شهیــــــــــــــــــد

... هفتاد دو سر بریده؟ وا بیدادا! ...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اول ذی الحجه» ثبت شده است

روز عشق و ازدواج مبارک

بسم الله الرحمن الرحیم

 مظهر احسان و جود خالق یکتا علیست

نور بخش ماه و خورشید جهان آرا علیست

در میان کل مردان ز ابتدا تا انتها

در مقام همسری، زیبنده ی زهرا، علیست

مراسم شب عروسی حضرت زهرا علیها السلام

در شب عروسی علی و فاطمه علیها السلام، وقتی آفتاب غروب کرد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد فاطمه علیها السلام را برای رفتن به خانه شوهر آماده کنند و به زنان مهاجر و انصار و دختران عبدالمطلب فرمود او را همراهی کنند و با خوشحالی شعر بخوانند و تکبیر بگویند، ولی چیزی را که موجب ناخشنودی خداوند است به زبان نیاورند.
فاطمه علیها السلام را سوار ناقه‏ ای کردند و زمام آن را سلمان در دست گرفت.
رسول خدا و حمزه و عقیل و جعفر و افراد دیگری از اهل بیت به دنبال ناقه عروس به راه افتادند. در این هنگام جبرئیل و میکائیل و اسرافیل با جمع زیادی از ملائکه به زمین نازل شدند.
جبرئیل تکبیری سر داد. میکائیل و اسرافیل، و سپس همه ملائکه تکبیر گفتند.
رسول خدا هم تکبیر گفت و سلمان هم پس از او تکبیر گفت، و به این ترتیب، تکبیر گفتن در شب عروسی « سنت » شد.
وقتی به خانه علی علیه السلام رسیدند، رسول خدا چادر را از صورت زیبای زهرا علیها السلام کنار زد و دست او را گرفت و در دست علی علیه السلام گذاشت و فرمود:«خداوند به تو مبارک گرداند. ای علی، فاطمه برای تو همسری خوب است و ای فاطمه، علی هم برای تو خوب شوهری است.»

جهیزیه ی حضرت فاطمه علیها السلام

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام پس از خواستگاری از فاطمه زهرا علیها السلام و شنیدن پاسخ مثبت از بانوی اسلام، زره خود را فروخت و پولش را نزد رسول خدا برد. پیامبر هیچ سؤالی از مقدار پول‌ها نفرمود.
فقط مشتی از آن پول را برداشت و به بلال حبشی داد و فرمود:
« برای فاطمه عطر بخر.»
سپس با دو دست خود مشتی دیگر برداشت و به ابوبکر داد و فرمود:
« برای فاطمه لباس و اثاث منزل تهیه کن.»
و عمار یاسر و چند نفر دیگر را برای کمک به او روانه فرمود.

صورت جهیزیه فاطمه علیها السلام عبارت بود از:

پیراهن به هفت درهم
روسری به چهار درهم
حوله خیبری
تختی از برگ خرما
دو فرش کرباس
چهار متکای پوستی
پرده پشمی
حصیر
آسیاب دستی
طشت مسی
مشک چرمی
قدح شیر
مشک کوچک
کوزه سفالی دهن گشاد
دو کوزه گِلی
سفره چرمی.

وقتی جهیزیه را نزد رسول خدا آوردند، پیامبر نگاهی به آن کرد و اشک در چشمان مبارکش حلقه زد. آن‌گاه سر خود را به آسمان بلند کرد و عرضه داشت:« خداوندا به این قوم که بیشتر ظروفشان گِلی است، برکت عنایت فرما.»

منبع:daneshnameh.roshd.ir

۱۵ مهر ۹۲ ، ۰۸:۵۴ ۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ولنتاین را بنه، اول ذی الحجه را دریاب


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان گرامی و همراهان همیشه ی این خانه ی وبی نیمه متروک...
درگیری ها در کلاس های مجازی و حقیقی خیلی مجال برای افاضه ی فیض باقی نمی گذارد و قلم، افسردگی پاییزه گرفته است! تأخیر غیر موجه ما را در سر زدن به خانه های باصفاتان ببخشید.

امروز روز عزیزی است که شاید خیلی از ما از آن خاطره ای خوش داریم.
آخر این طرف ها، سمت ما رسم است مراسم خواستگاری تا ازدواج را در روزهای عزیز می اندازند تا برایشان مبارک تر و خاطره انگیزتر شود.
خصوصاً این مناسبت که اصلاً در ظرف زمانی شدن برای بر پایی یک امر خیر، بهترین است و بیشترین تناسب را دارد.
سالروز تزویج دو عاشق که عشق را اول در خدا یافتند و بعد آن را در خود جسمیت دادند. و برای هر زوج عاشق، بهترین الگو شدند.
بهترین زن، بهترین شوهر، بهترین مادر، بهترین پدر، بهترین خانواده ی عاشق.
فقط هنوز کمی دلگیرم از خودمان.
که صد را داریم اما به 99 هم نه، به 35 و شاید کمتر از آن، رضایت می دهیم.
ما اول ذی الحجه را داریم؛ سالروز تجسم عشقی واقعی در کالبد دو تن از خود ما انسان ها، دو تن از بهترین ما انسان ها، دو انسان از تبار نور.
ما این را داریم. در اوج عاشقانه اش هم داریم(ر.ک کتب مربوطه!!!).
آن وقت روز ولنتاین، که یادمان سرپیچی سربازی است از قوانین کشورش بخاطر عشق زمینی اش، آن وقت آن روز، یادمان می افتد از عشق، یاد کنیم.
آن وقت، آن روز ویترین هایمان پر می شود از هدایای سرخ سرخ سرخ، به سرخی خون دل عاشق که از دست عشق زمینی اش هر روز در هم می فشرد.
اما همچو امروزی، حتی تلویزیون هایمان هم زیاد یاد نمی کنند، چه رسد به ویترین هایمان.
اصلاً انگار امروز یک روز معمولی است و روز وصال نیست! اصلاً انگار در همچو روزی نبوده که امیر مومنان(ع) با همتای خود، دخت گرامی رسول خدا(س)، در آسمان ها پیوند همدلی بست و انگار نه انگار که تازه از همچو روزی بود که عشق آغاز شد.
شاید یک دلیل بی توجهی مان همین اندیشه های مخفیانه ی پان ایرانیسممان باشد که گاه و بیگاه از اعراب بد می گوییم.
البته یک کمش صحیح است و اعرابی که ایرانی نمی شود!
اما چه شده ما را که عرب را نمی پسندیم و غرب را آری!؟ اگر عرب، خارجی است. غرب، که خارجی تر است!!!
اگر اول ذی الحجه که آسمان هم جشن می گیرد، خوشایندمان نباشد؛ پس ولنتاین که روز گره خوردگی انسان با زمین است، ناخوشایندتر است.
چه شده است ما را؟!
جشن آسمان را بی اعتناییم اما پیروی دلدادگان زمینی می شویم؟


بهرحال، مبارکمان باشد این سالروز فرخنده.
به امید روزی که بین جوانانمان باب شود، در چنین روزی، پیمان یک همدلی همیشگی را بستن.
شکر ایزد منان که عزیز ما و عزیزتر از جانمان نیز در همین روز، صیغه ی أنکحت را همصدا خواندند.

۲۵ مهر ۹۱ ، ۲۱:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰