)

4. گفتمان عمومى دولت اینهاست؛ به طور خلاصه: زنده‌کردن و بازسازى برخى خصوصیات جوهرى انقلاب و منطق امام؛ و مقابله‌ى با کسانى که میخواستند این ارزشها و این مفاهیم اساسى را منسوخ کنند، یا از بین ببرند، یا ادعا میکردند که منسوخ شده و از بین رفته؛ این چیز باارزشى است. (2 / 6 / 87)

5. شماها هم چون حرف نظام را میزنید، طبعاً آماج این تهاجمها قرار میگیرید؛ این خطى است که الان در بیرون وجود دارد. همه جورش را هم ما مى‌بینیم. حالا بعضى از انواع این تهاجمات را عامه‌ى مردم مى‌بینند، بعضیها را خیلى از خواص هم نمى‌بینند؛ اما ما مى‌بینیم. ما از خبرهایى که به ما میرسد و از نوع تحرک و تعاملى که وجود دارد و از حرفهایى که زده میشود، میفهمیم که چطور مجموعه‌ى دولت آماج حملات است. علتش هم همین است که گفتمان این دولت، گفتمان انقلاب است و در جهت انقلاب حرکت میکند. این خط خارجى است.

(2 / 6 / 87)

6. این را شما افتخار بدانید که الحمدللَّه به مبانى انقلاب پایبندید و به اینکه شعارهاى انقلاب را قبول دارید و میخواهید اجراء کنید، افتخار میکنید؛ این توفیق بزرگى است. یکى از مهمترین خصوصیات این دولت این است که شعارهاى خودش را شعارهاى انقلاب قرار داده و به این، احساس سربلندى و افتخار میکند. مردم هم به خاطر همین به شما اقبال کردند؛ این هم معلوم باشد.

(8 / 6 / 89)

7. از جمله‌ى اساسى‌ترین شعارها، پایبندى به اصول و ارزشهائى بود که امام بزرگوار ما اینها را وارد جامعه کرد و مطرح کرد؛ که اتفاقاً در دنیا هم عامل رشد علاقه‌مندى به انقلاب اسلامى، همین شعارها بود. یعنى بدون اینکه ماها ابزار تبلیغاتى‌اى داشته باشیم، یا شیوه‌هاى تبلیغاتى کافى را بلد باشیم و به کار بگیریم، عنوان و محبوبیت امام بزرگوار ما در بین ملتها و در سراسر دنیا سارى و جارى شد؛ این به خاطر همین شعارها و به خاطر همین رویکردها و جهتگیرى‌ها بود.

(6 / 6 / 90)

8. یک بخش دیگر از این نقاط قوّتى که به نظر من روى آن باید تکیه کرد، مسئله‌‌ى برجسته شدن ارزشهاى انقلاب است. در این سالهائى که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهاى‌‌انقلاب و چیزهائى که امام به آن توصیه میکردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئله‌‌ى ساده‌‌زیستى مسئولان، استکبارستیزى، افتخار به انقلابیگرى. یک دوره‌‌اى بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگرى و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعى میکردند به عنوان یک ارزش منفى یا ضد ارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله مینوشتند، حرف میزدند، گفته میشد. امروز خوشبختانه اینجور نیست، درست بعکس است؛ گرایش عمومى مردم و مسئولان کشور به حرکت انقلابى، جهتگیرى انقلابى، ارزشهاى انقلابى و مبانى انقلاب است. این را توجه داشته باشید که یکى از عوامل گرایش مردم به دولت، همینهاست؛ یعنى مردم به این ارزشها اهمیت میدهند. مسئله‌‌ى دعوت به عدالت، مسئله‌‌ى ساده‌‌زیستى، دور بودن مسئولان از تجمل؛ اینها خیلى چیزهاى مهمى است.

(2/ 6 / 91)
۰۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰