بسم الله الرحمن الرحیم

روز معلم تنها روزی است که نمی دانم باید تبریک بگوییم به یکدیگر یا تسلیت!

کاش روز ولادت استاد شهید را روز معلم می نامیدیم و سالروز بودنش را ارج می نهادیم نه به بهانه ی آنکه یادش باشیم و شهادت مظلومانه اش را همه ساله در یاد داشته باشیم، جشن بگیریم.

آخر، این جشن برای شهید جشن است؛ برای ما همه ساله عزاست.

کم دردی نیست برای ما که پاره ی تن روح خدا، به سوی خدا پربکشد! این یعنی محرومیت ما از برکات حضورش.

باری بهرجهت، سنتی است هدفمند و ارج می نهیمش، روز معلم بر همه معلم های عزیزم، حتی آنها که نامشان را با بی وفایی تمام از یاد برده ام، مبارک باشد.

هرکدامشان که به رحمت خدا رفته اند؛ خدایشان بیامرزد.

امیدوارم همه معلم هایی که اذیتشان کردیم؛ بدانند که قصدمان ایذاء ایشان یا شیطنت هایمان جز از سر جهل نبوده و با بزرگواری همیشگی خود، حلالمان کنند.


حرف دلی با یک مخاطب خاص:

و آه از دلتنگی برای یک سرکار خانم! یک معلم! یک دبیر متفکر که هرگز نفهمیدم لبخندش برای پوشاندن غصه هایی بود که وقتی در خود عمیقاً فرو می رفت، آثارشان بر چهره اش پیدا می شد، یا نه لبخند می زد از سر محبتی که عهد بسته بود تا تقدیم ما کند! آه از این دوری چندین ساله از آن مهربانی که با او تازه فهمیدم انسان چگونه عاشق می شود! هم او که همیشه برایش عاقبت بخیری از خدا می طلبم.

این عشق به درس شیمی را وامدار محبت به شما هستم. خانم بلوری عزیزم، که هنوز مثل قدیم ترها، دوست می دارمتان، اما حتی نمی دانم کجایید، روزتان مبارک.