بسم الله الرحمن الرحیم

بیانات در دیدار با هیئت دولت 6 / 6 / 85:

این دولت به عنوان یک دولت «اصولگرا» شناخته شده و رفتار و تلاشى هم که تا امروز نشان داده و آنچه در عمل و قولش منعکس شده، همین اصولگرایى را نشان میدهد؛ که ان‌شاءاللَّه خودِ همین براى کشور و شما برکاتى خواهد داشت. شاخصه‌هاى اصولگرایى، شاخصه‌هاى مهمى است؛ این شاخصه‌ها باید مورد توجه قرار بگیرد، که من به بعضى از اینها اشاره میکنم. در اظهارات شما هم هست، آن را میگویید و تکرار میکنید و در برنامه‌هایتان میگنجانید. تحقق مجموعه‌ى این شاخصه‌ها به معناى حقیقى کلمه، آن وقت دولت را به عنوان یک دولت اصولگرا معرفى خواهد کرد.
أ) عدالتخواهى و عدالت‌گسترى

شاخصه‌ى اول «عدالتخواهى و عدالت‌گسترى» است. به زبان آسان است؛ اما در عمل بسیار کار دشوارى است و مقدمات بسیارى لازم دارد. باید خیلى کار کرد تا اینکه عدالت تحقق پیدا کند؛ عدالت جغرافیایى، عدالت طبقاتى، عدالت در زمینه‌هاى مسایل اقتصادى، عدالت در زمینه‌هاى مسایل فرهنگى، عدالت در جایگزین شدن و جاى گرفتن در مسئولیتها و مناصب و عدالت در قضاوتهاى ما - نه فقط قضاوتى که قاضى در دادگاه مى‌کند، بلکه داوریهایى که ما نسبت به اشخاص و قضایا میکنیم - اینها همه عدالت است و عدالت در آنها نقش دارد. عدالتخواهى و عدالت‌گسترى به معناى همه‌ى اینهاست. البته امروز کشور ما بیش از هر چیز دیگر، تشنه‌ى عدالت اقتصادى است. علت هم این است که واقعاً یک شکافى به صورت میراث معیوبى از گذشته بود و این شکاف باید پُر میشد، که نشده است. البته به شکل معقولى باید پُر شود. ما پُر کردنِ این شکاف را به همان شکلى میگوییم که اسلام توصیه میکند؛ حرفهاى غیر منطقى و ناممکن و نامعقول را نمیخواهیم به میان بیاوریم؛ همان‌طورى که اسلام میگوید: فرصتها در مقابل همه باشد و امکانات عمومى مورد استفاده‌ى همه قرار گیرد. بنابراین یک شاخصه، مسئله‌ى عدالتخواهى و عدالت‌گسترى است که پهنه‌ى وسیعى دارد.
ب) فسادستیزى

«فسادستیزى» شاخصه‌ى دیگرى است. «سلامت اعتقادى و اخلاقىِ مسئولان کشور» - بخصوص مسئولان عالى‌رتبه، در سطوح دولت و معاونین و از این قبیل - بسیار مهم است و شاخصه‌ى دیگرى است که از لحاظ اعتقادى و اخلاقى اشخاص سالمى باشند.
ج) اعتزاز به اسلام

«اعتزاز به اسلام» یکى دیگر از شاخصه‌هاى اصولگرایى است. ما در دورانِ این بیست‌وهفت سال، بعضى از مسئولان نظام اسلامى را دیده بودیم که خجالت میکشیدند یک حکم اسلامى یا یک جهتگیرى اسلامى را صریحاً بر زبان بیاورند؛ نه، ما طلبگاریم. من بارها گفته‌ام، در قضیه‌ى «زن»، ما پاسخگوى غرب نیستیم، غرب باید پاسخگوى ما باشد؛ ما هستیم که سؤال مطرح میکنیم. در زمینه‌ى حقوق‌بشر، ماییم که طلبگار مدعیان منافق و دو روى حقوق‌بشر هستیم. بنابراین به اسلام اعتزاز داشته باشید. آنچه را که اسلام به ما آموخته، اگر ما درست یاد گرفته باشیم و دچار کج‌فکرى و انحراف و غلط فهمى نشده باشیم، چیزى است که باید به آن افتخار کنیم.
د) ساده‌زیستى و مردم‌گرایى

«ساده‌زیستى و مردم‌گرایى» شاخصه‌ى دیگرى است که بحمداللَّه دارید.
ه) تواضع و نغلتیدن در گرداب غرور

«تواضع و نغلتیدن در گرداب غرور» هم یکى از شاخصه‌هایى است که لازمه‌ى اصولگرایى است؛ ما در معرض این هستیم. ببینید عزیزان! شماها در موضع بالایى قرار دارید و مورد احترامید؛ افراد پیش شماها میآیند و تعریف و تمجید میکنند - بعضى از روى اعتقاد، بعضى بدون اعتقاد - براى اینکه شما خوشتان بیاید. ما خودمان باید مواظب باشیم حرفهایى که در تمجید و ستایش ما میزنند، اینها را باور نکنیم. ما باید به درون خودمان نگاه کنیم: «الانسان على نفسه بصیرة»؛ نقصها، مشکلات و کمبودهایمان را نگاه کنیم و فریب نخوریم. این فریب خوردن، انسان را در دام و گرداب غرور مى‌اندازد. اگر انسان خودش را بد برآورد کرد، آن وقت دیگر نجات پیدا نمیکند.
و) اجتناب از اسراف و ریخت‌وپاش

«اجتناب از اسراف و ریخت‌وپاش» که جزو برنامه‌هاى بسیار خوب شماهاست
ز) خردگرایى و تدبیر و حکمت در تصمیم‌گیرى و عمل

«خردگرایى و تدبیر و حکمت در تصمیم‌گیرى و عمل»، این جزو مسائلى است که حتماً به آن احتیاج دارید؛ همه‌مان در تصمیم‌گیریها و عملمان به آن احتیاج داریم. البته بعضى از اینها را من بعداً باز مختصرى توضیح میدهم و باز مى‌کنم.
ح) مسئولیت‌پذیرى و پاسخگویى

«مسئولیت‌پذیرى و پاسخگویى»؛ در هر بخشى که ما هستیم، مسئولیت آن کارى که بر عهده گرفته‌ایم، این را بپذیریم. زیرمجموعه، زیرمجموعه‌ى ماست، احساس مسئولیت کنیم. در هر نقطه‌اى مسئولیت تعریف‌شده‌اى وجود دارد، آن مسئولیت را بایستى پذیرفت.
ط) اهتمام به علم و پیشرفت علمى

از جمله‌ى شاخصه‌هاى مهم اصولگرایى، یکى «اهتمام به علم و پیشرفت علمى» است. شما ببینید چه زمانى در آغاز پیدایش اسلام گفته شد که: «طلب العلم فریضة على کل مسلم و مسلمة» یا «مؤمن و مؤمنة»؛ یعنى همان وقتى که نماز و زکات و این چیزها آمد، طلب العلم هم آمد؛ «اطلبوا العلم ولو بالصین» هم آمد. من بارها تکرار میکنم، این به خاطر همین است که جامعه، بدون علم نخواهد توانست آرمانهاى خودش را بالا بیاورد. مثل این است که انسان حرف حقى داشته باشد؛ اما اصلاً زبان گفتنش را نداشته باشد. نداشتن علم این‌طورى است. علم موجب میشود که شما بتوانید آن آرمانها، آن اهداف و آن خط روشن و جاده‌ى روشنِ صراط مستقیمى را که در دست و اختیار شماست، مطرح کنید و کسان بیشترى را از بشریت، به آن هدایت کنید. علم نداشته باشید، این امکان‌پذیر نخواهد بود. بنابراین علم - که وسیله‌ى رشد ملى، بشرى، انسانى و اوج گرفتن در محیط عام بشریت است - جزوِ چیزهاى لازم است و باید به این اهتمام داشته باشید.
ی) سعه‌ى صدر و تحمل مخالف

«سعه‌ى صدر و تحمل مخالف»؛ که از جمله‌ى شاخصه‌هایى است که جزوِ پایه‌هاى اصولگرایى است. گاهى انسان از حرفى که میزنند، ناراحت هم میشود؛ حرص هم میخورد، گاهى به خدا هم شکایت میکند که خدایا! تو که مى‌بینى واقع قضیه چیست و چقدر با چیزى که اینها میگویند، فاصله دارد؛ اما در عین حال، انسان بایستى حلم به خرج دهد. حلم یعنى ظرفیت و تحمل صداى مخالف را داشتن. البته این - شاید بعداً هم عرض بکنم - به معناى آن نیست که دولت از عملکرد خودش دفاع نکند؛ نه، حتماً بایستى دفاع کند.
ک) اجتناب از هواهاى نفس

«اجتناب از هواهاى نفس»؛ چه هواى نفس شخصى، چه هواى نفس گروهى؛ که حالا آقاى رئیس‌جمهور گفتند و این نکته‌ى خوبى است. بحمداللَّه عناصر دولت به هیچ گروه و دسته و باند و جریانى وابسته نیستند؛ این خیلى نکته‌ى مهمى است. مراقب باشید حرکت، اظهارنظر و حرف، انتساب به یک جریان، به یک باند و به یک گروه را پیش نیاورد، که اگر این‌طور شود، هواى نفس تقریباً انفکاک‌ناپذیر است. هواى نفس گروهى هم مثل هواى نفس شخصى است؛ آن هم همین‌طور است. هواى نفس گروهى هم انسان را بى‌حساب و کتاب به این طرف و آن طرف میکشاند و از خرد و جاده‌ى مستقیم منحرف میکند. این هم جزو لوازم اصولگرایى است.
ل) شایسته‌سالارى

«شایسته‌سالارى»، «نظارت بر عملکرد زیرمجموعه» و «تلاش بى‌وقفه براى این خدمات»، که انصافاً این مورد در این دولت برجسته است. این تلاش بى‌وقفه را حقیقتاً همه شاهدند و ما هم شاهدیم. این حرکت پُرتلاشى که همه‌ى دولت - بخصوص شخص آقاى رئیس‌جمهور - نشان میدهند، خیلى باارزش است. «قانون‌گرایى»، «شجاعت و قاطعیت در بیان و اعمال آنچه که حق است».
م) انس با خدا

«انس با خدا»، «انس با قرآن» و «استمداد دائمى از خدا»؛ این آخرى - که از شاخصه‌هاى اصولگرایى است - تضمین‌کننده‌ى همه‌ى آن چیزهایى است که قبلاً عرض کردیم. انس با خدا یادتان نرود. ما بارها میگوییم که خدمات مسئولان نظام از هر عبادتى بالاتر است؛ این حرف درستى است و مبالغه هم در آن نیست. اما بدانید، این خدمات، آن وقتى خدمت خواهد شد و آن وقتى با خلوص و درخشش و شفافیت خود باقى خواهد ماند که شما دلتان با خدا مأنوس باشد. اگر دل از خدا غافل شد، اگر دل رابطه‌ى خودش را با ذکر و توجه و خشوع از دست داد، همین خدمتى که ما میگوییم بالاترین عبادت است، همین خدمت، مشوب خواهد شد؛ اصلاً به کلى مشوب مى‌شود و در آن اغراض و هواها میآید. جهاد در میدان جنگ و میدان نظامى که این‌قدر عظمت دارد، اگر با اهداف خدایى نباشد و بدون ارتباط با خدا باشد، به یک چیز کم‌ارزش یا بى‌ارزش و گاهى هم ضد ارزش، تبدیل میشود!