بسم الله الرحمن الرحیم

رب اشرح لی صدری و یسّرلی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی

بارخدایا، زبانم را چنان هدایت کن که به رضایت تو سخن بگوید...


باید نوشت از دردهای ناتمام این دل بیقرار...

...

این روزها هرچه می شنویم به حمد الله بوی ولایت از آن برمی خیزد حتی شده در قالب شعار.

این نشانگر بصیرت بالای امت ولایی است ؛ خوب است ؛ خدا را بر این نعمت سپاس.

اما دلم می گیرد وقتی می بینم حتی در مقام شعار هم گاهی کلام آقا را نیمی می شنویم نیمی را نه. نیمی را بازگو می کنیم نیمی را نه. نیمی را بخاطر می سپاریم نیمی را نه. استغفر الله. مگر کلام آقا را حتی یک گوشه اش را می شود زمین گذاشت؟

حضرت آقا چند تکلیف، برایمان در انتخابات معین نموده اند. همه اش را بشنویم، بخاطر بسپاریم، برای دیگران بازگو کنیم و بدان عمل.

1- اول وقت رأی بدهیم.

2- دقیقاً به همان تعداد کاندیدا که در برگه از ما خواسته، رأی بدهیم.

3-انتخاب اصلح را تنها با عقل خود انجام ندهیم؛ از اهل اطلاع که با تقوا و مورد اعتمادند بپرسیم تا اگر از ما پرسیدند چرا؛ بگوییم بخاطر توصیه ی فلان معتمد.

و خود ایشان نیز که یک شاه کلید مهم در رابطه با انتخاب اصلح در میان کاندیداهای ریاست جمهوری به دست ما دادند:

رئیس جمهوری با امتیازات امروز منهای ضعف ها...

و تمام درد تمام نشدنی این دل نیز این روزها از همین است.

همه مان منهای ضعف ها را شنیدیم اما امتیازات امروز را فراموشمان شد.

اصلاً نمی خواهیم بررسی کنیم در میان این هشت نفر، کدامشان بیش از همه امتیازات امروز را دارند و بدتر از آن حتی نمی خواهیم بدانیم امتیازات امروزمان کدام هایند و بازهم بدتر از آن امتیازات امروزمان را جزء ضعف هایمان قلمداد می کنیم. یا للعجب!!


آری، گرامی، منهای ضعف ها حتماً عددی مثبت است اما یک مثبت کوچک، شاید یک، پنج، ده . خیلی زیاد نمی شود. اما اگر ویژگی امتیازات امروز را هم بخواهیم به آن اضافه کنیم شاید برای یک نفر این عدد به بالای مثبت 90 هم برسد. این را کدام عقل سلیم تایید می کند که چنین اختلاف بزرگی را ندید بگیریم و با اتکا به عقل خود، بی مشورت با بزرگان دین، کسی را که فقط برخی ضعف های دولت دهم را ندارد عنوان اصلح به او بار کنیم؟


کوتاه کنم حرف دلم را. حرف مثل درد است؛ تمامی ندارد؛ فقط خواندنش برای شما سردرد می آورد.


بگذار خواهر من، برادر من، بگذار حماسه ی امسال را فطرت های خداجویانه ی ما رقم بزنند؛ نه دغدغه ی روزمرگی ها. بگذار دنیا بار دیگر ببینید که ایرانی، حتی در اوج تحریم ها، چون اهل کوفه نخواهد شد؛ که به فتوای آب و نانش، گفتمان خود را بفروشد!

بگذار دست فطرت را باز بگذاریم تا ببینیم چگونه در جان ما و پس از آن در جامعه ی ما حماسه آفرین می شود. ببینیم چگونه غرور را پس می زند؛ عوامفریبی را پس می زند؛ وعده وعید را پس می زند؛ لایه لایه پرده های غفلت را کنار می زند تا به مرکز گفتمان اسلام ناب محمدی می رسد؛ اسلام پا برهنه ها، اسلامی که امام امت(ره) رایحه ی خوش آن را در جهان پراکند.

بگذار "من" هایمان را کنار بگذاریم و روز انتخابات با پای فطرت قدم برداریم، و با دست فطرت خود نام کاندیدایی را بنویسیم که حقیقتاً اصلح است.