شهیــــــــــــــــــد

... هفتاد دو سر بریده؟ وا بیدادا! ...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبر اکرم» ثبت شده است

در غیبت آفتاب، باید به مهتاب، اقتدا کرد...

بسم الله الرحمن الرحیم

خورشید به سوگ مصطفی میگرید
مهتاب به حال مجتبی میگرید
در مشهد دل چه کربلایی برپاست
عالم به شهادت رضا میگرید

آفتاب عالم تاب که غروب کرد، ظالمان ظلمت دوست، ستاره ها را هم یکی یکی به زیر کشیدند.

پیکرشان را پاره پاره کردند و باز آرام نگرفتند.

جگرشان را خون کردند و باز آرام نگرفتند.

در اعماق زمین یاد ستاره ها را هم به خاک سپردند و حال آنکه نور حقیقت از قلب خاک هنوز هم می تابد.

و دل های سنگ قاتلان ستاره ها، جسم سیاهی است، که نوازش نور را برنمی تابد.

آخر، گل گرفتند درب خانه ی دل هایشان را؛ باشد که نوری از ابتدا داخل نشود!!

اما، خورشید هنوز از پس ابر می تابد. بر دل هایی که تشنه ی نورند و این عطش، به صحرای عطش، می کشاندشان.

خورشید هنوز می تابد؛ آن فقط یک غروب بود؛ یک غروب دردناک و غم انگیز اما تمام شدنی؛ آن یک امتحان الهی بود تا قساوت قلب بنده های همیشه خطاکار خدا عیان شود. و تشنه ها، تشنه تر که شدند، مهتاب در قلب آسمان جا گرفت. جلوه ای از جمال حضرت عشق. خورشید هنوز می تابد و تشنه ها را با دستان حضرت ماه، سیراب می کند.

آری، باران نور هنوز هم می بارد؛ اما تنها کسی که در تاریکی دنیا، در تاریکی دل ها، با اشک وضو ساخته و نماز باران گزارده باشد؛ بهره ای از این نور، خواهد داشت.

اگر دلت فضا را تاریک می بیند و باورت نیست که در دولت این یار، قصه ی غصه ها بسر شده، وضویت که دائمی است، نمازت را تا قضا نشده، بخوان تا ابرهای معرفت، بر بالای سرت، ببارند؛ تا بوی عشق که در دل قطره ها دمیده شده، حکایت پیراهن یوسف و چشمان یعقوب را تکرار کند و بینایت کند؛ تا نور را در چهره ی حضرت ماه ببینی.

دوست عزیز، باور بدار که شعار نمی دهم؛ یک روز، شاید ۱۰سال پیش تر از امروز تو، من هم همه جا را تاریک می دیدم درست مثل امروز تو(نمی دانم شاید هم تاریک تر)، اما خدا عنایتی کرد تا نمازم را پیش از قضا شدنش خواندم و تشعشع نور حقیقت را در سیمای ولی، امام سید علی، دیدم.

...

بزرگترین داغ بشریت(که حکایتش، ننگی است حک شده بر پیشانی دنیاطلب ها)، جانسوزترین مصیبت ها، پرکشیدن روح رحمة للعالمین از میان زمین و زمینی ها، و دو داغ غریبانه ی شیعه، شهادت مظلومانه ی امام حسن مجتبی(ع)، غریب مدینه و امام رضا(ع)، غریب الغربا، را تسلیت می گویم.

۲۰ دی ۹۱ ، ۱۲:۳۵ ۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پریشان نوشتم من از هر کجا!

سلام. اول اول اول، لازمه که ذوق و شوقمو کتمان نکنم و فریاد بزنم که عیدمون مبارک. فردا ولادت پیامبر اکرم(ص) هستش و امام جعفر صادق(ع). دو نور آسمونی که میان روی زمین؛ انگار که خورشیدی در دل شب؛ تا یه کم زمینیای زمین گیر و خاک آلود رو آسمونی و افلاکی کنن. حالا بماند که شب زده ها ناسپاس تر از این حرفا بودن و مث همیشه، قصد جون خورشید رو کردن تا نکنه یه وقت نورش چشما رو بزنه و خواب آلوده ها رو بیدار کنه. بماند. نمی خوام دوباره روضه بخونم.

فقط خدا کنه به شکرانه ی حال و هوای این روزامون، دو رکعت نماز شکر بخونیم و شده حتی دو دقیقه با اخلاص از خدا بخوایم تموم اسلام گرایان واقعی رو تو هرکجای دنیا، تو همین بهار پیروز عالم بکنه. پس دست به دعا برداریم برای سلامتی و پیروزی انقلابیون مسلمون تو هرکجای دنیا؛ خصوصاً واسه بحرین و بحرینی ها.

شور و حال عجیبی رو حتی تو فضای مجازی احساس می کنم. انگار این فقط در و دیوار شهر  نیس که آذین بندی شده و به استقبال جشن شکوهمند پیروزی حقیقت اسلام بر خط بطلان کفر و استبداد، رفته. حتی انگار این فقط دل هامون نیستن که به تب و تاب افتادن و روزشماری می کنن تا اون لحظه ی همیشه تاریخی از راه برسه و مشت ها بار دیگه گره کرده و هماهنگ بالا برن و جان ها و زبان ها همصدا شعارهایی رو فریاد بزنن که غریوش 33 ساله تو گوش همه ی ما پیچیده. همه پر از شعور، پر از یک شور انقلابی 33 ساله با همون شعارها و با همون اصول، همدل و همراه شدن؛ و چشم انتظارن واسه فرارسیدن روز حماسه، 22 بهمن.

به سفارش دوستی، دوباره به سایت همه ی ما سر زدم و حس و حال عجیبی بهم دست داد. ترجمان شور و حال خودم رو تو اون سایت دیدم. واقعاً چقدر این اسم برازنده اس واسه چنین سایت انقلابی: همه ی ما. شوری که این روزا تموم وجودمون رو فراگرفته؛ تو دونه دونه مطالبی که اونجا کار شده؛ تو دونه دونه اش، میشه حس کرد. و حس همراهی تازه آغاز میشه. همراه که باشی دیگه حتی مهم نیست با کدوم اعتقاد و مال کدوم شهری. همه ی ما یعنی حتی اون اقلیت های مذهبی که همیشه حضور حماسی و گسترده شون تو تموم عرصه های سیاسی و اجتماعی و... مایه ی افتخار ایران عزیزمون بوده. همه ی ما یعنی حتی اون جوون غیور ترک زبون آذربایجانی، اون بسیجی لر دلاور، اون آزاد اندیش اصفهانی و این حقیر تهرانی. همه ی ما ترجمان همراهی همه ی ایرانیان است. شاید هم همه ی جهانیان؛ چرا که شهید ادواردو آنیلی یادم داد: روح حق طلبی و ظلم ستیزی مرز جغرافیایی نمی شناسه.

الآن هم می خوام درسی رو که آموختم پس بدم:
از اصالتم اندکی خواهم نوشت؛ اصالتی که متأسفانه، زیاد از آن چیزی نمی دانم؛ من از هگمتانه، من از ارگ بم، آمدم. موقت، در این شهر، ساکن شدم.
انشالا تو پست بعدی کمی از برنامه های همدانیای عزیز و کرمانیای خوش مرام رو که واسه هرچه باشکوه تر برگزار کردن جشن پیروزی انقلاب تدارک دیدن، براتون میذارم.

۲۰ بهمن ۹۰ ، ۱۴:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تبریکات صمیمانه

میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و هفته ی وحدت بر عموم مسلمین جهان مبارک باد.

۱۶ بهمن ۹۰ ، ۱۳:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰