بسم الله الرحمن الرحیم
1. یکى از شعارهاى این دولت، عدالت است. عدالت یقیناً محور انقلاب بود؛ در این شکى نیست. هیچ دولتى هم از اول نیامده صریحاً بگوید من نمىخواهم طبق عدالت رفتار کنم؛ لیکن من باید از آقاى احمدىنژاد تشکر کنم که ایشان کار جدیدى کردند؛ عدالت محورى را به عنوان یک شعار گذاشتند وسط؛ این کار خیلى بزرگى بود. وقتى که ایشان تبلیغات انتخاباتى مىکردند، به افراد خانوادهى خودم مىگفتم اگر آقاى احمدىنژاد رأى هم نیاورد، این خدمت بزرگ را به انقلاب کرد که شعار عدالت محورى را مطرح کرد؛ نگذاشت به فراموشى سپردنِ این شعار بشود یک سنت. این شعار مطرح شد و ذهنها را به خودش متوجه کرد. خوشبختانه مردم هم فهمیدند، خواستند، دوست داشتند و رأى دادند. این کار، کار مهمى است. بنابراین عدالتمحور بودنِ این دولت حرف بزرگى است؛ طرح این شعار به عنوان محور حرکت دولت، یک کار جدید است؛ خودش یک تحول است؛ به این پایبند باشید... نباید ارزش عدالت به عنوان یک ارزش درجهى دو کمکم در مقابل ارزشهاى دیگر به فراموشى سپرده شود؛ در نظام ما این خطر وجود داشته است. ارزشهاى دیگر هم خیلى مهم است؛ مثلاً ارزش پیشرفت و توسعه، ارزش سازندگى، ارزش آزادى و مردمسالارى. مطرح کردن ارزش عدالت مطلقاً به معناى نفى اینها نیست؛ اما وقتى ما این ارزشها را عمده مىکنیم و مسألهى عدالت و نفى تبعیض و توجه به نیازهاى طبقات محروم در جامعه کمرنگ مىشود، خطر بزرگى است؛ اما با عدالتمحور بودن یک دولت، این خطر از بین مىرود یا ضعیف مىشود... بعضىها مىگویند عدالت یعنى توزیع فقر. نخیر، کسانىکه بحث عدالت را مىکنند، بههیچوجه منظورشان توزیع فقر نیست؛ بلکه توزیع عادلانهى امکانات موجود است. آنهایى که مىگویند عدالت توزیع فقر است، مغزا و روح حرفشان این است که دنبال عدالت نروید؛ دنبال تولید ثروت بروید تا آنچه تقسیم مىشود، ثروت باشد. دنبال تولید ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت، همان چیزى مىشود که امروز در کشورهاى سرمایهدارى مشاهده مىکنیم... این وظیفه از وظایف دولت اسلامى بود که شما شعارش را دادید؛ خیلى هم خوب کردید؛ دنبالش هم باشید؛ متعهد به این هم باشید؛ و این اساس کار شماست.
(8 / 6 / 84)
2. تکیهى بر عدالت، اساسىترین و محورىترین اصلِ یک حرکت الهى است؛ ادامهى کار همهى انبیا و مصلحان بزرگ تاریخ است. البته عدالت دشمنانى دارد. همهى کسانى که نانشان در بىعدالتى است، با عدالت دشمناند. همهى کسانى که با قلدرى و زورگویى - چه در صحنهى ملى، چه در صحنهى بینالمللى - تغذیه مىشوند، با عدالت مخالفند. عدالت، شعار اصلى و هدف بزرگ انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى بوده و هست. بعضى مىخواهند با عنوان تندروى، عدالت را متهم و محکوم کنند. عدالت، تندروى نیست؛ حقگرایى است؛ توجه به حقوق آحاد مردم است؛ جلوگیرى از ویژهخوارى است؛ جلوگیرى از تجاوز و تعدى به حقوق مظلومان است. در یک کشور کسان زیادى پیدا مىشوند که اگر دستگاه مسؤولِ قانونى به مدد آنها نشتابد، در امواج درگیرىهاى گوناگون لگدمال مىشوند. وظیفهى دولتِ عدالتمدار، توجه ویژه به قشر محرومین است. عدالت را نباید تندروى و مخالفت با شیوههاى علمى دانست. با استفاده از همهى شیوههاى عالمانه و با تدبیر مىتوان عدالت را در جامعه مستقر کرد.
(بیانات در مراسم تنفیذ دولت نهم، 12مرداد 84)
3. شما عدالت را مطرح کردید، خیلى خوب است. البته ممکن است در این وادى طولانى و پرخطر و دشوار، شما بتوانید قدمهایى را طى کنید؛ ممکن است تا پایان راه، عمرهاى ما یا فرصتهاى خدمتگزارى کفاف ندهد؛ اما همین قدمى که مىگذارید و جهتى که اتخاذ کردهاید، بسیار باارزش و زندهکنندهى این شعار است.
(4 / 6 / 86)
4. دولتى هستید که این دو خصوصیت را جزو شعارها و برنامههاى عملکرد خودتان قرار دادهاید؛ هم به مردم امید مىدهید، هم وعدهى عدالت مىدهید. همان امید هم به خاطر این است که شما پرچم عدالت را بلند کردهاید و دم از عدالت مىزنید. حقیقتاً هم خلأ امروز دنیا، بیش از همه چیز خلأ عدالت است. در کشور و جامعهى خود ما هم بیشترین چیزى که این جامعه تشنهى اوست، عبارت است از عدالت.
(4 / 6 / 86)
5. ممکن است شماها نتوانسته باشید - یا تا آخر هم نتوانید - همهى آنچه را که در مورد عدالت مىباید انجام داد، انجام بدهید؛ لکن نفس رویکرد شما به عدالت، چیز بسیار باارزشى است و هر مقدارى که مىتوانید بایستى حرکت کنید... بهتر از این است که انسان اصلاً دم از عدالت نزند، عدالت را فراموش کند، عدالت را در لابهلاى مفاهیم دیگرى مخفى و گم کند و از ذهن و چشم انسان دور بشود. اینها جایز نیست. وقتى عدالت رو آمد و به عنوان یک معیار و شاخص اصلى مورد توجه قرار گرفت، بهطور قهرى در برنامهها هم خواهد آمد.
(4 / 6 / 86)
6. عدالتخواهى در این دولت پررنگ شد. شعار عدالتخواهى به صورت جدى بر روحیهى مسئولان، دولتمردان و برنامهها، پرتو افکند.
(2 / 6 / 87)
7. شما رویکرد عدالت داشتید. از مسئلهى عدالت دست برندارید؛ این قضیهى عدالت را دنبال کنید. و مسئلهى فسادستیزى، حمایت از طبقات ضعیف، سادهزیستى، نگاه به مناطق دوردست و محروم، توجه به مشکلات گوناگون مردم. اینها اصولى است که اگر رعایت بشود و بر اینها پاى فشرده بشود، هم خدا را راضى میکند، هم مردم را از هر مسئول و از هر نظامى خشنود و دلشاد میکند.
(18 / 6 / 88)
8. عدالت فقط عدالت در مسائل اقتصادى نیست، ...(اما) از همه مبتلابهتر، همین مسئلهى عدالت اقتصادى و عدم توزیع عادلانهى ثروت عمومى و درآمد عمومى ملى بین آحاد جامعه است که نمونههاى فراوانى دارد که زیاد است و یکىاش همین یارانههاست که ما خودمان یارانه میدهیم؛ به فقیر کمتر میدهیم، به غنى بیشتر میدهیم! الان اینجور است دیگر. الان یارانههائى که دولت دارد میدهد، بیتالمال دارد میدهد، به فقرا داریم کمتر یارانه میدهیم، به اغنیاء بیشتر داریم میدهیم. این هدفمند کردن یارانهها که مطرح شده، واقعاً یک امر مهمى است. سالهاست که این جزو آرزوهاست، جزو کارهاست. بنده در دولتهاى قبل دو سه مرتبه کتباً و شفاهاً به دولتها گفتهام، منتها دنبال این نمیرفتند؛ کار سختى است، کار پردردسرى است. همین طور ترجیح میدادند که بماند.
(18 / 6 / 88)
9. شعار عدالتطلبى، براى مردم جذاب است؛ شعار اجتناب از اشرافیگرى، براى مردم شعار مطلوب و شعار جذابى است؛ یا شعار خدمترسانى به مردم، یا شعار استکبارستیزى، یا شعار سادهزیستى، یا شعار کار و تلاش و خدمت به مردم؛ اینها چیزهائى است که مردم دوست میدارند و اینها را میخواهند. یک جامعه و یک کشور و یک ملت بیدار از مسئولینش این چیزها را مطالبه میکند: مطالبهى عدالت، مطالبهى انصاف، مطالبهى خدمت، مطالبهى ارتباط صمیمى با مردم، مطالبهى دین، پایبندى به ارزشهاى دینى، پایبندى به شرع. این چیزها را مردم میخواهند و دوست میدارند. شما هم بحمداللَّه این شعارها را دادهاید، مردم هم قبول و اقبال کردهاند؛ این را مغتنم بشمارید.
(8 / 6 / 89)