بسم الله الرحمن الرحیم


امروز، عرفه است روزی بزرگ، بزم معرفت را در آسمان ها برپا کرده اند.
تا همه چیز برای فردا آماده شود.
فردا، عیدی بزرگ. عیدی برای آن ها که در رزمگاه جهاد اکبر، دیو نفس را در برابر پادشاه جهان قربانی می کنند. غلام شاه جهان می شوند و خود، بر غلامان نفس، شاه می شوند.
عیدی شان، هم تاج سروری است، عزت مداری است، غرور است اما یک غرور پسندیده و خدایی که تقوا می آفریند.
...
خدا کند ما را هم بی عیدی نگذراند آسمانیان که دستان ترک بسته مان را از اول پاییز، به سوی آسمان ها بالا نگاه داشته ایم. به امید قطره بارانی که به بی رنگی عشق باشد.
دلمان هم باز تنگ است آقا، می دانی؟ آخر هر جمعه که عید باشد، عیدی مخصوص می خواهیم از شما.
ببخش ما را که بخاطر کار نکرده و معرفت نداشته، عیدی می خواهیم اما بدی ما یک طرف، کرامت شما، کرم شما، هم یک طرف، کدام بیشتر است؟
عیدی ما، فقط تعجیل در فرج توست، و به امید روزی که جهان لایق چنین عیدی باشکوهی باشد.
اللهم عجل لولیک الفرج