شهیــــــــــــــــــد

... هفتاد دو سر بریده؟ وا بیدادا! ...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار فرج» ثبت شده است

پرتویی از خورشید...

بسم الله الرحمن الرحیم

تقدیم به مولایم امام خامنه ای:

تو شدی عاشق عشق، تو شدی صابر صبر.

بر دل خشک زمین، بارشی از دل ابر.

دل لب تشنه از آن می لرزد ، پای این عشوه گری های سراب،

که شده غافل از آن، که توئی ساقی عشق؛ می دهی باده ی ناب.

می کنی تشنه لبان را سیراب.

رخ خورشید، پس ابر، نهان.

و توئی سرورمان؛

که تو یک پرتوی آن خورشیدی.

و به حق تابیدی.

تا که از ره، نرسیده است سحر،

تا که ظلم شب غفلت، نرسیده است بسر،

توئی آن قاسم کفر، ز تبار حیدر.

راه و بیراهه عیان خواهد شد، گر تو باشی رهبر.

در شب تیره و تار،

که همه ترسانند؛ نیست آرام و قرار،

و همه می شنوند، زوزه ی آن سگ هار،

گر نباشد حتی، یک نفر هم هشیار،

تو شوی آن مهتاب؛

که شود عالم تاب.

تا پریشان کند او، بر همه شیطان ها، خواب.

می چشانی تو به ما، لذت بیداری ناب؛

تا که سرمست از این تابش نور،

بنشینیم همه، چشم در راه ظهور.

بی نام-زمستان90


 ((اللّهم عجّل لولیّک الفرج))

۲۹ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آدینه ی انتظار

جمعه ای دیگر، آمد؛

اما،

دلبر، این بار نیز، ز کرم به دل، برنیامد.

آخر این جان، که آیینه ی جمال جانان، نیست؛

تا یار، در آدینه ی انتظار،

از در دلبری درآید.

و تن دلدادگان را خاک دیار خود گرداند.

در این غربت تنهایی،

دیگر نباید خواند:

"دل، خلوت خاص دلبر آمد..."

۲۵ مرداد ۹۲ ، ۰۷:۳۰ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰