شهیــــــــــــــــــد

... هفتاد دو سر بریده؟ وا بیدادا! ...

شهادت وصی پنجم، تسلیت باد...

بسم الله الرحمن الرحیم

کسی که بود شکافنده‌ی تمام علوم

هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم

سر تو باد سلامت یا رسول ‌الله

وصّی پنجم تو کشته شد، ولی مظلوم


السلام علیک یا ابا جعفر یا محمد بن علی
ایها الباقر یابن رسول الله
انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا

یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله

۲۰ مهر ۹۲ ، ۱۶:۵۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

روز عشق و ازدواج مبارک

بسم الله الرحمن الرحیم

 مظهر احسان و جود خالق یکتا علیست

نور بخش ماه و خورشید جهان آرا علیست

در میان کل مردان ز ابتدا تا انتها

در مقام همسری، زیبنده ی زهرا، علیست

مراسم شب عروسی حضرت زهرا علیها السلام

در شب عروسی علی و فاطمه علیها السلام، وقتی آفتاب غروب کرد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد فاطمه علیها السلام را برای رفتن به خانه شوهر آماده کنند و به زنان مهاجر و انصار و دختران عبدالمطلب فرمود او را همراهی کنند و با خوشحالی شعر بخوانند و تکبیر بگویند، ولی چیزی را که موجب ناخشنودی خداوند است به زبان نیاورند.
فاطمه علیها السلام را سوار ناقه‏ ای کردند و زمام آن را سلمان در دست گرفت.
رسول خدا و حمزه و عقیل و جعفر و افراد دیگری از اهل بیت به دنبال ناقه عروس به راه افتادند. در این هنگام جبرئیل و میکائیل و اسرافیل با جمع زیادی از ملائکه به زمین نازل شدند.
جبرئیل تکبیری سر داد. میکائیل و اسرافیل، و سپس همه ملائکه تکبیر گفتند.
رسول خدا هم تکبیر گفت و سلمان هم پس از او تکبیر گفت، و به این ترتیب، تکبیر گفتن در شب عروسی « سنت » شد.
وقتی به خانه علی علیه السلام رسیدند، رسول خدا چادر را از صورت زیبای زهرا علیها السلام کنار زد و دست او را گرفت و در دست علی علیه السلام گذاشت و فرمود:«خداوند به تو مبارک گرداند. ای علی، فاطمه برای تو همسری خوب است و ای فاطمه، علی هم برای تو خوب شوهری است.»

جهیزیه ی حضرت فاطمه علیها السلام

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام پس از خواستگاری از فاطمه زهرا علیها السلام و شنیدن پاسخ مثبت از بانوی اسلام، زره خود را فروخت و پولش را نزد رسول خدا برد. پیامبر هیچ سؤالی از مقدار پول‌ها نفرمود.
فقط مشتی از آن پول را برداشت و به بلال حبشی داد و فرمود:
« برای فاطمه عطر بخر.»
سپس با دو دست خود مشتی دیگر برداشت و به ابوبکر داد و فرمود:
« برای فاطمه لباس و اثاث منزل تهیه کن.»
و عمار یاسر و چند نفر دیگر را برای کمک به او روانه فرمود.

صورت جهیزیه فاطمه علیها السلام عبارت بود از:

پیراهن به هفت درهم
روسری به چهار درهم
حوله خیبری
تختی از برگ خرما
دو فرش کرباس
چهار متکای پوستی
پرده پشمی
حصیر
آسیاب دستی
طشت مسی
مشک چرمی
قدح شیر
مشک کوچک
کوزه سفالی دهن گشاد
دو کوزه گِلی
سفره چرمی.

وقتی جهیزیه را نزد رسول خدا آوردند، پیامبر نگاهی به آن کرد و اشک در چشمان مبارکش حلقه زد. آن‌گاه سر خود را به آسمان بلند کرد و عرضه داشت:« خداوندا به این قوم که بیشتر ظروفشان گِلی است، برکت عنایت فرما.»

منبع:daneshnameh.roshd.ir

۱۵ مهر ۹۲ ، ۰۸:۵۴ ۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت...

بسم الله الرحمن الرحیم

مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت

آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت

می خواست که فریاد کند تشنه لبم

از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت

ای باب الحوائج، یا جواد الائمه! ای بهارِ نُهُم، تو را شهید کردند؛ در حالی که هنوز بیش از 25 گُل در باغِ عمرت شکوفا نشده بود.

۱۳ مهر ۹۲ ، ۱۶:۴۲ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لینک، نوشت!!

بسم الله الرحمن الرحیم

آن عده که مدعی تدبیر شدند
در میز مذاکره نمک گیر شدند
محصول مقاومت چه ارزان دادند
یک هفته نگردید که تحقیر شدند

(ارسالی از سرباز ولایت)


 

دوستان یادتونه تو مناظرات این اقای روحانی و ولایتی و رضایی مشکلات رو انداختن گردن تحریمها و تحریمها رو هم انداختن گردن احمدی نژاد و جلیلی؟؟ اقای ولایتی از افتخارات دیپلماتیکش میگفت و اقاحسن هم ، حالا وقتشه به حضرات بگیم اقایون چرا نتونستید با لحن نرمی که حرف زدید تحریمها رو بردارید؟؟!! شما که کار رو خرابتر کردید.

اقای هاشمی باید از همه معذرت خواهی کنین از احمدی نژاد و از مردم ایران برای مزخرفاتی که به جای حقیقت به مردم تحویل دادی اقای روحانی باید از جلیلی و احمدی و مردم معذرت بخوای مگه رهبرمون نگفتن که چیزی که باعث تحریمها شده لحن مسئولین ما نیست بلکه کلا اونا با وجود جمهوری اسلامی مشکل دارن؟؟؟ اعتراف کنید اشتباه کردید شما که یه روز از احمدی میخواستید عذر بخواد و اونو بی اخلاق میدونستید امروز باید اخلاق خودتون رو ثابت کنید ما منتظر عذر خواهی شما هستیم در ضمن دویست روزتونم دیگه رو به اتمامه و ما جز وخیم تر شدن اوضاع اقتتصادی چیزی ندیدیم. (ارسالی از زهرا)

پرسش و پاسخی کوتاه از جناب ظریف: اینجا کلیک کنید

اصل پرسش در وبلاگ آزاد اندیش:

ما نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم

 ********

یک سوال خودمانی از رئیس جمهور:

 چه خبر از حماسه ی اقتصادی؟؟!!!!


پی نوشت: درحال پرداختن به رمانی نصفه نیمه هستم و فرصت تحلیل سیاسی ام محدود است؛ با اجازه کامنت و پست های همسنگران را کپی پیست می کنم. هم اکنون نیازمند کامنت های غیر از سبزتان هستیم!!

۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۷:۴۳ ۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهار تذکر امام خمینی برای مذاکره با امریکا

بسم الله الرحمن الرحیم

آیت الله محمدی ری شهری که در آن ایام  وزیر اطلاعات بود  می گوید: در سال های پایانی جنگ، طرح ویژه ای توسط وزارت اطلاعات در مواجهه با آمریکا به سران قوا پیشنهاد شد و در جلسه ای به تصویب رسید، ولی برای رعایت احتیاط اینجانب در تاریخ1367/3/26 طرح یاد شده را برای حضرت امام خمینی (س) فرستادم تا اگر رهنمودی درباره آن دارند ، بفرمایند، چند روز بعد 1367/3/30 مرحوم حاج احمدآقا پاسخ حضرت امام را چنین منعکس کردند : « در جریان… آمریکا چند مساله باید کاملا روشن گردد:

 

یک. باید همیشه در دل همه دست اندرکاران بخصوص شما که مسئولیت این… را بعهده گرفته اید ،  بغض و کینه آمریکا محفوظ باشد چرا که آن ها و سایر ابرقدرت ها و قدرت ها به تنها چیزی که فکر می کنند، نابودی اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی است.

 

دو. توجه کنید که آن ها در زمینه های مختلف دارای سابقه می باشند یکمرتبه کار بجایی نرسد که متوجه شوید… آن ها، شما را فریب داده اند.

 

سه. به صورتی حرکت کنید که در هر لحظه که تصمیم داشتید توان بازگو کردن مساله را صادقانه برای مردم داشته باشید.

 

چهار. کسانی را که دنبال این گونه ماموریت ها می فرستید دارای ظرفیت های لازم باشند که خدای ناکرده، عکس آن چه را که می خواهید، حاصل نگردد.



۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۹:۴۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فراخـوان ملـی خاطـره نویسی ماجــرای من و امــام رضــا علیـه السلام(خادم سایبری شوید!)

بسم الله الرحمن الرحیم

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

پرودگارا، ‌بر علی بن موسی الرضای برگزیده درود و رحمت فرست . آن پیشوای پارسا و منزه و حجت تو بر هر که روی زمین و زیر خاک است. بر آن صدیق شهید درود و رحمت فراوان فرست، ‌درودی کامل و بالنده و از پی هم و پیاپی و پی در پی، ‌همچون برترین و درود و رحمتی که بر هریک از اولیائت فرستادی.

 

چه کسی اســت از شیعیـان و محبیــن  خــاندان پیامبر رحمــت صلــوات الله علیـه و آلــه  که برلــب دعا و در دل شــوق زیــارت و آرزوی حضـور در حـرم هریـک از فرزنــدان پیامــبر رحــمت را بر دل نداشته باشد؟! چه کسی اسـت که هر روز و شب خود را در حــرم  فرزنــدان فاطمـه سلام الله علیها نبینیــد و خـویشتــن را بر سر سفره ی فرزند پیامبرش میهمــان نگـــرداند…؟!

بی شک همـه ما عاشــقانه این آرزوهای زیبا را هر صبح و شام از خــدای کـریم و مهــربان خـویش طلــب میکنیــم و خود را لحظه به لحظه در آن حرم های نورانی تصــور میکنــیم ؛ شاید در این آرزو ها اینکــه خود را روزی در کسـوت خــادمی و خــدمت گـــذاری آسـتان ایــن حرم هــای شـریف بینیــم و مهـر نوکــری از درگاه آسـتان دوسـت بر پیشــانی مان زده شــود آرزویی بـس بــزرگ باشــد ولی عشق آن در قلــب همه ما هسـت و حرارتش جانمان را سوزادنده است ؛ بارها و بارهــا از فــرزندان رسول خــدا صـلوات الله علیهــم اجمعیــن نقــل شـده اســت هرکـجا که ذکــر ما اهـل بیــت باشـد آنجــا حرم ما محسوب میشود…

حال که مجال خدمت گذاری حضــوری در این حـرم هــای متبرک و منـور نیـست بر آن شــدیم تا با کمـک دوســتان مومـن و انــقلابی و محب اهل بیــت علیهــم السـلام ، فضـای مجــازی را بـیش از پیــش به عطــر وجــودی این خانــدان مبـارک و نــورانی مــزین گردانیـــم و فضای سایبری را با لطف و عنــایت خودشــان حــرم این حجـج الهی قرار دهیــم و خود خادم و خدمتگزار این حرم های بهشتی و زائران آسمانی آن قـــرار دهیم….

اما این روزهــا مشهـد و قلـب تپنــده آن یعنی مضـجع شـریف سـلطان رئــوف حضـرت علی ابن موسی الرضـا ســلام الله علــیه امــروز قلـب تپنــده ایران اســلامی و دل هر انســان مـومن ، مـوحد و عــدالت طلب از هر دین و مسـلک و مــرامی می باشد ؛ در این بیــن شیعیــان و بخصـوص ایراینــیان ارادات و محبــت ویژه ای به این فــرزند عزیــز امـیرالمومنیــن و فاطمـه زهـرا سلام الله علیها دارند و همشه خود را مدیــون الطاف کــریمانه عالم آل محمد (ص) می دانند…

یک یک ما در هنــگام سفــر به حریم قــدس رضـوی ، روزی نیست که غبطه به حال خادمان مهربان حرم امام هشتــم نخــورده و خــود را درجای آنان نبینــیم ؛ اما این بار میخواهــیم که خــود نیز ماننــد آنان لبـاس نوکــری و خــادمی امـام رئوفمــان را برتن کنیــم….

اینک و در آستانه ولادت پر سرور و بهجت حضرت علی ابن موسی الرضا سلام الله علیه وبـگاه جـوان انقــلابی پس از برگــزاری فـراخوان بــزرگ ماجـرای چادری شـدنم ، ماجـرای چادری نشدنم (که همچنـان هم در حال برگــزاری است و تاکنون بسیاری از بانوان پوشش شان به سمت حجاب اسلامی تغییــر پیدا کــرده اسـت) و همچنین فراخوان عکاسی روز قــدس از دریچـه دوربیـن جــوان انقــلابی ، این بار هم بنــا دارد با کمــک همـه صاحبـان وب ســایت ها ، وبــلاگ ها و افراد حقیقـی  ارادتمنــد و عاشق حضــرت امام رضــا سـلام الله علیه مــوج وبلاگی ” مــن و امام رضــا علیه الســلام” را به مناسبت ولادت حضــرتش و خواهر بزرگوارشــان حضـرت فاطمــه معصــومه سـلام الله علیهــما برگــزار کند.

از همه برادارن و خواهــران مومــن و عاشـق اهل بیــت علی الخصوص حضــرت امام رضـا علیه الســلام دعوت می کنــیم تا آنان نیز با عشــق و اخلاص خود را خــادم سایبری حرم مقدس رضوی بدانـــند و ما را در این طرح عظیــم یاری کنــند.

javanenghelabi - emem reza

این فراخــوان برای عمـوم بـرادران و خــواهران در تمامی سنیــن در دو محــور برگزار میشــود :

  •  خاطرات من و امام رضا : در این طرح از کلیــه برادران و خواهــران عزیـز محـب حضــرت رضـا (ع) می تواننــد خاطراتی که دربـاره ارتبــاط روحی و قلبی خـود و حضــرت بوده اسـت را بصورت نوشتــاری زیبا به رشـته تحــریر در آورند ؛ این خاطـرات شـامل ماجــرای طلبیـده شـدن برای زیــارت ، اتفاقــات در سفـر یا در خـود شهـر مقــدس مشهــد و یاحـرم مطهر ، و یا پس از آن می تواند باشــد. در این طرح شما می توانید حاجاتی که از این امام رئــوف طلب کرده اید و اقـا با لطـف خدا بــرای شما عطا فرموده اند و یـاحتی حاجاتی که خواسته اید و آقا بنا بر حکمتی نداده اند  بعدا متوجه شدید که اگر حاجت شما روا میگــشت با مشگلات زیــادی روبرو میشدید را بیــان کنید. هدف اصلی این بخش بیــان خاطــرات و نکاتی از عنایات حضـرت رضا (ع) به ما ، اطرافیــان ما و حتی اموات ما اسـت که بیانگر لطف و عنایات ویژه آن حضرت بر نمامی موجــودات عالم هستی است. شاید که قــدران این عنایات گشتـیم…
  • در کوی رضــا (ع) : در این قسمت از کلیـه عزیــزان طلبـه ، دانشجو و پژوهشگــر دعــوت می شــود تا روایــات ، احـادیث ، کــرامات ، مناظــره های علمی و دینـی و داستان های زیبا از زندگی عالم آل محمــد سلام الله علیه را با ادبـیات شیــرین ، کوتــاه و تاثیـــرگذار برای افـزایش بیـش از پیـش معــرفتمان به آن حضـرت ارسال کنند.
  • بخش ویــژه : این قسمت مربوط به افــرادی است که پیرو ادیان دیگــر الهی یا فرق دیگــر اسلامی می باشد ؛ از این عزیزان تقاضــا داریم احساســات و ارادت هــای خـویش را برای ما ارسال کنند.

  • توجـــه :
  1. به یاری خــدا اولین خـاطره در روز ولادت حضـرت فاطمـه معصـومه سلام الله علیهــا منتشر خـواهد شــد و پس از آن در روزهای زوج ساعت ۸صبح خاطرات و نکات جدید بارگــذاری میــگردد.
  2. انشاالله و به یاری امـام عصــر عجــل اللله تعـالی فرجه الشریف قــرار است تعدادی از بهتــرین این خاطرات بصورت کتــاب منتشر گردد.
  3.  شما عزیزان می توایند هر تعــداد خــاطره و مطلبی که داریـد بدون محـــدودیت اسال کنید ؛ مطمئنا هریک از ما بیـش از یـک خاطــره و مطلــب خوب در ذهنمــان از کرامات و عنــایات این حـضـرت داریم.

  • روش ارسـال مطالب :

شما می توانید مطالبتان را به ۳صــورت ارسال کنید :

۱ – از طریق وبـگاه جوان انقــلابی ، قسمت ارسال مطلب (که در بالای هِدر سایت قرار دارد)

۲ -  از طریق پست الکتــرونیکی (ایمیل) :

info@javanenghelabi.ir

3 – از طــریق کامنت گذاشـتن در ذیــل یکی از مطالــب سـایت جــوان انقــلابی

توجه : جــوان انقـلابی روش سوم را برای سهولت بیشتــر پیشنهــاد میکند.

  • توجــه !

لطفا در هنگام ارسال مطلب به نکات زیر توجه فرمایید :

در هنگام ارسال مطلــب حتمـا نام سـایت یا  ایمیــل خود و یا شمــاره تلفـن همــراه خود را بــرای اطلاع رسـانی از زمــان انتشـار خاطره خود درج فرمایید ؛ بی شک این اطلاعات منتشر نخواهد شد.

همچنیــن در متن ارسـالی خویش مــطالب خـواسته شـده زیــر را نیز درج کنیـد :

  • نام : الـزامی
  • نام خانوادگی : اختیــاری
  • نام شهرستان : اجبـاری
  • سن : اختیــاری
  • آدرس وب : اختیــاری (اگر مایل هستیــد که آدرس وبــلاگتان در ذیل خـاطره تان درج شــود اعلام کنیــد)

در پایان از همه محبین و شیعیان و ارادتمنــدان به آن حضـرت تقـاضا داریم برای شادی قلب نازنیــن حضـرت مهــدی عجـل الله تعــالی فـرجه الشـریف و برای عرض اردات و تشکــر کـوچک از همـه عنایــات حضـرت رضــا علیـه السـلام ما را با ارسال خاطرات و مطالب خود در این پروژه عظـیم یاری کننـد , در این راه دست تمــام وبـلاگ نویسـان ، وب نویسـان و انسان های صاحب قلــم و اندیشـه را برای همــکاری به گرمی می فشـاریم و از همگان تقاضای همکاری در این جبهــه فــرهنگی عظیم داریم.

 امید است همــگی ما مورد لطـف ، رحمت و عنایات حضــرت حـق قــرار گیـریم و در زیر سایه پر مهــر امـام الرئــوف حضرت علی ابن موسی الرضا علیــه السـلام  در پناه اهل البیــت علیهم السلام متنعــم گــردیم.

                                                                                                                ان شــاء الله

وبــگاه جـــوان انقـــــلابی

W E B : javanenghelabi.ir

E – mail : info@javanenghelabi.ir

S M S : 3000 28 28 38

۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۰:۳۴ ۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تقدیم به یک دوست آسمانی...

بسم الله الرحمن الرحیم

تقدیم به یک دوست آسمانی، شهید جمال دهشور، از شهدای غریب هویزه:

سلام بر شهید بزرگواری که حلقه ی اتصال من و آسمان ها شده است.سلام بر او که نذرم برایش زود هم جواب داد و مرا بیش از پیش دلبسته ی خود کرد.
سلام بر او که شاید هم اکنون همنشین دایی غریبم باشد. او که خونش بر روی خاک جبهه ی غرب ریخته شد و از دیدن نوزادش که تازه پا به این دنیای جنگ و بی عدالتی گذاشته بود، محروم ماند.اگر دایی ام را دیدید، بلند بالا سلامم را خدمتشان برسانید. دلتنگشان هستم غریب.مراتب عذرخواهیم را نیز به اطلاعشان برسانید که نتوانستم حتی برای عزیزانم کاری کنم کارستان، باشد که آرمان هایش را نصب العین خود کنند نه سنگفرش خیابان هایشان.
آقا جمال عزیز، دلم امروز خیلی گرفته است.زندگی هر دو رویش را باهم نشانم داده، یک روز غرق در شادی ام می کند و یک روز ، بغض اضطراب را بر کنج گلویم می نشاند.
میدانم خدا غم دنیایی ام را نمی خواهد که فرشتگانش را از عرش خود به قلب کوچکم نازل میکند تا غم را از وجودم برهانند. میدانم خدا جز شادی ام را نمی خواهد اما زهر غم، هرگاه کام دل را زهرمار کند، دیگر جز گریه نمیتواند بر دردهایم تسکین شود.
به خدای مهربان و صبورم بگویید هنوز به فرشتگانش محتاجم تا غم را برای همیشه از جانم بزدایند و بذر شادی را برای همیشه در دل بکارند.
دعایم کنید.

۰۲ مهر ۹۲ ، ۱۹:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خیابان امام رضا(ع)...

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید واقعی نباشد، اما آنقدر حقیقت است که مشابهش را در واقعیت های زندگی مان، کم ندیده ایم:

برداشت اول:

نادر مشتش را محکم روی میز کوبید و بار دیگر فریاد کشید:

- گفتم چشم ازش برندارین. حالا تو این شلوغی از کجا پیداش کنیم؟ نوشین، چی شد پس؟  کیفشو پیدا کردی یا نه؟

نوشین سراسیمه از اتاق بیرون آمد:

-داداشم، حالا حرص می خوری دردی دوا میشه؟ ما اومدیم پابوس امام رضا؛ خودش مراقب مادر هست.

نادر دوباره برآشفت اما نیما مداخله کرد تا فضا را کمی آرام تر کند.

-آبجی این حرف ها رو ولش کن؛ کیفش چی شد؟

-همینجاس. البته کیف پولشو با خودش برده. به من گفته بود نذری کرده حتماً رفته ادا کنه نذرشو قربونش برم. غصه نخور داداش نادر.

سعی می کرد نگرانیش را از برادر مخفی کند؛ برای همین به او نگفت که مادر یادش رفته نام و نشانی زائرسرا را باخود ببرد.

-د آخه، خواهر ساده ی ما رو باش! مامان اگه هوش و حواس درست حسابی داشت، ما غصه نداشتیم که نوکرشم هستیم. آخه از تهرون که می اومدیم دیدین باهاش شرط کردیم تنها بیرون نره. اگه گم بشه...

نوشین لیوان آبی دست نادر داد. و خواست چیزی بگوید که به اشاره ی او ساکت شد. نادر لیوان را با بی میلی گرفت و روی میز گذاشت و ادامه داد:

- اقلاً نذاشت یه بار با هم بریم مسیرو  یاد بگیره. نمیدونم این چه نذری بود، که بایستی هنوز از راه نرسیده، اداش میکرد.

نیما سری تکان داد و با لحنی آرام گفت:

-مامانه دیگه. میشناسیش که...

نادر آرام نمی گرفت. نوشین را صدا زد تا خریدهای او را داخل یخچال بگذارد و خودش باعجله شروع به پوشیدن کفش هایش کرد تا به جستجوی مادر برود. در همین لحظه زنگ اتاق به صدا درآمد. خودش در را باز کرد و با دیدن چهره ی مادر، نفسی به آسودگی کشید.

-آخه مادر من...

... ... ...

برداشت دوم:

حرم بسیار شلوغ بود. اکرم، چادرش را محکم گرفته بود و آرام آرام جلو می رفت . اسکناس ها را محکم در دست می فشرد و یا رضا کنان، آهسته اشک می ریخت.

سختی سال های پیش را به خاطر می آورد، که به خاطر ضعف بینایی بعد از آن تصادف وحشتناک، حس می کرد سربار فرزندان خود شده است. پارسال، درست روز تولد امام رضا، نذر کرده بود اگر سوی چشمانش برگردد، با فرزندانش به پابوس امام بیاید و پولی را نذر حرم کرده بود. و چندماه بعد که پزشک معالجش نیز از روند بهبوی چشمان مادر، متعجب مانده بود، مصمم شد تا نذر خود را ادا کند.

گرفتن اجازه ی نیما از مدرسه کارسختی نبود. نوشین هم که واحدهای سنگینی را در آن ترم برنداشته بود. تنها مساله کار نادر بود که آن هم براحتی حل شد. نادر علاوه بر مرخصی، توانست از طریق اداره با مسئولین زائرخانه ای در مشهد هماهنگ کند و مشکل اسکانشان هم بهمین سادگی حل شد.

اکرم، با آنکه در طول زندگی بیش از اینها از امام رضا(ع) کرامت دیده بود، اما فکر کردن به همین چند لطف ایشان نیز کافی بود تا برای انجام نذر خود، لحظه ای درنگ نکند.

حتی از فشار دیگران که ممکن بود عینک او را بشکنند واهمه ای نداشت. خود را بار دیگر به امام رضا سپرد و جلو رفت. هنوزدستش به ضریح نرسیده بود. دختران جوانی که به ضریح چسبیده بودند تبرکی ها را از دست زائران می گرفتند و آنها را به ضریح می مالیده و به صاحبش باز پس می دادند. یکی از همان ها پول اکرم را از دستش گرفت و به ضریح انداخت.گویی بار سنگینی از دوش او برداشته شد. در حق دختر دعا کرد و بسختی از میان جمعیت به عقب باز گشت.

به صحن آمد و به دنبال خروجی به خیابان امام رضا گشت اما خروجی را نیافت! چقدر صحن ها شبیه به هم به نظر می آمدند. اندکی نگران شد اما این نگرانی چندان دوام نیافت. با خود زمزمه کرد:

-خودش تا اینجا منو آورده خودشم منو تا زائرسرا میبره.

نفس عمیقی کشید و سعی کرد تمرکز کند تا نامی آشنا به یادش بیاید. تنها چیزی که به خاطرش آمد نام زائر سرا بود که نوشین چندین بار برایش تکرار کرده و حتی روی یک تکه کاغذ نوشته بود. سریع داخل کیف پولش را گشت اما کاغذ را پیدا نکرد. باز نگذاشت نگرانی به وجودش راه پیدا کند، به سمت خادم رفت. تا شروع به توضیح دادن کرد دختر جوانی که از کنار آن دو رد می شد گفت:

-زائر سرای ...؟ وسطای همون کوچه ایه که ما هستیم. چندبار اسمشو سر درش دیدم. مادر جان، اگه می خوای می رسونمت.

...

۰۲ مهر ۹۲ ، ۱۱:۲۸ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عبرت های پاییزی

بسم الله الرحمن الرحیم


این رسم روزگاران است که وقتی دیگر سبز نبودی بروی زیرا بنیادت سست و در مقابل اولین باد خزان، مقاومت نخواهی کرد.

سبز پسته ای، سبز سیر، زرد و سفید همه رنگهای خدایند. الهی که سبز که می آیی، همچو مشکی پوشانِ عزادارت مشکی نروی.

پاییز آغاز کاشتن، آغاز دانش، آغاز رفتن. و بهار آغاز رویش. و بی کاشت، چیزی نخواهد رویید. هر فصلی را حکمتی است. تا هستی حکیم باش و مثل حکیم ببین و با جهانی که اندکی بازی در آن نیست، سفیه ننگر!

انسان رهگذر، می شنود صدای رفتن را زیر پایش وقتی بر برگهای محتضر پا می گذارد ولی انگار خوشش می آید. چرا در تشییع مرده ای می خندی؟

مرگ خوب، خوبیش این است که یکباره نمی آید. گامهایش را می توانی از دور بشنوی. فرصت خواهی داشت بار و بنه را ببندی. خداحافظی هایت را بکنی. به بعضی بگویی حلالت کنن. دعایت کنن. بیادت باشن. فصلی برای آمدن و فصلی برای ماندن و فصلی برای رفتن و فصلی در انتظار باز آمدن. این است راز چهار سجده و چهار فصل زندگی.

از فصل زرد زندگی  به آرامی عبور کنی همه جا سفید می شود و چه زیباست که لباس سفید، هم لباس تهنیت است و هم تعزیت.
و شما ای برگهای مهربان که نور خورشید را به من می رسانید! خسته نباشید! خیلی ممنونم از شما! دیگر وقت رفتن است! کسان دیگر خواهند آمد. درختها محکوم به ماندنند ولی شما می توانید بروید. شما روح جهانید. می آیید و می روید ولی ما درختان، خواهیم ماند تا شما را ببینیم و محک زنیم. خب دیگر خوش آمدید. خداحافظ

منبع: وبلاگ یه چیزایی به قلم استاد عزیز (روحبخش)
۰۲ مهر ۹۲ ، ۱۰:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

قضاوت با شماست...

بسم الله الرحمن الرحیم

منتقدین هشت سال دفاع مقدس،

بیایید رخدادهای تاریخی را

با نگاهی منصفانه ورق بزنیم:


والسلام

۰۱ مهر ۹۲ ، ۰۷:۲۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

راز پیروزی

بسم الله الرحمن الرحیم

یک نقد کوتاه دوستانه به خودمان:

شـما حماسه سرودید و ما به نام شما

فقط تــرانه ســرودیم، نـان درآوردیـــــم

بـــرای ایــن‌کــه بگوییــم با شما بودیـم

چقـــدر از خـــودمان داستـان درآوردیـم

و آبــــــهای جــهان تا از آسیـــاب افتـاد

قلم به دست شدیم و زبان درآوردیم ...


سعید بیابانکی


امام خامنه ای:

راز بزرگ پیروزی در همه‌ی میدان‌ها، ازخودگذشتگی است و انسان‌های ازخودگذشته و فداکارند که ملت‌های خود را به اوج شکوه و عظمت می‌رسانند.

هفته دفاع مقدس گرامی باد
۳۰ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۲۱ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هشتمین دردانه ی زهرا به دادم می رسی؟

بسم الله الرحمن الرحیم


زائری بارانی ام آقا به دادم میرسی؟

بی پناهم خسته ام تنها به دادم می رسی؟

گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام

ضامن چشمان آهوها به دادم میرسی؟

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام

هشتمین دردانه ی زهرا به دادم میرسی؟


شوق رسیدن روز میلاد تو چندلحظه ای آنچنان شادم کرد که چشمانم باریدن را فراموش کردند!
آخر تو ضمانت چشمان مضطرب آهو را می کنی، از آهو بی معرفت تر اند این چشمان بارانی آری! اما این هرگز از کرامت تو چیزی کم نمی کند که به بی معرفت تر از آهو نیز عنایتی کنی! همانگونه که همیشه عنایت از سوی تو بوده و غفلت از سوی من!

میلاد امام هشتم، امام رضا(ع) را به همه مان تبریک میگویم و دلشادم که عیدی می دهی وقتی این چنین عاجزانه میخوانمت میدانم که عیدی میدهی.
...

۲۵ شهریور ۹۲ ، ۰۸:۵۸ ۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گاه گاهی که به درگاه کریمی می روم...

بسم الله الرحمن الرحیم

خانه های آن کسانی می خورد دَر بیشتر

که به سائل می دهند از هرچه بهتر بیشتر

عرض حاجت می کنم آنجا که صاحبخانه اش

پاسخ یک می دهد با ده برابر بیشتر

گاه گاهی که به درگاه کریمی می روم

راه می پویم نه با پا، بلکه با سر بیشتر

عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم

بودنم را می کنم این گونه باور بیشتر

مرقدت ضرب المثل های مرا تغییر داد

هرکه بامش بیش برفش، نه! کبوتر بیشتر



پیش تو شاه و گدا یکسان تراند از هرکجا

این حرم دیگر ندارد حرفِ کمتر، بیشتر

ای که راه انداختی امروز و فردای مرا

چشم در راه تو هستم روز آخر بیشتر


۲۳ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سردار بزرگوار، در غم بزرگتان، ما هم اگرچه اندک، شریکیم!

بسم الله الرحمن الرحیم
رهبر انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت والده سردار سرلشگر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسمه تعالی
سردار سرلشگر قاسم سلیمانی درگذشت مادر گرامیتان را به شما و دیگر بازماندگان آن مرحومه تسلیت می گویم. زحمات و خدمات ارزشمند جنابعالی به اسلام و مسلمین، بی شک ذخیره ی ارزشمندی است در دیوان عدل الهی، برای مادری که چنین فرزندی را در دامان خود تربیت کرده است. رحمت و مغفرت الهی را برای آن مرحومه از خداوند متعال مسالت میکنم.

سید علی خامنه ای
نوزدهم شهریور 1392


سردار سرلشکر سلیمانی دردوران هشت سال دفاع مقدس فرماندهی و پشتیبانی لشکر 41 ثارالله را بر عهده داشت و در حال حاضر نیز فرماندهی نیروی قدس سپاه را عهده دار است.



بانو فاطمه سلیمانی والده مکرمه سردار لشکر قاسم سلیمانی روز گذشته در سن 83 سالگی به علت کهولت سن در روستای قنات ملک شهرستان رابر دار فانی را وداع گفت. روستای قنات ملک در 15 کیلومتر مرکز شهرستان رابر قرار گرفته است.از این مادر ، سه فرزند پسر به نام های حسین ،قاسم و سهراب و دو دختر به یادگار باقی مانده است.

برای شادی روح این بانوی بزرگوار فاتحه ای قرائت کنیم.

۱۹ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۳۷ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت دهه ی کرامت...

بسم الله الرحمن الرحیم


تو کانون قرآن مث همیشه داشتم کارامو انجام میدادم. با دوستم بودیم. حرف از زیارت شد. چند وقتی میشد دلم هوای زیارت امام رئوف کرده بود؛ وصف حال دلتنگی مو کردم و کارام تموم شد از کانون اومدم بیرون به سمت درب حافظ که از دانشگاه برم بیرون.

به موبایلم زنگ زدن از طرف نهاد دانشگاه. هنوز حال و هوای بحثای تو کانون و دلتنگیام باهام بود. مسئول نهاد خواهران بلافاصله بعد احوالپرسی رفت سر اصل مطلب:

- میری مشهد؟

بغضم گرفت.

- از خدا میخوام. از طرف کجا هست؟

- خانوم ... رتبه ی سوم مسابقات سراسری حکمت مطهر، نتونستن از جایزشون سفر زیارتی به مشهد استفاده کنن با مسئولین طرح هماهنگ کردیم شما که نفر دوم شدی تو دانشگاه رو به جای ایشون بفرستیم.

تشکر کردم ازشون و مقدمات سفر رو آماده کردم. اون روزا، فقط بهت زده بودم که اگه بخواد بطلبه چقد ساده مقدمات رو فراهم می کنه! چقد زود به دلتنگیا پاسخ میده.

اما تازگیا به این رسیدم که اصلاً دلتنگی رو هم خودشون به ما هبه می کنن؛ خودشون ما رو تشنه می کنن و بعد سیرابمون می کنن تا لذت معنوی بیشتری از زیارتمون ببریم. آخه زیارتی که قبلش دلتنگی نباشه، تشنگی نباشه، با اینکه قشنگه، معنویه، اما به من خیلی نمی چسبه.

دوس دارم تو هر سفر زیارتیم چیزی به معرفتم اضافه کنن و این ممکن نیس مگه قبلش در خودم آمادگیشو ایجاد کرده باشم. دستامو عاجزانه بالا برده باشم تا قطرات بارون رأفت و رحمتشون تو دستای کوچیک منم جمع بشه.

دعا می کنم زود زود بطلبن همه ی ما رو اما نه فقط برای یه زیارت خشک و خالی برای زیارتی همراه با معرفت.

الهی آمین

۱۷ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۲۵ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نام میدان عاشقی، ژاله بود...

بسم الله الرحمن الرحیم

یادداشتی از شهید مهدی رجب بیگی درباره جمعه خونین


ای شهریور
میدانی که یادآور رنجمان گشته ای؟ میدانی که پیام آور غممان شده ای؟ میدانی که زین پس محرم دیگرمانی؟ میدانی؟
سال ها پیش که از سرمای شب سیاه گریزمان نبود، تو در جشن خونریزان با شبداران نشستی و از شراب سرخ خونمان نوشیدی و در گرمای آتش مستی چشمهامان را سوزاندی و ما بر جور زمان صبر کردیم.

سالی دیگر گذشت. قصه گویمان را ربودی تا از خونش باده سازی، افسانه اش را به خاک سپاری و ساختی و نسپردی. و ما بر جور زمان صبر کردیم.

سال دیگری آمد. قافله سالار کاروان شهادت و تفنگدار برپایی قیامت و گل سرخ انقلاب ملت را به چنگال خویش گرفتی تا اسطوره اش را بشکنی و گرفتی و نشکستی. و ما بر جور زمان صبر کردیم.

سال ها گذشت و تو همچنان در پایان تابستان نشسته بودی که «تاب» و توانمان را «بستانی» و ما بر جور زمان صبر کردیم.
سرانجام آن دست ها به پیکرمان آویخت و آن خون ها به تنمان ریخت. آن قصه ها باورمان شد و آن صبر سپرمان و ما برخاستیم.
و تا برخاستیم، خونمان را بر سنگفرش خیابان بر زمین زدی. فریاد کشیدیم و بر جور زمان صبر کردیم.
آوازمان بر پرواز از شهیدان نشست و به نزد خدا رسید و خدا یاریمان داد.
از قطره قطره ژاله خونمان، لاله قیام رویید و ما آن لاله ها را چیدیم و از آن درفش ساختیم و بر پوزه ضحاک کوبیدیم. ضحاک بگریخت و کنگره کاخش فروریخت.
سال دیگر گذشت. به سراغ لاله هامان رفتیم تا بر مزارشان سرود پیروزی و نماز انقلاب بخوانیم. «پدر» نیز همچون همیشه، در پیشاپیش رهروان به صف ایستاد و آیه شهادت خواند.
و ما سرخوش از پیروزی به خواب رفتیم و هنوز سپیده نیامده بود که تو آمدی و پیرما را بردی.
و اکنون پیکرت از گرمی خون دلیرانمان سرخ شده است و شهرمان در سوگ سرورمان سیاه.
و ما در شگفتیم از «بی مهریت» که در کنار «مهر» نشسته ای.
اما، ما از تبار حسینیم و از قبیله ابوذر و از سلاله عمار. قوم ما را از شهادت چه باک؟
ما بر کاخ شاهان تاختیم و تقویمشان را به زیر کشیدیم تا وقت پیروزی را ببینیم.
خردادمان «خون داد» شد و شهریورمان «شهید بر» و ما ایستادیم.
اماممان تنها شد و نماز جمعه هامان قضاء و ما ایستادیم.
و بر مزار شهیدمان نیز نماز وحدت خواندیم و ایستادیم.
و ما ایستادیم که فریاد گرمان مناره بوده است که قرن هاست ایستاده است.
و اگر تمام غم های دنیا را به جانمان اندازند، باز می ایستیم، دست یکدیگر را می فشاریم، هم پیمان می شویم، جهاد می کنیم، و در سختی ها یکدیگر را تسلی می دهیم.
بچه ها بر سوگ پدر: «تسلیت»!
بچه ها بر وحدتمان: «تهنیت»!

۱۷ شهریور ۹۲ ، ۰۸:۴۶ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شاخه گل طوبی

معصومه یعنی

قداست مریم،

عصمت فاطمه

و ادامه قصه ی غصه‏ های زینب در جست‏جوی برادر.


ای آینه ی تقوی

وی شاخه گل طوبی

هستی ز تو شد زیبا

یا حضرت معصومه

از جود و سخای تو

از لطف و عطای تو

قم گشته بسی احیا

یا حضرت معصومه


ولادت حضرت فاطمه معصومه و روز دختر مبارک

۱۵ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۰۰ ۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فریاد را کشتند!

بسم الله الرحمن الرحیم


بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند
بهین آموز گار مکتب ارشاد را کشتند
اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند
که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند

شهادت ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر، تسلیت و تعزیت.

۰۹ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۴۰ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شما در کدامین مرحله اید؟

 

 
۰۷ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۱۱ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سوریه...

بسم الله الرحمن الرحیم

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه خبری «المنار»، «سمیر جعجع» رئیس حزب «نیروهای لبنانی» در نامه‌ای سرگشاده از «باراک اوباما» رئیس‌جمهور آمریکا خواست تا در سوریه وارد عمل شود و از ادبیات این نامه بر می‌آید که وی خواستار دخالت نظامی باشد.

وی در این نامه نوشت: آمریکا به تعهدات خود عمل کرد و مقابل تمام اشکال استبداد ایستاد و آن را شکست داد. اما هنوز برخی طاغوت‌ها وجود دارند. نیروهای نظام سوریه به رهبری «بشار اسد» رئیس‌جمهور این کشور در حال پاکسازی نژادی، کشتار جمعی، شکنجه برنامه‌ریزی شده (حتی علیه کودکان) و تخریب شهرها با ساکنان آن است و کار به همین‌جا ختم نشده و از گازهای کشنده اعصاب در سوریه استفاده شده که به قربانی‌شدن تعداد زیادی از شهروندان سوری منجر شده است. به این ترتیب از خط قرمز نیز که شما درباره آن هشدار داده بودید، تخطی شده است.

جعجع در ادامه تاکید کرد: اهمال آمریکا و جهان آزاد در اتخاذ موضع یا نشان دادن واکنش در قبال آنچه که در سوریه روی می‌دهد، به فروپاشی و نابودی کامل تمام اصول و عقائد منجر می‌شود.

وی افزود: میلیون‌ها قربانی سوری در فهرست انتظارند و برای آنها هنوز جای امید هست. این امید در این مسئله نمایان می‌شود که فرماندهی نیروهای مسلح آمریکا باید به وظیفه خود عمل کند.

وی نامه خود را با اسم خدا و خیر برای تمام بشریت به پایان رساند و گفت: کاری کنید.

...

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از خبرگزاری «نووستی»، "الکساندر لوکاشوویچ" سخنگوی رسمی وزارت امور خارجه روسیه روز جمعه در جمع خبرنگاران اعلام کرد که این کشور همچنان بر ضرورت قرار دادن مسئله مبارزه با تروریسم در سوریه بعنوان یکی از موضوعات اصلی مورد بررسی در کنفرانس بین‌المللی «ژنو-2» تاکید دارد.

لوکاشوویچ گفت: ما بر این عقیده هستیم که مسئله مبارزه مشترک با پدیده تروریسم در سوریه باید یکی از موضوعات اصلی مورد بررسی در کنفرانس بین‌المللی در مورد سوریه که در حال حاضر ما فعالانه با همکاری طرف آمریکایی درصدد برگزاری آن هستیم، باشد و با توجه به این مسئله دولت و مخالفان سوری باید در این کنفرانس در مورد مبارزه مشترک در این زمینه به توافق برسند.

سخنگوی وزارت خارجه روسیه با اشاره به این واقعیت که در حال حاضر اقدامات تروریستی از سوی گروه‌های افراطی در سوریه بشدت افزایش یافته که هدف آنها مردم عادی و بی دفاع سوریه هستند، تاکید کرد: چنین اقدامات وحشیانه‌ای باید از سوی جامعه جهانی بشدت محکوم شوند.

لوکاشوویچ همچنین در پاسخ به سئوال دیگری، اظهارات مقامات آمریکایی در خصوص اینکه مشکلات بر سر راه برگزاری کنفرانس «ژنو-2» را به عدم آمادگی دولت سوریه برای حضور بدون پیش شرط در این نشست مربوط دانسته، را برخلاف واقعیت و باعث بوجود آمدن وضعیت پا در هوای این اقدام ارزیابی کرد.

وی گفت: مشکل اینجاست که این رهبران روسیه نیستند که برای شرکت در کنفرانس «ژنو-2» پیش شرط تعیین کرده‌اند، بلکه دقیقا مخالفان دولت سوریه هستند.

این دیپلمات بلندپایه روس در عین حال از توافق بدست آمده بین دولت سوریه و سازمان ملل در خصوص اعزام بازرسان بین‌المللی برای تحقیق در خصوص بکارگیری تسلیحات شیمیایی در این کشور استقبال کرده و گفت: این توافق راه را برای انجام تحقیقات دقیق و واقع گرایانه در مورد این حادثه هموار کرده است.

۰۷ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰