بسم الله الرحمن الرحیم

(مقدمتاً عرض کنم بنده آقایان عارف و روحانی را بدلیل وابستگی و دلبستگی به سران فتنه ی سال88 اساساً قابل بررسی نمیدانم تا بخواهم به سوال از ایشان بپردازم. آقای رضایی هم همان آقای رضایی سال 88 است با همان ادعاها؛ دیروز می گفتند که در دوران مقدس ایشان کشور را چرخانده اند، امروز فرمودند فرماندهان به دست ایشان تربیت شده اند! نمیدانم آنها که سنشان قد می دهد قضاوت کنند، ایشان تربیت شده و اداره شده توسط این نظام و فرماندهان لایق دفاع مقدسند یا مدیریت کشور و تربیت امثال جلیلی ها به عهده ی آقای رضایی بوده است!! من نمیدانم! سنم که قد نمی دهد اما تا آنجا که به قضاوت می نشینم رویکردها را، با شیوه های تربیتی آقای رضایی، اصلاً بعید است همچه فرماندهانی رشد کنند و دفاع مقدس را آنگونه سرفرازانه به پیش برند. یادمان نمی رود که کدام گزارش ها، کدام شکایت ها، جام زهر شد در دستان امام(ره).

درمناظره ها نیز مشخص شد برخی از کاندیداها گویا شناخت کاملی از وظایف ریاست جمهوری در شرایط حساس کنونی ندارند و صرفاً جلسات را با شعارهای موافق و مخالف خود به پیش می برند، آنها درجای خود محترم و حتی دلسوزی هایشان را دوست می دارم اما بعید میدانم ملت بصیر هم، این گرامیان را اصلح بدانند!

اما یک آقای شهردار...

ایشان چندوقتی است برخی دلها را با تبلیغات فراوان فریفته ی توانمندی های خود کرده که بدجور دلم را به درد آورده است...)

دلم می گیرد این روزها از اینکه عده ای می گویند جلیلی مرد حرف و شعار است و امور اجرایی فرد قدری چون قالیباف را می طلبد برای اصلاح اساسی اما یادشان رفته که یادمان هست تلخی سال های شهرداری ایشان را...

آقای قالیباف حوصله مقدمه چینی ندارم، سوال هایم را می پرسم تا در پیشگاه خدا جوابم را بدهید.

اولش را صرفاً ‌جهت سیاه نمایی آغاز می کنم که این روزها خوب با ادبیاتش آشنایمان کردید...

 جناب شهردار، مدیریت شهرداری را اولاً بفرمائید چه تعبیر می کنید؟ فقط زیبا سازی ظاهر شهر آن هم که طبعاً شروع از مناطق محروم جنوب شهر تا نمک گیر شوند و بوستانی که به یُمن ولایت پذیری تان، ولایتش بخوانید تا ولایت پذیرتان بدانند! چپاندن چند کتابک در اتوبوس ها تا به یک باره با آن کتاب هایی که به ندرت میشد چیز دندانگیری از آنها دستگیرمان بشود، فرهنگ کتابخوانی مان برود بالا، راه اندازی خط تندروهایی که گاهی کند میشوند، آن هم با اتوبوس های با تهویه و بی صندلی که من اتوبوس به سبک آمریکایی اش می خوانم، و خدماتی از این قبیل؟ می بینید؟ بدی ها را بزرگ جلوه دادن و خوبی ها را کمرنگ، اصلاً کار سختی نیست...


ابداً ابداً سوء تفاهم نشود. قبول دارم در مدیریت شهر تهران ابداً ناموفق نبوده اید اما انصافاً قبول کنید که موفق ترین مدیر هم نبوده اید. آنگونه که این روزها در مناظرات، از خودتان تعریف نموده اید و از درآمد زایی تان و از مدیریت بالای اقتصادی تان و... آری قدرکی موفق بوده اید اما نه آنقدر که به این همه تعریف بیارزد. فراموش نکنید که هر دومان در پیشگاه خداییم، و او به همه احوالمان آگاه است.

برای تک تک خدماتتان تا همیشه از شما متشکر خواهیم بود و هر خدمتی که با خلوص نیت صورت داده اید، یقیناً خدا اجرتان را در بهشت برین چندین برابر خواهد داد.

اما عرض اصلی من از چند سوال و گله است:

از مدیریت انصافاً بسیار ضعیف آقازاده ای مترو چه خیری دیده بودید که در ماه های فتنه با اینکه دیدید چه کردند و چه بلوایی از دل همین متروها به بیرون نکشیدند، بازهم به شیوه ی مدیریت آقا زاده ای رضایت دادید؟ و هر روز هم که اوضاع مدیریتش نابسامان تر میشد و... دلمان از این زیادی آزادی دادنتان به همه، حتی... خون شده بود دلمان؛ می دانستید؟!

بگذریم. در زمینه ی ارتقای سطح فرهنگ، چه کار ریشه ای برای مردم شهری که دوستش میدارید کردید؟ چه کردید که همشهریانتان به سبک ایرانی اسلامی خود را نزدیکتر کنند؟

باز از همین دولتی که چپ و راست همه تان ایرادگیرش شده اید، حداقل چند جرقه برای بازگشت به سبک زندگی علوی دیدیم، ساده زیستی، احیای ارزش هایی که داشت به قهقرا می رفت، احیای گفتمان امام و انقلاب و میثاق دوباره با مقام عظمای ولایت، اینها را باز در همین دولت نهم و کمی هم دهم، دیدیم.

از کارهای اجرایی شما، کدامیک را به حساب برنامه هایتان برای اسلامی کردن سبک زندگی مردم دانیم؟ آیا شما، تحقق کامل حماسه ی اقتصادی را بی توجه به مقدمه و زیر ساخت سبک زندگی اسلامی اساساً ممکن می دانید؟؟

و راستی اینها را که توضیح می دهید این شبهه را هم جواب بدهید خیلی بهم ریخته مرا.

چرا بیت المال شهرداری براحتی در برنامه های تبلیغاتی اسراف می شود؟


و اصلاً برویم در حیطه ی تخصصی خودتان که خیلی بدان مفتخرید.

جناب قالیباف، انکار نمی کنم تاحدودی توانمندی دارید در زمینه ی مدیریت امور اجرایی، اما سوالم اینجاست چرا هنوز بعد از هشت سال مدیریت شما، وقتی به اداره ی شهرداری یکی از محلات می رویم همان سردرگمی را باید داشته باشیم که مثلاً به دیگر اداره جات می رویم(این تجربه ی شخصی دو روز خون دل خوردن من است به عنوان یکی از همکاران افتخاری جشنواره ی شمسه)؟! چرا هنوز در درون شهرداری همین چند اداره ی محدود را نتوانستید آنقدر سر و سامان دهید که کارهای اداری شهروندانی که اینقدر دلسوزشان هستید، در ادارات مربوط به حیطه ی مدیریتی شما، با سرعت و دقت بیشتری نسبت به دیگر ادارات شهر تهران انجام پذیرد؟


گمان نکنید این تنها چراهای من بود. سوال و گله از شما زیاد هست. اما در پست قبل، لینک سوالات یکی از همسنگران را گذاشتم که اهم سوالات دیگرم در میان آنها موجود بود، خواهش دارم آن سوال ها را به همه ی ما جواب بدهید؛ منتظریم...