شهیــــــــــــــــــد

... هفتاد دو سر بریده؟ وا بیدادا! ...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است

بیانات حضرت ماه


بسم الله الرحمن الرحیم

22/7/91 بیانات در دیدار خانواده‌هاى شهدا و ایثارگران استان خراسان شمالى

--ما امروز همه‌مان بر سر سفره‌ى شهدا نشسته‌ایم.

--شهادت است که پاى ماندگارى و پایدارى و بقاء ارزشها را امضاء میکند. بزرگترین اجرى که در این دنیا به شهید داده میشود، بقاء و استحکام آن حقیقتى است که شهید جان خود را براى آن حقیقت فدا کرده است. خداى متعال آن حقیقت را به برکت خون شهید حفظ میکند.

--من یک نکته‌ى دیگر را هم اضافه کنم بر آنچه که عزیزان ما در اینجا بیان کردند. گفتند: «آن کسانى که در دوران جهاد مقدس و دفاع مقدس، در جبهه‌هاى جنوب و غرب رفتند وارد میدانها شدند و جان خود را کف دست گرفتند، به سه دسته تقسیم میشوند: بعضى‌ها از گذشته‌شان پشیمان میشوند، بعضى‌ها بى‌تفاوت میمانند، بعضى‌ها پایبند میمانند. آنهائى که پایبند میمانند، باید از غصه دق کنند». این جمله‌ى اخیر را من قبول ندارم. آنهائى که پایبند میمانند، شاهد به ثمرنشستن این نهال و تناورشدن این درخت خواهند بود. اینجور نیست که با روى گرداندن کسانى، این حرکت عظیم، این بناى معْظم و شامخ تکان بخورد. با برگشتن یک عده‌اى از این قافله‌ى عظیم، هرگز این قافله از راه باز نمیماند؛ «مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ»؛ ... ارتداد، به طور مطلق همه جا به معناى برگشتن از دین نیست؛ پشت کردن به دین نیست؛ معنایش این است که از آن راهى که در گذشته میرفت، برمیگردد. ... اما آیا راه متوقف ماند؟ آیا راه متوقف میمانَد؟ آیا قافله در جاى خود مى‌ایستد؟ قافله حرکت میکند: «فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ»؛ رویشهائى به وجود خواهد آمد. یکى از این رویشها، خود شما جوانها هستید.
۲۹ مهر ۹۱ ، ۱۸:۵۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عاشقان گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم



 

1- برای شیمیایی ها که بیصدا می میرند

ماهیای سرخ عاشق ، توی حوضی از اسیدن

دلشون یه دریا درده ،کی می دونه چی کشیدن ؟!

می دونی چه دردی داره ،بی صدا ترانه خوندن ؟!

می دونی چه سوزی داره ،تو آتیش نفس کشیدن ؟!

هد هد صبا شدیم و هفت شهر عشقو گشتیم

ما نفس کم نیاوردیم ،معلومه کیا بریدن !

سینه آتیش خلیله ،اینجا عشقه که دلیله

ببین این دلای عاشق ،چه بهشتی آفریدن !

بچه های خط دوم ،سرشون به خاک ، اما

بچه های خط اول ، آسمونو سر کشیدن

فکر اون گلای سرخم که سرا رو خم نکردن

می میرن ولی نمی گن که گلوشونو بریدن

لاله ها کی گفته تنها ،همونایی ان که رفتن ؟

اینایی که پر شکسته ان ،مگه کمتر از شهیدن!

شاعر : علیرضا قزوه

2- اندوه سارا...

نقطه، سر خط آب ،بابا، نا ندارد

از بس که دستش پینه بسته نا ندارد

سارا نمی فهمد چرا در بین آن ها

بابا که از جنگ آمده یک پا ندارد

بابا هوای سینه اش ابری ست، سارا!

اما کسی در فکر بابا نیست، سارا!

از بس که سرفه کرده دیگر نا ندارد

اما نمیداند دلیلش چیست سارا

بابا برایم قصه می گویی دوباره

از آسمان از ابر از باران، ستاره

از عشق می گویم برایت خوب سارا

از مردهای عاشقی که تکه پاره ...

سارا کجایی دیکته ..._ خانم پدر رفت

از پیش ما دیروز تنها، بی خبر رفت

خانم معلم چشم هایش خیس شد، بعد

نقطه، سرخط، عاقبت _ بابا _ سفر رفت

)الهام فرامرزی نیا(

۲۶ مهر ۹۱ ، ۰۹:۵۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰