بسم الله الرحمن الرحیم



 

1- برای شیمیایی ها که بیصدا می میرند

ماهیای سرخ عاشق ، توی حوضی از اسیدن

دلشون یه دریا درده ،کی می دونه چی کشیدن ؟!

می دونی چه دردی داره ،بی صدا ترانه خوندن ؟!

می دونی چه سوزی داره ،تو آتیش نفس کشیدن ؟!

هد هد صبا شدیم و هفت شهر عشقو گشتیم

ما نفس کم نیاوردیم ،معلومه کیا بریدن !

سینه آتیش خلیله ،اینجا عشقه که دلیله

ببین این دلای عاشق ،چه بهشتی آفریدن !

بچه های خط دوم ،سرشون به خاک ، اما

بچه های خط اول ، آسمونو سر کشیدن

فکر اون گلای سرخم که سرا رو خم نکردن

می میرن ولی نمی گن که گلوشونو بریدن

لاله ها کی گفته تنها ،همونایی ان که رفتن ؟

اینایی که پر شکسته ان ،مگه کمتر از شهیدن!

شاعر : علیرضا قزوه

2- اندوه سارا...

نقطه، سر خط آب ،بابا، نا ندارد

از بس که دستش پینه بسته نا ندارد

سارا نمی فهمد چرا در بین آن ها

بابا که از جنگ آمده یک پا ندارد

بابا هوای سینه اش ابری ست، سارا!

اما کسی در فکر بابا نیست، سارا!

از بس که سرفه کرده دیگر نا ندارد

اما نمیداند دلیلش چیست سارا

بابا برایم قصه می گویی دوباره

از آسمان از ابر از باران، ستاره

از عشق می گویم برایت خوب سارا

از مردهای عاشقی که تکه پاره ...

سارا کجایی دیکته ..._ خانم پدر رفت

از پیش ما دیروز تنها، بی خبر رفت

خانم معلم چشم هایش خیس شد، بعد

نقطه، سرخط، عاقبت _ بابا _ سفر رفت

)الهام فرامرزی نیا(