شهیــــــــــــــــــد

... هفتاد دو سر بریده؟ وا بیدادا! ...

۴۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

احراز صلاحیت شده ها

بسم الله الرحمن الرحیم

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور،‌  در اجرای ماده 60 قانون انتخابات ریاست جمهوری ، اسامی نامزدهای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران که صلاحیت آنان مورد تائید شورای محترم نگهبان قرار گرفته است به ترتیب حروف الفبا به این شرح اعلام می شود:


1- آقای سعید جلیلی فرزند محمد حسن

2- آقای غلامعلی حداد عادل فرزند رضا

3- آقای محسن رضایی میرقائد فرزند نجف

4- آقای حسن روحانی فرزند اسدالله

5- آقای محمد رضا عارف فرزند میرزا احمد

6- آقای سید محمد غرضی فرزند سید رضا

7- آقای محمد باقر قالیباف فرزند حسین

8- آقای علی اکبر ولایتی فرزند علی اصغر

ضمنا به استناد ماده 66 قانون یاد شده فعالیت های انتخاباتی نامزدها از تاریخ انتشار آگهی رسما آغاز و 24 ساعت قبل از شروع اخذ رای یعنی در ساعت 8 صبح روز پنجشنبه مورخ23خرداد1392، خاتمه می پذیرد.

ان شاء الله نامزدهای محترم با التزام و احترام به قانون و نصب العین قراردادن اخلاق مداری ومصالح کشور و مردم و با هدف برگزاری انتخاباتی با شکوه و در شان و تراز ملت رشید ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران سهم و نقش خود را در برگزاری حماسی جشن بزرگ ملی در روز جمعه 24 خرداد ماه 1392 به خوبی ایفا خواهند کرد و مردم هوشیار و آگاه میهن اسلامی در اقصی نقاط کشور با حضور پرتعداد وگسترده در پای صندوق اخذ رای بار دیگر جهان را مبهوت عظمت و بزرگی خویش خواهند نمود.


ستاد انتخابات کشور

۳۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ولادت امام جواد تهنیت باد

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت جواد الأئمه(ع) بنابر مشهور در دهم رجب سال 195هـ به دنیا آمده اند.


اقوال دیگر در ولادت آن حضرت چنین است: 17 ماه رمضان، 15 ماه رمضان و آخر ذی القعده. به قولی هم در 13 رجب ولادت آن حضرت واقع شده است.

پدر بزرگوار آن حضرت امام رضا(ع) و مادر آن حضرت جناب سبیکه یا دره است که حضرت رضا(ع) نام ایشان را "خیزران" نهادند.

نام آن حضرت محمد و کنیه ایشان ابوجعفر و مشهورترین القاب آن حضرت تقی و جواد است. حضرت رضا(ع) آن حضرت را با کنیه یاد می کردند و می فرمودند: "أبوجعفر به من نامه نوشته است" و نامه هایی که از آن حضرت می رسید در نهایت جلالت و زیبایی بود و هنگامی که امام(ع) می خواستند نامه برای امام جواد(ع) بنویسند آن حضرت را به بزرگی و احترام مورد خطاب قرار می دادند.

یک روز در ایام کودکی حضرت جواد(ع) آن حضرت را نزد پدر بزرگوارش امام رضا(ع) آوردند. آن حضرت فرمودند: "این مولودی است که برای شیعه مبارکتر از او بدنیا نیامده است"، چرا که چهل سال و چند ماه از سن مبارک امام رضا(ع) گذشته بود و آن حضرت هنوز اولادی نداشتند و برخی از شیعیان در امر امامت نگران بودند، هنگامیکه خداوند جواد الأئمه(ع) را به مولایمان حضرت رضا(ع) داد نگرانی و شک و تردید مردم بر طرف شد.

آن حضرت شش فرزند داشت: أبوالحسن حضرت هادی(ع)، أبوطالب جناب زید، أبوجعفر جناب موسی مبرقع، حکیمه خاتون، خدیجه خاتون، أم کلثوم.

ولادت حضرت علی اصغر(ع)

گفتنی است ولادت با سعادت حضرت باب الحوائج علی اصغر(ع) نیز در این روز واقع شده است.

بعضی روایات نیز ولادت این حضرت را در روز هشتم یا نهم رجب ثبت کرده اند.

۳۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

باب برکات...

بسم الله الرحمن الرحیم


شد باز به روی خلق، باب برکات
ای غرق گنه رسید کشتی نجات
زن دست به دامان جواد و بفرست
بر احمد و آل او دمادم صلوات




«با پوزش برای تاخیر، تولد امام جواد (ع) برشما مبارک باد»

۳۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امام هادی(ع) در کلام امام خامنه ای

بسم الله الرحمن الرحیم


در نبرد بین امام هادى (علیه‏ السّلام) و خلفایى که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى (علیه ‏السّلام) بود؛ این باید در همه‏ ى بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.
در زمان امامت آن بزرگوار، شش خلیفه، یکى پس از دیگرى، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود - همان‏طور که ایشان فرمودند - که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله‏ ى کوتاهى مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکى به ‏دست پسرش کشته شد، دیگرى به دست برادرزاده ‏اش و به همین ترتیب بنی ‏عباس تارومار شدند؛ به عکسِ ... شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى (علیهماالسّلام) و در آن شدت عمل روزبه‏ روز وسعت پیدا کرده؛ قوی ‏تر شد.

...

حدیثى درباره‏ ى کودکى حضرت هادى است، که نمیدانم شنیده ‏اید یا نه؛ وقتى معتصم در سال 218 هجرى، حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادى که در آن‏ وقت شش ساله بود، به همراه خانواده ‏اش در مدینه ماند. پس از آن‏که حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس‏ وجو کرد و وقتى شنید پسر بزرگ حضرت جواد، علی ‏بن‏ محمد، شش سال دارد، گفت این خطرناک است؛ ما باید به فکرش باشیم. معتصم شخصى را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آن‏جا کسى را که دشمن اهل‏ بیت است پیدا کند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد. این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکى از علماى مدینه را به نام «الجنیدى»، که جزو مخالفترین و دشمن‏ترینِ مردم با اهل‏ بیت (علیهم‏ السّلام) بود - در مدینه از این قبیل علما آن‏وقت بودند - براى این کار پیدا کرد و به او گفت من مأموریت دارم که تو را مربى و مؤدبِ این بچه کنم، تا نگذارى هیچ‏کس با او رفت و آمد کند و او را آن‏طور که ما می خواهیم، تربیت کن. اسم این شخص - الجنیدى - در تاریخ ثبت [شده] است. حضرت هادى هم - همان‏طور که گفتم - در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت بود؛ چه کسى می ‏توانست در مقابل آن مقاومت کند. بعد از چند وقت یکى از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدى را دید و از بچه‏ اى که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد. الجنیدى گفت: بچه؟! این بچه است؟! من یک مسأله از ادب براى او بیان می کنم، او بابهایى از ادب را براى من بیان می ‏کند که من استفاده می کنم! اینها کجا درس خوانده ‏اند؟! گاهى به او، وقتى می‏ خواهد وارد حجره شود، می ‏گویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو - می خواسته اذیت کند - می پرسد چه سوره اى بخوانم. من به او گفتم سوره‏ ى بزرگى؛ مثلاً سوره ‏ى آل‏ عمران را بخوان؛ او خوانده و جاهاى مشکلش را هم براى من معنا کرده است! اینها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند؛ بچه؟!
ارتباط این کودک که علی الظاهر کودک است، اما ولی اللَّه است؛ «وآتیناه الحکم صبیّا» - با این استاد مدتى ادامه پیدا کرد و استاد شد یکى از شیعیان مخلص اهل‏ بیت(سلام الله علیهم)!

...

حضرت هادى (علیه‏ السّلام) چهل ‏و دو سال عمر کردند، که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آن‏جا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگى می ‏کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترکهاى خودمان؛ ترکهاى آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه‏ ى مغولستان و آسیاى شرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمی شناختند و از اسلام سر در نمی آوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم می شدند و با عربها - مردم بغداد - اختلاف پیدا کردند. در همین شهر سامرا عده‏ ى قابل توجهى از بزرگان شیعه در زمان امام هادى (علیه ‏السّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله ‏ى آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیاى اسلام - با نامه‏ نگارى و... - برساند. این شبکه‏ هاى شیعه در قم، خراسان، رى، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همه‏ ى اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبه‏ روز تعداد افرادى را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام هادى همه‏ ى این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و علی‏رغم آنها انجام داده است. حدیث معروفى درباره‏ ى وفات حضرت هادى (علیه ‏السّلام) هست که از عبارت آن معلوم می شود که عده‏ ى قابل توجه ى از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ به‏گونه‏ اى که دستگاه خلافت هم آنها را نمی شناخت؛ چون اگر می شناخت، همه‏ ی ‏شان را تارومار می کرد؛ اما این عده چون شبکه‏ ى قوی اى به ‏وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمی ‏توانست به آنها دسترسى پیدا کند.
یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها – ائمه(علیهم ‏السّلام) - به قدر سالها اثر می گذاشت؛ یک روز از زندگى مبارک اینها؛ مثل جماعتى که سالها کار کنند، در جامعه اثر می گذاشت. این بزرگواران دین را همین‏طور حفظ کردند، والّا دینى که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصى باشند مثل یحیى‏ بن ‏اکثم که با آن‏که عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنى بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل کلکِ آن کنده می ‏شد؛ تمام می شد. این مجاهدت و تلاش ائمه (علیهم‏ السّلام) نه فقط تشیع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینى را حفظ کرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیاى خدا. اگر اسلام انسانهاى کمربسته نداشت، نمی توانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیدارى اسلامى به‏ وجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین می رفت. اگر اسلام کسانى را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشرى و در تاریخ اسلامى نهادینه کنند، باید از بین می ‏رفت؛ تمام می شد و اصلاً هیچ چیزش نمی ماند؛ اگر هم می ماند، از معارف چیزى باقى نمی ماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتى که حالا از معارف اصلى‏شان تقریباً هیچ‏ چیز باقى نمانده است. این‏که قرآن سالم بماند، حدیث نبوى بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامى بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشرى خودش را نشان دهد، کار طبیعى نبود؛ کار غیر طبیعى بود که با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این کار بزرگ، کتک خوردن، زندان رفتن و کشته شدن هم هست، که اینها براى این بزرگوارها چیزى نبود.

بیانات مقام معظم رهبری،30/5/1383

منبع: askdin.com

۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۱۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حاتم سامرا

بسم الله الرحمن الرحیم
دل را شراره ی غم تو پر شرار کرد

داغ تو قلب خسته‌دلان، داغدار کرد
ای سرو بوستان ولا از غم تو چرخ
جاری ز دیده اشک، چو ابر بهار کرد
با کشتن تو قاتلت ای هادى امم
خود را به نزد ختم رسل شرمسار کرد



شهادت جانسوز امام هادی(ع) تسلیت باد




۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

Previously in ... Iranian's Election

بسم الله الرحمن الرحیم


مشارکت سیاسی مردم ایران

در ده دوره ی پیشین انتخابات ریاست جمهوری:


خدا قوت می گوییم به این ملت عزیز همیشه در صحنه

و دستشان را می بوسیم...

×

×××

×××××

×××

×

منتخبین ملت در ده دوره ی گذشته ی ریاست جمهوری:


با کمی اغماض و به کار بستن انصاف بسیار ، آخری را هم تیک سبز می زنم؛ نظر شما چیست دوست من؟


بی صبرانه لحظه ها را می شمارم تا روز حماسه...

این ملت بصیر، همیشه مرا متحیر سطح بالای شعور خود کرده اند...

۲۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۳۵ ۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فرآیند انتخابات ریاست جمهوری در دنیا(3-انگلستان)

نظام انگلستان نظام پارلمانی است یعنی در آن پارلمان فصل‌الخطاب بوده، حرف اول و آخر را می‌زند، تصیمات مهم می‌گیرد و حرکت جامعه نیز توسط پارلمان هدایت می‌شود. پارلمانها یا در مسیر احزاب فعالیت می‌کنند و یا در خط نامزدهای انتخاباتی به صورت اصناف و اکثریت.

درانگلستان، مردم باید برای شرکت در انتخابات ثبت‌نام ‌کنند. هدف از این کار تعیین تعداد رأی دهندگان و فراهم کردن امکانات لازم برای تعیین تعداد حوزه‌های رأی‌گیری در مناطق مختلف و نیز جلوگیری از بروز تقلب‌های احتمالی است. همچنین از طریق ثبت نام برای رأی گیری، پیش از انتخابات مشخص می‌شود که چند درصد مردم واجد شرایط رأی دادن هستند و از این میان چند درصد رأی خواهند داد. در مرحله بعد حضور ثبت‌نام کنندگان در رأی‌گیری توسط مأموران کنترل می‌شود.

در واقع رأی دادن در انگلیس اجباری است. مردم باید مشارکت داشته باشند. اگر کسی در انتخابات شرکت نکند جریمه نقدی می‌شود.

البته هنوز کسانی هستند که علیرغم اجبار، در انتخابات شرکت نمی کنند!

در انتخابات انگلیس به طور کلی احزاب تعیین‌کننده هستند و می‌توان گفت که شرکت کنندگان به لیست احزاب رأی می‌دهند. رأی‌دهندگان به صورت منفرد به شخصی رأی نمی‌دهند. البته در برخی از مناطق نیز افراد می‌توانند نامزدها را به صورت منفرد انتخاب کنند اما معمولاً لیست رأی می‌آورد.

افراد مستقل کمتر می‌توانند بروز و حضور پیدا کنند. اگر انتخابات هم برگزار شود آنها باید خود را به یک حزب متصل کنند.

خوبی این سیستم در این خوب است چون دولت منتخب حزبی است که در مجلس پیروز شده و این یعنی حزب پیروز است که دولت تشکیل می‌دهد و نخست‌وزیر انتخاب می‌کند. بنابراین اعضای کابینه 25 نفری هم عضو حزب هستند و هم عضو پارلمان، بنابراین تصمیمات ساده‌تر اتخاذ می‌شود. به عبارت صریح‌‌تر مجلس در مقابل دولت قرار نمی‌گیرد، لذا از این لحاظ خوب است. اما یک اشکال وارد بر چنین سیستم هایی چون همیشه نظام دوحزبی حاکم است یا این حزب است یا آن حزب و تنوع کم است.

لازم به ذکر است که در انگلیس ، ملکه علیرغم ادعای تشریفاتی بودن نقش او، عملاً بر قوا حکمرانی می کند و تمامی اقدامات دولت به نام او انجام می شود.


آخرین آمار از مشارکت سیاسی مردم انگلستان در انتخابات پارلمانی:65.77٪
۲۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۵۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فرآیند انتخابات ریاست جمهوری در دنیا(2-فرانسه)

انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه بمنظور تعیین شخصی که ریاست جمهوری این کشور را برای یک دوره 5 ساله بر عهده خواهد داشت، برگزار می‌شود.

تا پیش از سال 2000 میلادی، انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه هر 7 سال یکبار برگزار می‌شد و پیروز انتخابات برای یک دوره 7 ساله ریاست جمهوری این کشور را در دست داشت.

"لوئی ناپلئون بناپارت" نخستین رئیس‌جمهور فرانسه بود که در سال 1848 به این سمت منصوب شد.

در جمهوری پنجم فرانسه و تا زمان بازنگری در قانون اساسی این کشور در 23 ژوئیه 2008، هیچگونه محددودیتی در تعداد دفعاتی که یک رئیس‌جمهور می‌توانست این سمت را بر عهده داشته باشد، وجود نداشت اما پس از بازبینی در قانون اساسی، طبق ماده 6 قانون مقرر شد که رئیس‌جمهور تنها می‌تواند برای یک دوره متوالی ریاست جمهوری خود را تمدید کند.

 

* نحوه برگزاری انتخابات

نحوه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه در ماده‌های 6، 7 و 58 قانون اساسی فرانسه مشخص شده است.

چگونگی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری فرانسه طبق قانون تشکل یافته 6 نوامبر 1962 تعیین شده و در بند دوم این قانون مفاد قانون انتخابات مشخص شده است.

از زمان برگزاری رفراندوم سال 1962، انتخابات ریاست جمهوری به طور مستقیم توسط آراء همگانی برگزار می‌شود.

چنانچه یک نامزد اکثریت مطلق آراء را در دور نخست انتخابات کسب کند، به عنوان رئیس‌جمهور برگزیده می‌شود اما اگر این اتفاق نیفتد، دور دوم انتخابات دو هفته پس از دور اول بین دو نامزدی که در دور نخست بیشترین آراء را کسب کرده‌اند، برگزار می‌شود و در آنجا نامزدی که بیشترین رأی را کسب کند، رئیس‌جمهور خواهد شد.

در عمل برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری همواره امری لازم و ضروری است و تاکنون مشاهده نشده که نامزدی در دور نخست انتخابات بیش از 50 درصد آراء را از آن خود کند.

بالاترین میزان آرائی که تاکنون در دور نخست انتخابات توسط یک نامزد کسب شده، 44 رأی بوده که در سال 1965 توسط "شارل دو گل" کسب شده است.

نتایج انتخابات توسط شورای قانون اساسی فرانسه که وظیفه نظارت بر تطابق انتخابات با قوانین را بر عهده دارد، اعلام می‌شود.

 

* رأی‌دهندگان

شرکت در انتخابات ریاست جمهوری برای تمامی رأی‌دهندگان انتخابات ملی یعنی تمام شهروندان آزاد است؛

- داشتن سن 18 سال تمام برای رأی‌دهندگان

- دارا بودن ملیت فرانسوی

- افرادی که از حقوق مدنی و سیاسی برخوردارند

- افرادی که در لیست انتخاباتی نام‌نویسی کرده‌اند

* کنترل صلاحیت

شورای قانون اساسی وظیفه نظارتی شامل دریافت پرونده ها، انتشار لیست نامزدها، نظارت بر تطابق روند انتخابات با قوانین و اعلام نتایج انتخابات را بر عهده دارد.

* نامزدها

شرایط شخصی که می‌خواهد خود را به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری فرانسه معرفی کند، به شرح زیر است:

- داشتن ملیت فرانسوی

- عدم محرومیت از حقوق مدنی در ارتباط با واجد شرایط بودن

- داشتن سن 18 سال تمام (تا سال 2011 سن تععین شده برای واجدین شرایط نامزدی 23 سال بود)

- ثبت‌نام در لیست انتخاباتی

- جمع‌آوری 500 امضاء معرفی [از شهرداران، نمایندگان و مقامات فرانسوی]

- ارائه گزارشی از اوضاع موروثی

* معرفی نامزدها

فردی که قصد نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه را دارد جز با معرفی خود از سوی حداقل 500 معرف به شورای قانون اساسی نمی‌تواند خود را جزئی از انتخابات ریاست جمهوری بداند.

 هدف اصلی این اقدام محدود کرددن شمار نامزدهاست

 

* رقابت‌ انتخاباتی رسمی

تأمین مالی

در فرانسه تأمین مالی زندگی سیاسی و فعالیت‌های انتخاباتی قانونمند است.

مقررات شامل دو بخش است: یکی بر درآمد و هزینه احزاب سیاسی و دیگری بر درآمد و هزینه مبارزات انتخاباتی.

بر اساس قانون فرانسه، کمک های مالی می تواند تا سقف 4600 یورو باشد و هر کمک بالاتر باید به صورت نقدی باشد. در سال 1995 دریافت کمک‌های مالی از شرکت‌های خصوصی ممنوع اعلام شد.

* رقابت‌های انتخاباتی

یک کمیسیون ملی متشکل از 5 عضوی که بر روند برگزاری انتخابات نظارت دارند، بر رقابت‌های انتخاباتی نظارت دارد. این کمیسیون به ویژه بر این موضوع نظارت دارد که تمامی نامزدها از سوی دولت تسهیلات مساوی برای تبلیغات و رقابت دریافت کنند.

در هر دو دور رقابت‌های انتخاباتی فرانسه، تمامی نامزد‌ها از زمان مشخص و برابری برای تبلیغ و ارائه برنامه‌های خود برخوردارند. این زمان پس از مشورت و رایزنی با نامزدها توسط شورای عالی سمعی و بصری تعیین می‌شود.

در دور نخست انتخابات این زمان حداقل 15 دقیقه و حداکثر 60 دقیقه است مگر اینکه دو نامزد در این خصوص با یکدیگر توافق کنند.

 

* انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در جمهوری پنجم

از آغاز جمهوری پنجم تاکنون، 8 دوره انتخابات ریاست جمهوری از طریق رأی دادن مستقیم عموم مردم در انتخابات و یک دوره به واسطه رأی غیرمستقیم در فرانسه برگزار شده است.


آمار مشارکت سیاسی مردم فرانسه در دو دوره ی اخیر انتخابات ریاست جمهوری:

2007: دور اول 84.6٪

2012: دور اول 79.5٪   دور دوم 80.34٪

(در کسب اطلاعات آماری منبع موثق تری از اطلاعات دانشنامه ی ویکی پدیا نیافتم؛ دوستان اگر منبع موثقی سراغ دارند برای آمار مشارکت در دوره های گذشته، اعلام بفرمایند.)

×××××××××

هنوز شیرینی مشارکت 85٪ ای به کامم تلخ نشده؛گرچه فتنه 88، تلخ بود...

امسال حماسه ای باشکوه تر از همیشه بر پا خواهیم کرد. توکلت علی الله...

۲۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خدا به زین عبادش عطیه ای بخشید

بسم الله الرحمن الرحیم

بیا به پای دل خود سفر کنیم امشب
ز کوچه های مدینه گذر کنیم امشب

خدا به زین عبادش عطیه ای بخشید
بیا تمام جهان را خبر کنیم امشب


بیا سلام و درود و تهیت خود را
نثار این پدر و این پسر کینم امشب

در آسمان ولا مهر و مه هم آغوشند
بیا نظاره شمس و قمر کنیم امشب

دگر به دیدن باغ بهشت حاجت نیست
اگر به باغ ولایت نظر کنیم امشب

برای این که بگیریم عیدی از زهرا
سزد ارادت خود بیشتر کنیم امشب


بپاس مقدم دریا شکاف علم و کمال
زاشک شوق نثارش گهر کنیم امشب

شب ولادت او در مدینه جشنی نیست
بیا ز غربت او دیده تر کنیم امشب


تمام فرصت ما وقف خدمت بر اوست
چه حاجت است که کار دگر کنیم امشب

اگر که چشمه ای از معرفت شود پیدا
نهال مهر ورا بارور کنیم امشب


کنار خرمنی از عشق او بیا بنشین
که فکر توشه راه سفر کنیم امشب

بگو به خلق(وفائی) زجای برخیزد
لباس خدمت بر او به بر کنیم امشب

ولادت امام باقر(ع) مبارک باد.

۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فرآیند انتخابات ریاست جمهوری در دنیا(1-آمریکا)

 انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده هر چهار سال یک‌بار، در اولین سه‌شنبه بعد از اولین دوشنبۀ ماه نوامبر (یعنی بین دوم الی هشتم نوامبر) برگزار می‌شود.

در فرایند انتخاب ریاست جمهوری ایالات متحده، چهار مرحله از انتخابات با فواصل منظم برگزار می‌شود:

۱- انتخابات مقدماتی افرادی که بخواهند از طرف حزبی نامزد شوند، باید ابتدا در فرایند انتخابات درون حزبی آن حزب که بر طبق قوانین درونی آن حزب است، شرکت کنند. در این مرحله، اقدام به برگزاری انتخابات مقدماتی و یا تشکیل انجمن‌های حزبی می‌شود. فردی که در این مرحله موفق شود اکثریت آراء را کسب نماید، به عنوان نامزد آن حزب معرفی می‌شود. انتخابات مقدماتی و یا تشکیل انجمن‌های حزبی بر اساس قوانین ایالتی و توسط دولت محلی برگزار می‌شود. در برخی ایالت‌ها فقط انتخابات مقدماتی برگزار و در برخی دیگر فقط انجمن‌های حزبی تشکیل می‌شود (به استثنای ایالت میسوری که تلفیقی از این دو در آن اجرا می‌شود). انجمن‌های حزبی، کمیته‌های اختصاصی سران و اعضاء حزب هستند که به منظور انتخاب نامزد‌های انتخاباتی و نمایندگانی که باید در کنوانسیون‌های ملی حزب شرکت کنند، تشکیل می‌شوند.

۲- کنوانسیون‌های ملی برپایی کنوانسیون‌های ملی، دومین مرحله از انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده است. احزاب سیاسی در ایالات متحده ائتلافی از احزاب منطقه‌ای و ایالتی هستند که در بسیاری از مسائل به صورت خودمختار عمل می‌کنند و بعضاً در موضوعات اجتماعی و اقتصادی با توجه به شرایط هر ایالت، با یکدیگر اختلاف نظر پیدا می‌کنند. بنابراین در جریان انتخابات ریاست جمهوری، تشکیل کنوانسیون ملی برای اتخاذ روش‌های مشترک و معرفی نامزد رسمی حزب در انتخابات عمومی ضرورت می‌یابد. نمایندگان کنوانسیون ملی از طریق رأی‌گیری درون حزبی انتخاب می‌شوند و وظیفۀ آن‌ها معرفی رسمی نامزد حزب می‌باشد. فردی که در انتخابات مقدماتی یا از سوی انجمن‌های حزبی برگزیده شود، اغلب از سوی نمایندگان کنوانسیون ملی نیز معرفی خواهد شد. بدین ترتیب فرد برگزیده شدگان، رسماً به عنوان نامزد حزب خود، عملاً وارد رقابت‌های انتخاباتی در ایالات متحده می‌شود و این روند تا روز رأی گیری ادامه می‌یابد. معمولاً رئیس جمهوری که در کاخ سفید حضور دارد و می‌تواند طبق قوانین برای یک دورۀ چهار سالۀ دیگر نامزد ریاست جمهوری باشد، از شانس بیشتری در انتخابات مقدماتی و به ویژه در کنوانسیون‌های ملی برخوردار است. در این حالت نامزد حزب حاکم در کاخ سفید، به نسبت حزب رقیب در زمان انتخابات با تنش و اختلاف کمتری مواجه است. در حالیکه در حزب رقیب، تلاش برای معرفی نامزد رسمی از سوی جناح‌های مختلف حزب، گاهی به بروز اختلافات عمیق می‌انجامد.

۳- رقابت‌های انتخاباتی پس از اعلام رسمی نامزد حزب از سوی کنوانسیون‌های ملی، رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری آغاز می‌شود. در مدت شش تا هشت ماه بعد، تمام توجهات به سمت شعارها و تبلیغات نامزدها معطوف می‌شود. این نامزدها که اکنون از جانب تشکیلات حزب با تمام امکانات مالی، تبلیغاتی و رسانه‌ای پشتیبانی می‌شوند، با قدرت تمام وارد عرصۀ رقابت می‌شوند و در هر گوشه از کشور به سخنرانی و برگزاری گردهمایی‌های تبلیغاتی می‌پردازند. یکی از رخدادهای مهم این مرحله، معرفی معاون رئیس جمهور است. هر نامزدی موظف است تا چند ماه پیش از روز رأی گیری معاون خود را به مردم معرفی کند. پس از معرفی معاون، نامزد انتخابات ریاست جمهوری به همراه معاونش تبدیل به یک زوج انتخاباتی می‌شوند. طبق قانون اساسی معاون ریاست جمهوری آمریکا دو جایگاه مهم دارد که یکی ادارۀ مجلس سنا و دیگری جایگزین شدن رئیس جمهور در صورت بیماری، فوت یا استعفای او است.

۴- مجمع انتخاباتی مجمع انتخاباتی در حقیقت آخرین مرحله از روند طولانی و طاقت فرسای انتخابات ریاست جمهوری محسوب می‌شود. در این مرحله انتخاب رئیس جمهور توسط گروهی موسوم به انتخاب کنندگان صورت می‌گیرد. اگر چه اسم نامزدها در برگه‌های اخذ رأى نوشته می‌شود؛ اما مردم در عمل به طور مستقیم به رئیس جمهور و معاون او رأى نمى‌دهند.  به عبارت دیگر، مردم در روز انتخابات ، از یکسو به طور مستقیم به نامزد ریاست جمهوری و معاون وی رأی می‌دهند و از سوی دیگر اعضای مجمع انتخاباتی را به منظور تشکیل جلسۀ رسمی انتخاب رئیس جمهور برمی‌گزینند.


مفهوم و مکانیزم مجمعهای انتخاباتی طبق اصل ۲ قانون اساسی ایالات متحده، تعداد اعضای مجمع انتخاباتی در هر ایالت برابر است با تعداد نمایندگان آن ایالت در مجلس سنا و مجلس نمایندگان. جمع این افراد طبق قانون اساسی ۵۳۸ نفر تعیین شده است. برای انتخاب رئیس جمهور نیز اکثریت آرای اعضای مجمع نیاز است که حد نصاب آن ۲۷۰ رأی از مجموع ۵۳۸ رأی اعضای مجمع انتخاباتی است. گاهی اتفاق می‌افتد که رئیس جمهور منتخب بدون آنکه ۵۰ درصد آراء مردمی را کسب کرده باشد، تنها با اتکا به کسب حداقل ۲۷۰ رأیِ اعضای مجمع انتخاباتی، وارد کاخ سفید شود. این دسته از رؤسای جمهور آمریکا را اصطلاحاً «رئیس جمهور اقلیت » می‌نامند.

...

پیچیدگی سیستم مجمع‌های انتخاباتی هنگامی افزایش می‌یابد که هیچ یک از نامزدها موفق نشوند حداقل آرای مجمع انتخاباتی را کسب کنند. بر اساس قانون اساسی ایالات متحدۀ آمریکا، در چنین وضعیتی وظیفۀ انتخاب رئیس جمهور بر عهدۀ کنگره، مجلس نمایندگان و سنا گذاشته خواهد شد.

هر چند که اعضای مجمع انتخاباتی در رأی دادن خود آزادند؛ اما معمولاً این کاندیداها به نامزدی رأی می‌دهند که اکثریت رأی دهندگان ایالت آن‌ها، انتخاب آن نامزد را توقع دارند و به طور سنتی این افراد صرفاً به نامزدهای حزب خود رأی می‌دهند. در واقع با توجه به اینکه اعضای مجمع انتخاباتی توسط حزبی برگزیده می‌شود که بیشترین رأی را در ایالت خود به دست آورده است، کمتر اتفاق می‌افتد که این اعضاء آرایی به صندوق بیندازند که مغایر با انتظار حزب پیروز در انتخابات ایالتی باشد. بارها اتفاق افتاده است که اعضای مجمع‌های انتخاباتی ، به طور غیرمنتظره به نامزد حزب رقیب رأی داده باشند. معمولاً اعضای مجمع انتخاباتی در دادن رأی آزاد هستند، اما ایالت‌هایی نیز هستند که یکسری قوانین تنبیهی برای این دست از انتخاب کنندگان دارند که اصطلاحاً به آن‌ها انتخاب کنندگان بیوفا گفته میشود.

در انتخابات ایالات متحده، هر ایالت سبد رأی مجزایی دارد که میزان رأی در آن سبد، رأی تمامی اعضای انتخاب کنندگان را از یک ایالت تعیین می‌کند. با توجه به «اصل برنده همه چیز را می‌برد »، نامزدی که در یک ایالت موفق به کسب اکثریت آراء می‌شود، کل سهمیه آراء آن ایالت را از آن خود می‌کند.

در صورتی که هیچ کدام از نامزدها اکثریت لازم (۲۷۰ رأی انتخاب کنندگان) را کسب نکنند، رئیس جمهور از بین سه نفر آخر توسط مجلس نمایندگان و معاون رئیس جمهور از سوی سنا برگزیده می‌شود. در نتیجه، در ایالات متحده انتخابات بیش از آنکه در میان احزاب مختلف جریان داشته باشد، میان رقبای داخل یک حزب صورت می‌گیرد و تنها در آخرین مرحله و چند هفتۀ مانده به برپایی انتخابات عمومی، نامزدهای دو حزب رو در روی یکدیگر قرار می‌گیرند.

نظام انتخاباتی ایالات متحده بر مبنای مجمع انتخاباتی بنا نهاده شده است که در نفس خود، نوعی ترس از انتخاب مستقیم رئیس جمهور توسط مردم و مهار گرایش‌های زودگذر اجتماعی به وسیلۀ پختگی و تجربۀ اعضای مجمع انتخاباتی، نهفته است. مهم‌ترین ایراد در اینجا نقض حقوق اکثریت و رأی مردمی است. نقص‌های عمدۀ سیستم مجمع انتخاباتی عبارتند از:

- نقض حقوق اکثریت و رأی مردمی؛

- احتمال تغییر رأی اعضای مجمع انتخاباتی در روز رأی‌گیری؛

- احتمال به قدرت رسیدن رئیس جمهوری با رأی مردمی کمتر؛

- عدم امکان حضور نامزدی مستقل و خارج از دو حزب دموکرات یا جمهوری‌خواه؛

- کاهش انگیزه برای مشارکت عمومی در انتخابات




نگاهی به آمار مشارکت سیاسی مردم آمریکا در نه دوره ی انتخابات ریاست جمهوری:

سال ۱۹۸۰ میزان مشارکت ۵۲٫۶۰ درصد

سال ۱۹۸۴ میزان مشارکت ۵۳٫۱۱ درصد

سال ۱۹۸۸ میزان مشارکت ۵۰٫۱۱ درصد

سال ۱۹۹۲ میزان مشارکت ۵۵٫۱۰ درصد

سال ۱۹۹۶ میزان مشارکت ۴۹ درصد

سال ۲۰۰۰ میزان مشارکت ۵۱٫۲۱ درصد

سال ۲۰۰۴ میزان مشارکت ۵۶٫۶۹ درصد

سال ۲۰۰۸ میزان مشارکت ۵۸٫۲۰ درصد

سال 2012 میزان مشارکت کمتر از 50 درصد

۱۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اگر شما رئیس جمهور باشید...(بازتاب نظرات)



سوال: اگه رئیس جمهور باشین سه کاری که در اولویت میذارین چیه؟

ادامه از :

http://mahtab1313.blogfa.com/post/31


با تشکر از توجه و نظرات ارزشمندتون، بازتاب نظرات شما تا اینجا:


1) پیگیری هفت طرح اقتصادی بزرگ دولت دکتر احمد نژاد تا اجرایی شدن

2) طراحی سیستمی برای حداکثر استفاده از نخبگان کشور 

3) ایجادکمترین تغییرات در مدیران تا بتوانند امیدوار باشند خود شاهد موفقیت طرحهایشان باشند!

4) تغییر نکردن شخصیت: بسیجی ماندن

5)گوش به فرمان آقا بودن

6) حل مشکلات مسلمین. کاش جزئی تر می گفتین ؛ کدوم مشکلات مهم تره: اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ، اعتقادی و...؟

7)سیاست داخلی و خارجی قوی. خب دقیقاً تعریفتون از سیاست داخلی قوی چیه؟

8)رفع بدحجابی

9)رفع معضل گرونی

10)عدالت علوی و اصلاح امور ملت

11)با اخلاص و برای خدمت به مردم کار کردن

12)رفع مشکل بیکاری

13)صداقت، دوپهلو حرف نزدن

14)وعده ی یکی دوساله ندادن. دقیقاً یعنی چی؟

15)اصلاح نظام آموزش و پرورش

16) اصلاح قانون و حکومت؛ توضیحات نداشت؟؟؟؟

17)دفاع از مظلوم و ظلم ستیزی

18)سروسامان دادن سیستم اداری

19)امور فرهنگی

20)امور بانوان

21)مدیریت صحیح

22)اجرای صحیح قوانین

23)تغییر رویکرد یارانه ها از مساوات به عدالت.

24)دیپلماسی عمومی به نحوی که ملت ها مخاطب پیام انقلاب اسلامی باشند.

25)فراهم کردن امکانات مساوی در هر نقطه از کشور

26) پیگیری برنامه های هسته ای

27) آشکار کردن موضع دربرابر آمریکا و اسرائیل با رهنمودهای رهبر

28)مجازات سران فتنه88 و وابستگان اونها


اصلاً اگه دوس دارین بگین به نظر شما کدوم اولویت ها مهم تر و جامع تره؟

مثلاً من میگم:

خدایی یه سری ایده های کلانمون، انگار جا داره هنوز کلان تر از اینها بشه. هنوز مشکلات بزرگتری هست که ندیدیمشون تو سه اولویت اولمون. بی اغراق، اولین نظر، هفت طرح بزرگ اقتصادی، فک کنم بیشتر موارد رو پوشش بده! این یعنی یه ایده ی حقیقتاً کلان. اینطور نیست؟


۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۲۰ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انتقاد پذیری، تشویق کسانی که خوب کار می کنند،تعیین اولویت های کاری، استقلال وزرا


بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه ذیلا مطالعه می کنیم مجموعه ای از نصحیتهای رهبر معظم انقلاب به هیئت دولت است. این نصحیتها یا بر اساس نقاط ضعفی است که دولت دارد و یا تأکید بر اهتمام بیشتر روی بعضی موضوعاتی است که دولت به آن توجه دارد.

1. از انتقاد هم اصلاً عصبانى نشوید. بعضى از انتقادکن‌هاى از دولت، هدفشان این است که شما را عصبانى کنند، خسته کنند و از جا در ببرند؛ اصلاً انتقاد با این هدف انجام مى‌گیرد. یا عیبجویى‌هاى بیخود؛ دیده‌اید گاهى یک خبرى را تیتر مى‌کنند، بزرگ مى‌کنند؛ فردا، پس‌فردایش معلوم مى‌شود اصلاً دروغ است و اصل ندارد! اینها هم کارهایى است که بعضیها انجام مى‌دهند. مطلقاً حالت عصبانیت و بى‌تابى نباید به شما دست بدهد.

(4 / 6 / 86)

2. به انتقادها هم توجه کنید؛ البته ... انتقاد با تخریب فرق دارد. متأسفانه خیلیها تخریب میکنند، ولى اسمش را میگذارند انتقاد. آن جایى که واقعاً انتقاد است و کسانى با نظر خیرخواهانه، نقاط مثبتِ کارى را توجه میکنند و نقاط اشکالش را هم ذکر میکنند، اینها را با سعه‌ى صدر گوش بدهید؛ نه این که همه جا قبول کنید - چون ممکن است آن منتقد اشتباه کرده باشد - اما گوش کنید تا آن جائى که واقعاً درست است از شما فوت نشود.

(2 / 6 / 87)

3. براى شنیدن نقد، سینه‌‌‌‌‌‌ى گشاده و روى باز و گوش شنوا داشته باشید. هیچ ضرر نمیکنید از اینکه از شما انتقاد کنند. البته این انتقادهائى که میشود، همه یک جور نیست. بعضى‌‌‌‌‌‌ها به قصد اصلاح نیست، بلکه به قصد تخریب است؛ داریم مى‌‌‌‌‌‌بینیم دیگر؛... لیکن در کنار اینها، نقد هم وجود دارد؛ نقدهاى مصلحانه، خیرخواهانه. گاهى از سوى دوستان شماست، گاهى حتّى از سوى کسانى است که دوست شما و طرفدار شما هم نیستند؛... این چند سال، خیلى اهانتها به شما شد، کینه‌‌‌‌‌‌توزى شد، اهانت شد. اینها را تحمل کردید. این تحملها هم پیش خداى متعال اجر دارد. لیکن این موجب نشود که حالا ما سینه‌‌‌‌‌‌مان تنگ بشود، بگوئیم ما دیگر انتقاد را گوش نمیکنیم، یا اگر کسى اندک انتقادى در فلان گوشه از ما کرد، این را حمل بر دشمنى بکنیم؛ نه، نخیر؛ انتقاد را گوش کنیم؛ انتقاد خوب است. همین طور که گفته شده، این یک هدیه‌‌‌‌‌‌اى است که به انسان داده میشود؛ نقدهاى غیر مغرضانه‌‌‌‌‌‌ى بخصوص برخى نخبگان .

(18 / 6 / 88)

4. البته در کنار علاقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مندان به رئیس جمهور محترم - که ایشان علاقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مندان زیادى در داخل کشور، حتّى در خارج از کشور دارند - دو دسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى دیگر هم هستند که باید به اینها توجه کرد؛ یعنى حضور آنها را بایستى محاسبه کرد: یک دسته مخالفان عصبانى و زخم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورده هستند. مطمئناً اینها در این دوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى چهارساله، در مقام معارضه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى با دولت برخواهند آمد. مخالفت کردند، باز هم مخالفت خواهند کرد. لیکن یک دسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى دیگر هم هستند که اینها جزو نظامند، با رئیس جمهور، با نظام هیچ دشمنى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى ندارند؛ ممکن است منتقد باشند. این منتقدان را بایستى به حساب آورد؛ نظرات آنها را باید شنید؛ آنچه که قابل فهم است، قابل قبول است، آن را پذیرفت. و من امیدوارم که همین جور عمل بشود و ان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شاءاللَّه خواهد شد.

(تنفیذ حکم ریاست جمهوری دهم)

5. در عین حال که ممکن است یک موارد بیشترى را شما محق باشید، یک جاهائى هم ممکن است انتقاد وارد باشد؛ بنابراین انتقادپذیرى را در خودتان نهادینه کنید. باید جورى باشد که مسئولین دولتى انتقادپذیرى را در نفس خودشان پذیرا باشند. البته این کار، سخت هم هست، اما باید با سعه‌ى صدر برخورد کرد.

(8 / 6 / 89)

6. البته در برخورد با انتقادهائى که احیاناً در رسانه‌ها و روزنامه‌ها یا بعضى از مراکز قانونى نسبت به دولت انجام میگیرد، دو جور رویکرد میشود داشت: یک رویکردِ توجیه و تبیین کننده است، این خوب است؛ یک رویکردِ مخاصمه است، این خوب نیست. اینجور نباشد که شما بگوئید چون به دولت حمله میکنند، چون انتقاد مغرضانه میکنند، پس ما هم بایستى اینجورى برخورد کنیم؛ نه، تبیین کنید. بله، تبیین کار لازمى است. راه تبیین هم همین است که در جلسات عمومى با مردم، بیان کنید، روشن کنید؛ سؤالات را مطرح کنند، شما جواب بدهید، اینها تبیین میشود؛ در رسانه‌ها هم پخش شود. اگر چنانچه تبیینِ خوب انجام بگیرد، غرض‌ورزىِ غرض‌ورزان به جائى نخواهد رسید.

(6 / 6 / 90)
----

1)آن چیزى را که من اینجا میخواهم توصیه کنم، این است که، اخم به ضعفها و عملکردهاى ضعیف را ما در عملکرد مسئولان و رئیس‌جمهور و بعضى دیگر مشاهده میکنیم؛ اما لبخند و تشویق و توجه به آن کسانى هم که خوب عمل کرده‌اند، این هم باید حتماً در کنارش باشد. پس ارزیابى و مترتب بر ارزیابى و تقویم عملکردها، باید برخورد متناسب با نوع و سطح عملکرد باشد.

(6 / 6 / 85)
----

1. اولویتهاى کارى را مشخص کنید؛ معنایش این نیست که به کارهاى غیراولى‌ نپردازید؛ نه، چند نقطه‌ى برجسته را که میتواند در بخشهاى دیگر اثر بگذارد و حالت سرفصل و چهارراه به خود میگیرد، اینها را مشخص کنید - چه در زمینه‌هاى اقتصادى، چه در زمینه‌هاى فرهنگى و چه در بقیه‌ى زمینه‌هایى که موجود است - و به طور مداوم روى آنها تکیه کنید؛ اگر امر دائر شد بین آنها و غیر آنها، آنها را مقدّم بدارید.

(6 / 6 / 85)

2. یکى از ضعفها این است که ما در کارها اولویتها را نبینیم. یکى از آقایان اشاره کردند - که اشاره‌ى درستى است - به این که طرحهاى نیمه‌تمام را باید دنبال کنیم. این خیلى خوب است؛ این کار، کار لازمى است؛ من همیشه تأکیدم بر این است؛ منتها مشخص کنید، یک مجموعه‌ى کارى درست کنید، بنشینند واقعاً طرحهاى نیمه‌تمام را - حالا یک رقمى هم ذکر کردند که فلان تعداد طرحهاى نیمه‌تمام داریم - اولویت‌بندى کنند.

(6 / 6 / 90)
----

1)نظارت رئیس‌جمهور نسبت به وزرا، با استقلال وزرا در کارشان نباید تنافى پیدا کند. چون وزرا مسئولیت قانونى دارند و از مجلس رأى اعتماد گرفته‌اند و باید استقلال داشته باشند. لیکن این نظارت حتى در مورد وزرا هم وجود دارد. استقلال عمل آنها محفوظ، اما نظارت رئیس‌جمهور هم با شدت تمام بایستى انجام بگیرد.

(2 / 6 / 87)

2)وزرا اختیاراتى دارند، باید هم به آنها اعتماد کرد. باید به کسانى که در قوه‌ى مجریه در رأس هستند - وزرا - اعتماد کنند و مسئولیتهاى وزرا را بایستى به رسمیت بشناسند؛ جورى نباشد که لوث بشود.

(8 / 6 / 89)

۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۰۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رفع مظلومیت از بخش فرهنگ

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه ذیلا مطالعه می کنیم مجموعه ای از نصحیتهای رهبر معظم انقلاب به هیئت دولت است. این نصحیتها یا بر اساس نقاط ضعفی است که دولت دارد و یا تأکید بر اهتمام بیشتر روی بعضی موضوعاتی است که دولت به آن توجه دارد.

1. از بخش فرهنگ رفع مظلومیت کنید. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومى است. الان در گزارش آقاى رئیس‌جمهور، اصلاً اسمى از فرهنگ نیامد؛ یا در اولویت‌بندیها این اولویت فداى اولویتهاى دیگر شد و آنها تقدم پیدا کرد که در کوتاهى وقت، بیان بشود! این مظلومیت است دیگر... از جمله‌ى کارهایى که مسؤولین فرهنگى دولت خیلى باید به آن بپردازند و واقعاً یک دقیقه را در آن فروگذار نکنند، این است که به فرهنگ عمومى جامعه و ابزارها و وسائل فرهنگى، جهت ارزشى بدهند. چون تلاش زیادى شده تا جریانهاى فرهنگى و عاملهاى فرهنگى - هنر و ادبیات و شعر و سینما و بقیه - در جهت غیر ارزشى حرکت کنند و راه بیفتند.
(4 / 6 / 86)
2. یکى هم توجه به مقوله‌ى فرهنگ است که خیلى مهم است. البته خب، کارهایى شده؛ گزارشى هم که دادند، اشاره‌اى به این معنا داشت؛ بنده هم در جریان بسیارى از کارها هستم؛ اما در عین حالا مقوله‌ى فرهنگ، بسیار مقوله‌ى مهمى است؛ همان طور که بارها گفتیم مثل هوایى است که انسان در آن تنفس میکند. همه - بزرگ، کوچک، بالا، پائین، قشرهاى مختلف، مسئول، غیرمسئول - در فضا تنفس میکنند. این فضا را درست کنید، تا همه سالم تنفس کنند.
(2 / 6 / 87)
3. تکلیف این را روشن کنیم. یک وقت هست که یک دستگاهى به امور فرهنگى بى‌‌‌‌‌‌اعتناء است، یک وقت نه، یک دستگاهى اعتناء و اهتمام به امور فرهنگى دارد، لیکن هدفگذارى‌‌‌‌‌‌هاى فرهنگى‌‌‌‌‌‌اش دچار اختلال یا دچار خدشه است. این هدفگذارى‌‌‌‌‌‌ها خیلى مهم است؛ از این نبایستى غفلت کرد. ما چه میخواهیم بکنیم با اخلاق مردم، با فرهنگ مردم؟ آیا ما به عنوان دولت اسلامى میتوانیم هدایتِ فرهنگى جامعه‌‌‌‌‌‌ى خودمان را رها کنیم؟ قطعاً نه، جزو وظائف ماست.
(18 / 6 / 88)
4. یکى دو سال پیش که همین مجموعه اینجا حضور داشتید، من راجع به مسئله‌ى فرهنگى از دستگاه دولتى یک گله‌اى کردم. حالا خوشبختانه انسان احساس میکند که در دولت به کار فرهنگى اهتمام ورزیده میشود. بودجه‌هاى فرهنگىِ بزرگ و کلان و در واقع کارهاى گوناگون و تکرار مسائل فرهنگى و اینها خوب است؛ انسان این اهتمام را مشاهده میکند، خرسند میشود؛ منتها اوائل امسال بود یا پارسال بود - یادم نیست - که وقتى راجع به همین بودجه‌ى فرهنگى صحبت شد، به آقاى رئیس جمهور گفتم که من وقتى شنیدم شما این رقم کلانِ سنگینِ فرهنگى را تصویب کردید، از نحوه‌ى مصرف و جذب آن نگران شدم؛ با اینکه قاعدتاً آدم باید خوشحال بشود وقتى که بودجه‌ى فرهنگى زیاد میشود. مدیران ما دوست دارند که بودجه‌اى که به آنها داده میشود، جذب کنند؛ چون میدانند که اگر امسال جذب نکردند، سال دیگر خبرى نیست؛ لذا ناچارند جذب کنند. خوب، جذب بودجه‌ى فرهنگى در جاى مناسب، خیلى کار سختى است؛ کار آسانى نیست. کار فرهنگى مثل ساخت‌وساز نیست که آدم بگوید خیلى خوب، این زمین، این هم مصالح، حالا بروید بسازید. کار فرهنگى مصالحش خیلى سخت گیر مى‌آید؛ معمار و استادکارش خیلى دشوار به دست مى‌آید. لذاست که به نظر من توى کار فرهنگى یک مقدارى بایستى اهتمام ورزید. اولاً ببینیم ما چه قلم از قلمهاى کار فرهنگى را اهمیت میدهیم. در بعضى از آن دوره‌هاى قبل - که حالا نمیخواهیم خیلى مشخص کنیم و اسم بیاوریم، لیکن چاره‌اى هم نیست؛ انسان براى مقایسه مجبور است بگوید - میخواستند کار فرهنگى بکنند، گفتند بودجه‌ى فرهنگى؛ بنا کردند کاروانسراهاى شاه عباسىِ بین راه را به عنوان کار فرهنگى، آباد کردن! بله، آباد کردن کاروانسراى شاه عباسى چیز خوبى است، اثر باستانى هم هست؛ اما آیا کار اولویت‌دار فرهنگى ما همین است؟ ما که اینجور در مواجهه‌ى با فشار عظیم تبلیغات جهانى قرار داریم؛ سیاست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ است، هنر در خدمت فرهنگ است، براى فشار آوردن به فرهنگ داخلى ملت ما. آنها میدانند که اگر فرهنگ را عوض کردند، دیگر مبارزه‌اى باقى نمیماند. اگر مبارزه‌ى با استکبار هست، اگر میل به ایستادگى و مقابله‌ى با دخالت اجنبى هست، به خاطر فرهنگ است. انسان یک فرهنگى دارد، همین فرهنگ را بیایند عوض کنند، همه چیز میشود مال خودشان؛ لذا همه‌ى فشار روى فرهنگ است.
(8 / 6 / 89)
5. حالا بعد از آنکه مصرف فرهنگى را پیدا کردیم، قلمى که باید این بودجه صرف آن بشود، پیدا کردیم، برویم سراغ محتوایش. بالاخره میخواهیم فیلم بسازیم. مثلاً میخواهیم ده تا فیلم انقلابى بسازیم؛ ده تا فیلمى که حامل ارزشها باشد. یا میخواهیم فلان تعداد کتاب منتشر کنیم؛ محتواهایش چه باشد، چه جورى باشد، با چه قوّتى، با چه استحکامى، با چقدر مایه‌ى علمى و هنرى که در آنجا به کار برده میشود؟ اینها خیلى کارهاى سخت و ظریفى است. در زمینه‌هاى فرهنگى، دنبال کارهاى تشریفاتى و ویترینى نباشید. نمایش دادن کار فرهنگى، نه اینکه فایده‌اى ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمینه‌ى فرهنگ باید دنبال کارهاى محتوائى و اصیل و واقعى رفت، که امروز نیاز عمده‌ى کشور هم این است.
(8 / 6 / 89)
6. آنچه که من لازم میدانم به دوستان دولت توصیه کنم، این است که مسئله‌ى فرهنگ را خیلى جدى بگیرید. اگر چنانچه ما کارهاى اقتصادى را - همچنان که در برنامه هست و آرزوهاى ما متوجه به آن است - انجام بدهیم، اما در زمینه‌ى کار فرهنگى عقب بمانیم، بدانید کشور لطمه خواهد دید. دشمنان ما یکى از چشمه‌هاى دشمنى‌شان کار اقتصادى است؛ یک چشمه‌ى مهم دیگر، کار فرهنگى است. البته نه وقت و نه ظرفیت جلسه اجازه نمیدهد که انسان در این زمینه وارد بشود؛ لیکن فى‌الجمله دوستان توجه داشته باشند که کار فرهنگ، کار بسیار مهمى است؛ با ملاحظه‌ى جهتگیرى‌هاى انقلابى و اسلامى. در زمینه‌ى فرهنگ، دچار رودربایستى نشوید. در همه‌ى شعبه‌هاى فرهنگى - چه در موضوع کتاب، چه در کارهاى هنرى، چه در مؤسسات فرهنگى - جهتگیرى‌ها را انقلابى و اسلامى قرار بدهید. اولویتها را در اینجا هم ملاحظه کنید، چون منابع بالاخره محدود است. البته مصوبه‌ى دولت در زمینه‌ى بودجه‌ى فرهنگى، مصوبه‌ى خوبى است؛ اگرچه حالا شنیدم که خیلى از مبالغ این مصوبه تخصیص داده نشده.
(6 / 6 / 90)
7. در زمینه‌‌ى فرهنگ فرصت نشد آقایان گزارشى بدهند. من یک جمله عرض بکنم: به کارهاى سطحى نباید اکتفاء کرد. به کارهاى عمیق‌‌تر، کارهاى بنیانى‌‌تر، کارهائى که از یکى‌‌شان دهها کار صادر میشود و نشئت میگیرد، توجه کنید. من یک وقتى نسخه‌‌اى از آن کارهاى عمیقِ لازم را به آقاى رئیس‌‌جمهور دادم؛ همانها باید دنبال شود و باید دنبال میشد. در باب فرهنگ باید بشدت مراقبت شود که ما به «فرهنگ مهاجم» کمک نکنیم. فرهنگ مهاجم خطرناک است. اگر ما فرهنگ عمومى کشور و فرهنگى که نخبگان و مردم و قشرهاى گوناگون را به سمت یک هدفى هدایت میکند، نتوانیم از آسیب دشمن محفوظ بداریم، کار خیلى مشکل خواهد شد؛ هرچه هم شما تصمیم بگیرید، اینها مى‌‌آیند خرابش میکنند و جور دیگرى منعکس خواهد شد.
(2/ 6 / 91)

۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۰۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بهانه ندادن دست دیگران

بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه ذیلا مطالعه می کنیم مجموعه ای از نصحیتهای رهبر معظم انقلاب به هیئت دولت است. این نصحیتها یا بر اساس نقاط ضعفی است که دولت دارد و یا تأکید بر اهتمام بیشتر روی بعضی موضوعاتی است که دولت به آن توجه دارد.
1. یک توصیه‌ى دیگر این است که بهانه هم دست دیگران ندهید. من مى‌بینم متأسفانه گاهى بهانه‌هایى هم از طرف خودِ شما داده میشود که این را هم بایستى توجه کنید که بهانه هم دست دیگران ندهید ... خلاصه اینکه مواظب باشید، مراقبت کنید؛ «اتّقوا من مواضع التّهم»؛ براى خودتان و براى دولت مسئله درست نکنیدو براى جنجال‌آفرینى‌ها - که کسانى دنبالش هستند - بهانه ندهید.

(2 / 6 / 87)

2. مسئله‌ى دیگرى هم که باز مطرح میشود و من به طور کلى عرض میکنم، این است: با این همه کارى که دولت دارد، سعى کنید دچار حاشیه‌سازى‌هاى مسئله‌دار نشوید. دولت دارد کار میکند، تلاش میکند، میدان هم براى کار بحمداللَّه هست، نیاز هم به کار هست. خب، یک میدان کارى وجود دارد، نیاز فراوانى هم وجود دارد، دولت هم نشان داده که اهل خطرپذیرى و وارد شدن در میدانهاى کار و با همه‌ى وجود کار کردن و وارد میدان شدن است؛ خیلى خوب، با این اوضاع و احوال، واقعاً شایسته و سزاوار نیست که حواشى‌اى به وجود بیاید؛ حالا چه حواشى‌اى که خود شما گاهى اوقات بى‌توجه به وجود مى‌آورید، چه آنهائى که دیگران به وجود مى‌آورند و شما هم تسلیم آنها میشوید؛ از این حواشى باید پرهیز کرد. نگذارید در فضاى کشور، در فضاى بین دولت و مردم، درگیرى‌ها و دلهره‌هائى به وجود بیاید که شماها را از کار باز بدارد... مسائل گوناگونى مطرح میشود. توصیه‌ى من این است که در زمینه‌ى علاقه‌ى به ایران، علاقه‌ى به کشور و گرایش به ایران، چند نکته را توجه داشته باشید... روى ایرانِ بعد از اسلام تکیه شود. افتخاراتى که ایرانِ دوره‌ى اسلامى دارد، در هیچ دوره‌ى دیگرى از دوره‌هاى تاریخىِ ما این افتخارات وجود ندارد؛ من این را با استدلال به شما عرض میکنم و این قابل اثبات است. گسترش کشور، پیروزى‌هاى بزرگ نظامى کشور، پیشرفتهاى عظیم علمى کشور در زمینه‌هاى گوناگون، همه‌اش مال دوره‌هاى بعد از اسلام است. نه اینکه قبل از اسلام از این چیزها ندارد؛ چرا، اما نسبت به دوره‌ى اسلامى، آنها ناقص است، کم است.

(6 / 6 / 90)
۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رعایت قوانین،تعامل با نخبگان

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه ذیلا مطالعه می کنیم مجموعه ای از نصحیتهای رهبر معظم انقلاب به هیئت دولت است. این نصحیتها یا بر اساس نقاط ضعفی است که دولت دارد و یا تأکید بر اهتمام بیشتر روی بعضی موضوعاتی است که دولت به آن توجه دارد.


1. یکى مسأله‌ى رعایت قوانین است. قانون را اهمیت بدهید. قانون - وقتى که با ساز و کار قانون اساسى پیش رفت - حتمیت و جزمیت پیدا میکند. ممکن است همان مجلس یا دولت یا دیگران مقدماتى فراهم کنند که آن قانون عوض بشود - با طرحهایى که در مجلس مى‌آید، با لوایحى که دولت میدهد، با تصمیم‌سازیهایى که در بخشهاى مختلف انجام میگیرد - عیبى ندارد؛ اگر قانون نقص دارد، ضعف دارد و غلط است، عوض بشود؛ اما تا مادامى که قانون، قانون است، حتماً بایستى به آن عمل بشود و به آن اهمیت داده بشود.
(2 / 6 / 87)
2. دولت به قانون اهمیت بدهد. بله اینى که آقاى رئیس جمهور گفتند که همه باید قانون را رعایت کنند، بله مسلم است؛ مجلس، قوه‌‌‌‌‌‌ى قضائیه، دستگاه‌‌‌‌‌‌هاى گوناگون، باید قانون را رعایت کنند؛ به آنها هم ما توصیه‌‌‌‌‌‌ى این را میکنیم، به شما هم توصیه میکنیم. قانون را دقیق رعایت کنید. خوب، حالا بعضى از منتقدین دولت گفتند که دولت قانون را رعایت نمیکند. آقاى رئیس جمهور هم در جواب گفتند که نه، این دولت قانون‌‌‌‌‌‌گراترین دولتهاست. این، دو تا ادعا شد؛ دو طرف قضیه. باز من این جا کار ندارم که کدام طرف ترجیح دارد، کدام طرف ترجیح ندارد. من میخواهم به شما عنوان مسئولین مجریه‌‌‌‌‌‌ى کشور سفارش اکید بکنم که به قانون اهمیت بدهید.
(18 / 6 / 88)
3. تکیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بر برنامه، تکیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بر قانون، همکارى قواى سه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گانه با یکدیگر، جزو وظائف اصلى است.
(تنفیذ حکم ریاست جمهوری دهم)

----

1. نکته‌ى بعدى، تعامل با نخبگان همفکر و بااخلاص است. آقاى رئیس‌جمهور اشاره کردند در سرتاسر کشور نخبگان زیادى هستند - در تهران هم خیلى هستند، در جاهاى دیگر هم هستند - باید با اینها تعامل کنیم. البته نشست و برخاست با نخبگان در سفرها خوب است؛ لیکن این کافى نیست، بیش از این لازم است. کسانى هستند که با شما همدلند و از جنس شمایند و حقیقتاً هم نخبه‌ى فکرى و داراى نظر صائب هستند. اصلاً نباید خود را از تعامل با اینها و استفاده‌ى از وجود اینها محروم کرد؛ همچنان که از ظرفیت مدیریتى کشور نباید غافل شد. ما الان در طول این سالهاى متمادى، بالأخره افراد زیادى داشته‌ایم که در این چرخه‌ى مدیریتى کشور ورز خورده‌اند؛ این ورز خوردن نیروها و ورزیده شدن آنها خیلى چیز باارزشى است. این ظرفیتى است و از این ظرفیت باید استفاده کرد. در هر رده‌اى از مسئولیتها که میتوانید اعتماد کنید، حتماً از این مدیریتها استفاده کنید؛ اینها به درد بخورند. البته یک وقتى آدمى است که عناد و دشمنى دارد، بناى بر اخلال و کارشکنى دارد، خوب، بدیهى است که از او نمیتوان استفاده کرد. اما وقتى یک مدیر شایسته و آدم بااخلاصى است و به کشور و اهداف کلان نظام و اینها علاقه‌مند هم است، از این ظرفیت مدیریتى حتماً استفاده کنید. اینها به تدریج جمع شده‌اند و نباید آسان از دست داد.
(6 / 6 / 85)
2. از نخبگان استفاده کنید. نخبگان کشور زیادند و در این جمع و جمعهاى مرتبط با این جمع هم منحصر نمى‌شوند. ما انصافاً آدمهاى نخبه در کشور کم نداریم؛ در دانشگاهها هستند، در محیطهاى کارى و تحقیقاتى هستند. گاهى که انسان با افراد نخبه برخورد مى‌کند، مى‌فهمد که همه هم آماده و مشتاقند و دلشان مى‌خواهد کمک کنند؛ جویا و خواهان اینها باشید. البته این باید در عمل نشان داده بشود تا نخبگان بیایند و خودشان را عرضه کنند که یک مسئله‌ى مهمى است.
(4 / 6 / 86)
3. مسأله‌ى بعدى، تعامل نظام‌مند با نخبگان و اهل نظر - حتى مخالفین - است؛ با اینها هم باید تعامل کرد. نخبگان جامعه را نباید فراموش کرد. من اعتقادم این است که بر طبق فرمایش مولاى متقیان، آن جایى که بین خواست نخبگان و خواست مردم - عامه‌ى مردم - تعارض وجود دارد، خواست عامه‌ى مردم مقدم است؛ این همانى است که در نامه‌ى معروف حضرت و فرمان معروف حضرت به مالک اشتر، به این معنا تصریح شده؛ اما همیشه از این قبیل نیست. گاهى نخبگان نظرات اصلاحى‌اى دارند که بایستى از اینها استفاده کرد. یعنى همچنانى که گفته میشود که «همه چیز را همگان دانند»، «همه کار را هم همگان توانند»؛ واقعش این جورى است. از نظرات و از نیرو و از کار همه‌ى نیروها استفاده بشود.
(2 / 6 / 87)
4. بعضى از نخبگان دانشگاه‌‌‌‌‌‌ها مردمان خیرخواهى هستند؛ ما مى‌‌‌‌‌‌بینیم. به بنده گاهى نامه‌‌‌‌‌‌هائى مینویسند، من هم بحمداللَّه توفیق دارم، خیلى از این نامه‌‌‌‌‌‌هائى که نخبگان و فرزانگان حوزه و دانشگاه به من مینویسند، نگاه میکنم و خودم میخوانم. ... انتقاد دارند؛ به بنده، به شما، به فلان کار، به فلان اقدام، به فلان تصمیم. ممکن است ایراد داشته باشند، اعتراض داشته باشند. ممکن است آن اعتراض به نظر ما وارد هم نباشد. ... اما یک جا هم در خلال حرفها انسان مى‌‌‌‌‌‌بیند که نه، یک نکته‌‌‌‌‌‌ى روشنى، یک حرف خوبى هست، انسان استفاده میکند. این ذهن فعالِ این انسان نخبه را، انسان براى خودش نگه دارد. شما وقتى از انتقاد او، از تذکر او استقبال کردى، در واقع ذهن او و فکر او را به عنوان یک پشتوانه‌‌‌‌‌‌اى براى خودتان نگه میدارى. او احساس میکند که میتواند کمک فکرى براى شما باشد. این همان راهى است که ما همیشه گفتیم بین خودتان و نخبگان باز کنید.
(18 / 6 / 88)
5. نکته‌اى که من میخواهم اضافه کنم، این است که در ملاقاتهاى متعددى که من با نخبگان و زبدگان کشور - دانشگاهى، حوزوى - در سطوح مختلف دارم، مکرر از شما مسئولان محترم گله میکنند که اینها در بین ما نمى‌آیند و با ما در این زمینه‌ها صحبت نمیکنند. این اشکال بر شما وارد است. من چند روز پیش هم در دیدار اساتید دانشگاه همین را مطرح کردم. آنها بارها به من گفتند، در آن جلسه هم گفتند؛ من هم مطرح کردم.
(6 / 6 / 90)
6. این (برنامه های اقتصادی) را ببرید در مجموعه‌ى نخبگان؛ تشریح کنید، توجیه کنید، بیان کنید. فرض بفرمائید وزیر محترم اقتصاد یا رئیس کل بانک مرکزى وقتى که در جمع بزرگى از دانشگاهیان بروند، ممکن است در بین سؤالاتى که انجام میگیرد یا انتقادهائى که میشود، احیاناً سؤالهاى جهتدار و انتقادهاى داراى علل غیر فنى هم وجود داشته باشد؛ باشد، اشکالى ندارد. شما بروید... احیاناً ممکن است برخى از انتقادها صورت بگیرد که براى شما مفید باشد. یعنى در زمینه‌ى کارهاى زیربنائى، در زمینه‌ى کارهاى اقتصادى، در زمینه‌ى مسائل مربوط به کار و اشتغال و غیره، این هم‌افزائى به وجود خواهد آمد. به نظر من این کار، کار لازمى است؛ من توصیه‌ام این است.
(6 / 6 / 90)
7. من به شما بگویم، این آمارهاى رقمى و عددى در ذهن متعارف مردم باقى نمیماند؛ خواص و اهل فن بیشتر از این آمارها استفاده میکنند و روى آنها محاسبه میکنند و نتیجه‌گیرى میکنند. خب، سراغ اینها بروید، اینها را در میان بگذارید و مطرح کنید. اینها احیاناً بازخوردى خواهد داشت؛ ممکن است اشکالى بکنند، اشکال واردى هم باشد؛ این به شما کمک خواهد کرد. من این توصیه‌ى مؤکد را دارم. فقط هم منتظر نشویم که رئیس جمهور این کار را بکند؛ وزرا هم میتوانند این کار را بکنند. البته اگر چنانچه خود رئیس جمهور محترم هم در مجامع نخبگانى حضور پیدا کنند و اینها را مطرح کنند، بسیار خوب است.
(6 / 6 / 90)
8. همه‌‌ى توان هم باید به میدان و به صحنه بیاید. کشور ظرفیتهاى خوبى دارد، توانهاى خوبى دارد؛ هم در درون دولت ظرفیتهاى بالائى هست، هم در بیرون دولت. من مى‌‌بینم گاهى اوقات بعضى از مسئولین بخشها، از افرادى که خارج از تشکیلات دولتند، کمک فکرى میگیرند؛ این کار خوبى است؛ این را توسعه بدهید، از این ظرفیت استفاده کنید. افرادى هستند که دلسوزانه و با علاقه و شوق حاضرند در کنار دولت باشند و با دولت همکارى کنند؛ از نیروهاى اینها استفاده شود؛ اینها جزو ظرفیتهاى کشورند. در درون دولت هم خوشبختانه ظرفیتها زیاد است.
(2/ 6 / 91)

۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رسیدگی به اشتغال،مدیریت واردات،کوتاهی در قبال سند چشم انداز

بسم الله الرحمن الرحیم


آنچه ذیلا مطالعه می کنیم مجموعه ای از نصحیتهای رهبر معظم انقلاب به هیئت دولت است. این نصحیتها یا بر اساس نقاط ضعفی است که دولت دارد و یا تأکید بر اهتمام بیشتر روی بعضی موضوعاتی است که دولت به آن توجه دارد.

1)مسئله‌ى اشتغال هم مسئله‌ى مهمى است. طرحهائى که از چند سال پیش به این طرف براى اشتغال پیش‌بینى شده، آنچنان که انسان انتظار داشت، نشد. اگرچه حالا کارهائى انجام گرفت و خوب بود، بد نیست؛ لیکن ما را مستغنى نمیکند از اینکه نسبت به مسئله‌ى اشتغال یک اهتمام ویژه‌اى داشته باشیم. مسئله‌ى ارتقاى بهره‌ورى هم همین طور.

(8 / 6 / 89)
----

1)مسئله‌ى واردات را هم که گزارش دادند، البته جزو نگرانى‌هاى من است. حالا این گزارش هم هست؛ لیکن آنچه که انسان مشاهده میکند، یک قدرى نگرانى‌آور است. درست است؛ ممکن است رشدِ نسبت واردات به صادرات غیر نفتى ما کاهش پیدا کرده، این رشد کم شده - این خودش چیز مثبتى است - اما به این اکتفاء نکنید. بخصوص در همین زمینه‌هاى زراعى و باغى و اینها که ذکر کردند، اینها چیزهائى است که بایستى هرچه میتوانیم، از واردات اینها پرهیز کنیم. بروید سراغ همان صنعتى‌سازى صادرات کشاورزى؛ همین چیزى که در گزارشها هم بود. اینها چیزهاى مهمى است؛ ان‌شاءاللَّه روى اینها تکیه شود. مردم هم تحمل میکنند و میپذیرند. بنابراین در زمینه‌ى سیاستهاى واردات، یک بازنگرى جدى بکنید؛ بخصوص در کالاهائى که ما مزیت تولیدى داریم؛ چه صنعتى، چه کشاورزى. از نگاه بخشى به واردات - که حالا هر بخش دولتى طبق نیازهاى خودش دنبال واردات برود - حتماً پرهیز شود.

(6 / 6 / 90)

----

1. دولت محترم و خدمتگزار با برنامه‌ریزى صحیح، به همان کیفیتى که در سند چشم‌انداز بیست ساله تصویب شده و سیاست‌هایى که اعلام شده است - که جهت این سیاست‌ها هم عدالت، رفاه عمومى و توسعه‌ى علمى و فنى و همه‌جانبه و عدالت‌محور است - در این جهت حرکت کند. دستیابى به این اهداف والا، دور از دسترس نیست. با تلاش، با توکل به خدا، با تکیه‌ى به مردم، با استفاده از نیروهاى بانشاطى که در جامعه‌ى جوان ما بحمداللَّه فراوانند، مى‌توان به این هدفها دست یافت.
(تنفیذ حکم ریاست جمهوری نهم)
2. آن کارِ واحدِ بزرگ عبارت است از پیشرفت و ارتقاء کشور به سمت و سوى اهدافى که براى خودمان ترسیم کرده‌ایم، که همان اهداف انقلاب اسلامى است و ریزتر شده، آنچه در سند چشم‌انداز بیست‌ساله تبیین شده است. براى این کار بزرگ، همه‌ى این مدت را قدر بدانید. شما چهار سال، یعنى حدود 1450 روز وقت دارید.
( 8 / 6 / 84)
3. نکته‌ى بعدى توجه دائم به سند چشم‌انداز است. این سند چشم‌انداز، مسئله‌ى مهمى است. نباید هم تصور شود که این سند یا سیاستهاى کلى را کسانى نشسته‌اند و دارند تنظیم میکنند؛ نه. درست است که اینها یک فرایندى دارد و از یک جاهایى شروع میشود؛ لیکن آن کسى که در این زمینه کار و فکر میکند و تصمیم مى‌گیرد، خودِ رهبرى است؛ این سیاستها، سیاستهاى رهبرى است. اینها چیزهایى است که با توجه به همه‌ى جوانب ملاحظه شده و این سند چشم‌انداز درآمده است و بر اساس سیاستهاى کلى‌اى که در این مدت وجود داشته، اعلام شده است. اینها باید در برنامه‌ها رعایت شود و نباید تخلف شود.
( 6 / 6 / 85)
4. در گزارش آقاى رئیس‌جمهور یک جمله‌ى کوتاهى گفته شد و اسم سند چشم‌انداز آمد؛ لکن این کافى نیست. سند چشم‌انداز، یک مسأله‌ى فرادولتى است؛ مال این دولت و آن دولت و این سیاست و آن سیاست و این جریان و آن جریان نیست؛ محصول یک کار فشرده و متراکم است؛ کارِ کارشناسى شده است؛ و درست هم هست. این سند، در واقع برنامه‌ى کلان بیست‌ساله‌ى ماست و یک سند به معناى حقیقى کلمه است.
(4 / 6 / 86)
5. سند چشم‌انداز را هیچ نبایستى مورد غفلت قرار داد. این حقیقتاً یک سند واقعى و یک نقشه‌ى راهِ حقیقى است. باید دستگاههاى نظارتى خودتان را محاسبه کنید.
(2 / 6 / 87)
6. جهتگیرى‌‌‌‌‌‌هاى برنامه‌‌‌‌‌‌اى و کارى دولت را با شاخص سند چشم‌‌‌‌‌‌انداز بسنجید. این سند چشم‌‌‌‌‌‌انداز چیز مهمى است؛ این را دست‌‌‌‌‌‌کم نباید گرفت. شاید بتوان گفت که بعد از قانون اساسى، ما هیچ سندى را در کشور به این اهمیت نداریم.
(18 / 6 / 88)
7. یکى از مواردى که به نظر ما باید در جهتگیرى‌هاى کلى دولت مورد توجه قرار بگیرد، مسئله‌ى سند چشم‌انداز است. این سند چشم‌انداز یک کار اساسى بود که در کشور انجام گرفت؛ بررسى شد، مطالعه شد، جوانبش سنجیده شد. آنچه که در این سند هم آمده، شعار نیست. با توجه به امکانات و واقعیات، این سند تنظیم شده. این سند در واقع نقشه‌ى راه بیست ساله‌ى ماست.
(8 / 6 / 89)
8. این چشم‌انداز هدفگذارى شده است، یک سند بالادستى است؛ باید ما این را حتماً رعایت کنیم. بدون جهاد اقتصادى، به چشم‌انداز نخواهیم رسید. در چشم‌انداز، قدرت اول اقتصادى منطقه هم مطرح شده. در این میدان - که میدان مسابقه است - اگر چنانچه عقب ماندیم، ضربه خواهیم خورد. آن روز در آن جلسه هم مطرح شد که مسئله‌ى چشم و همچشمى مطرح نیست؛ مسئله این است که در این چالش عمومى و میدان تحرکات عمومىِ دولتها در این برهه‌ى از زمان، اگر کسى عقب ماند، پامال خواهد شد. پیشرفت اقتصادى ما و رسیدن به اهداف چشم‌انداز، به خاطر این است که اگر چنانچه به آنجا نرسیدیم، ملت ما و کشور ما دچار ضربات سختى خواهد شد.
(6 / 6 / 90)

۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۸:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حماسه یعنی...



۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جدیت در اجرای سیاستهاى اصل 44،تأکید بر تولید، جلوگیری از تورم و فعال نمودن بخش خصوصی

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه ذیلا مطالعه می کنیم مجموعه ای از نصحیتهای رهبر معظم انقلاب به هیئت دولت است. این نصحیتها یا بر اساس نقاط ضعفی است که دولت دارد و یا تأکید بر اهتمام بیشتر روی بعضی موضوعاتی است که دولت به آن توجه دارد.


1. یک مسئله هم مسئله‌ى سیاستهاى اصل 44 است که حالا به‌طور موردى من این را عرض مى‌کنم؛ سیاستهاى اصل 44 خیلى مهم است. لایحه‌اى که به مجلس داده شد، نواقصى داشت؛ در مجلس هم بعضى از نواقص آن را برطرف کردند؛ من مى‌خواهم توصیه کنم به گونه‌اى رفتار شود که این لایحه با اهداف ذکر شده‌ى در این سیاستها تطبیق کند؛ یعنى حقیقتاً این خط غلطى که در سالهایى از اوائل انقلاب به ناحق در امر اقتصاد کشیده شده و همینطور هم ادامه پیدا کرده، این خط را کور کنید و به خط درست بروید! این با مسئله‌ى عدالت‌خواهى و آن چیزى که ما در سیاستهاى اصل 44 ذکر کردیم، هیچ منافاتى هم ندارد.
(4 / 6 / 86)
2. یک نکته‌ى دیگر مسئله‌ى سیاستهاى اصل 44 است. خب، همه اعتراف دارند که سیاستهاى اصل 44 اگر اجرائى بشود، یک تحول در پیشرفت کشور - در زمینه‌هاى اقتصادى و به تبع او در زمینه‌هاى دیگر - بوجود مى‌آید. این هم مسئله‌ى بسیار مهمى است. خب، حالا آمارهاى خوبى داده شد؛ کارهاى خوبى هم انجام گرفته. قبل از آن که این قانون اخیر هم تصویب بشود، دولت اقداماتى در این زمینه انجام داده بود، لیکن حالا خوشبختانه قانون هم تصویب شده و در اختیار شماست؛ قوى و کاملاً جدى این سیاستها را دنبال کنید.
(2 / 6 / 87)
3. این سیاستهاى اصل 44 آن روزى که مطرح شد، همه‌‌‌‌‌‌ى دست‌‌‌‌‌‌اندرکاران اقتصادى و خبرگان مسائل گوناگون مدیریتى کشور اعتراف کردند، اقرار کردند که اگر چنانچه این کار انجام بگیرد، یک تحول عظیم اقتصادى در کشور انجام خواهد گرفت. خوب، باید این سیاستها به طور کامل اجرا بشود. کارهائى شده، من گزارشهائى هم از آقاى رئیس جمهور، هم از بعضى از مسئولین دیگر شنفته‌‌‌‌‌‌ام، لکن آنچه که انجام گرفته، همه‌‌‌‌‌‌ى ظرفیت سیاستهاى اصل 44 نیست.
(18 / 6 / 88)
4. باز از جمله‌ى چیزهائى که ما در باب مسائل اقتصادى رویش تکیه میکنیم و به عنوان توصیه‌ى جزمى مطرح میکنیم، مسئله‌ى سیاستهاى اصل 44 است. خیلى بایستى به این سیاستها اهتمام ورزید. خوب، حالا در مقایسه‌ى خصوصى‌سازى در سالهاى طولانىِ گذشته با این چند سال، آمارى ذکر میشود؛ این آمار، آمار درستى است؛ منتها آن زمان سیاستهاى اصل 44 ابلاغ نشده بود. یعنى آن زمانى که اصلاً بحث سیاستهاى اصل 44 نبود، آن وقت را نباید ملاحظه کرد؛ بعد که آن سیاستها ابلاغ شد، اصلاً وضع مسئله‌ى اقتصاد عوض شد؛ در واقع حرکت جدیدى در اقتصاد کشور آغاز شد. لذا مقایسه‌ى با قبل از آن دوران، مقایسه‌ى تعیین‌کننده‌اى نیست.
(8 / 6 / 89)
5. البته در برخى از سرمایه‌گذارى‌ها بخش خصوصى ناتوان است؛ یعنى واقعاً توانائى سرمایه‌گذارى ندارد. خوب، علاجش چیست؟ اگر بخش خصوصى همین طور ناتوان بماند، هیچ گرهى باز نخواهد شد؛ باید سیاستها برود به این سمت که شما بخش خصوصى را قادر کنید بر اینکه بتواند زیر بار برخى از سرمایه‌گذارى‌هاى بزرگ برود. این هم میشود یکى از سیاستها. البته دولت وقتى که شانه‌ى خودش را از فعالیتهاى اقتصادى خالى میکند، معنایش این نیست که از اقتصاد کناره میگیرد؛ نه، سیاستگذارى‌ها باز هم در اختیار دولت است، دست دولت است؛ یعنى بایستى سیاست را دولت بگذارد، بایستى نظارت را دولت بکند.
(8 / 6 / 89)
----

1. من در زمینه‌ى کمک به تولید سؤال دارم. حالا آقایان در گزارش گفتند؛ لیکن آن چیزى که مصوبه‌ى قانونى بود براى کمک به تولید، تحقق پیدا نکرده. باید به تولید کمک کنید. البته در بلندمدت خود این دستگاه‌هاى تولیدکننده روى پاى خودشان خواهند ایستاد و ان‌شاءاللَّه خودشان خواهند توانست روزبه‌روز قوى بشوند و جواب بدهند؛ اما در کوتاه‌مدت حتماً باید به اینها در موارد لازم تزریق منابع بشود.

(6 / 6 / 90)
2. از آن طرف هم از داخل دولت، خود مسئولین به ما میگویند که بعضى کارخانه‌‌ها دچار مشکلند، اختلال دارند، در بعضى جاها تعطیلى صنایع وجود دارد - گزارشهاى گوناگونى به ما میرسد، خود شما هم گزارش میدهید؛ یعنى من گزارشهاى دیگر هم دارم، اما اتکاء من به گزارشهاى دیگران نیست؛ گزارشهاى خود شما هم هست که به دست ما میرسد - خب، باید این را علاج کرد. اینها طبعاً ایجاد اشکال میکند. اگر چنانچه همین بخش دوم قضیه - یعنى آن نیمه‌‌ى خالى لیوان - نمیبود، شما امروز از لحاظ رونق اقتصادى، وضع بهترى را در کشور ارائه میکردید و کمکهاى بیشترى به مردم میشد. بالاخره حمایت از تولید ملى، آن بخشِ درونزاى اقتصاد ماست و به این بایستى تکیه کرد.
(2/ 6 / 91)
3. روى مسئله‌ى نرخ رشد واقعاً کار بشود. آن چیزى که به عنوان نرخ رشد در برنامه یا در چشم‌انداز دیده شده، با آنچه که در واقعیت اتفاق افتاده، خیلى فاصله دارد. البته از عوامل رکود اقتصادى جهانى و مشکلات اقتصادى جهانى غافل نیستیم - اینها مسلّماً تأثیر دارد - لیکن بالاخره باید تلاش کرد تا به آن چیزى که به عنوان شاخص معین شده و ذکر شده، نزدیک شویم.
(8 / 6 / 89)
----

1. آن کسانى که از لحاظ اقتصادى صاحبنظرند، چه در درون دولت، چه در بیرون دولت، به بنده میگویند که این مسئله مربوط به افزایش نقدینگى است؛ یعنى افزایش نقدینگى را مهمترین عامل میدانند. این را ما فقط از کسانى که بیرون دولتند، نمیشنویم، بلکه کسانى هم که در درون دولتند، وقتى از آنها سؤال میکنیم، همین را به ما میگویند و گزارش میدهند. باید راهى پیدا کنید که نقدینگىِ افزایش‌‌یافته کنترل شود. خب، این روشن است؛ اگر در مقابل نقدینگى تولید وجود داشته باشد، کالا وجود داشته باشد، کمبود وجود نداشته باشد، مشکلى را ایجاد نمیکند؛ اگر چنانچه نه، نقدینگى بیش از تولید کالا در داخل یا به شکل درستِ واردات بود، طبعاً مشکل ایجاد میکند... شما افراد صاحب علمى هستید، صاحب تجربه هستید، دستتان در کار است؛ براى اینها راه پیدا کنید. این نقدینگىِ افزایش‌‌یافته را هدایت کنید به سمت مراکزى که کمک کند به گشایش کار مردم؛ مثل تولید.

(2/ 6 / 91)
2. نکته‌‌‌‌‌‌ى بسیار خوبى توى بیانات آقاى رئیس جمهور بود که من هم روى آن تکیه میکنم؛ دولت بایستى جورى برنامه‌‌‌‌‌‌ریزى کند که از ناحیه‌‌‌‌‌‌ى دولت، فشار تورمى روى مردم زیاد نشود. حالا یک وقت از ناحیه‌‌‌‌‌‌ى بیرون است، یک وقت از ناحیه‌‌‌‌‌‌ى بعضى از قوانین است. حالا مسئله‌‌‌‌‌‌ى خدمات را مطرح کردند. خوب، خیلى از خدمات به وسیله‌‌‌‌‌‌ى دولت انجام میگیرد؛ بسیارى از این خدماتى که میگوئید سهمش در تورم از سى درصد رسیده به هفتاد درصد، این خدمات را خود دولت دارد انجام میدهد. بنابراین، سهم خودتان را در ایجاد فشار تورمى کم کنید؛ هر چه که ممکن است. این جزو کارهاى اساسى و مهم است.
(18 / 6 / 88)
----

1)بخش خصوصى را باید کمک کرد. اینکه ما «اقتصاد مقاومتى» را مطرح کردیم، خب، خود اقتصاد مقاومتى شرائطى دارد، ارکانى دارد؛ یکى از بخشهایش همین تکیه‌‌ى به مردم است؛ همین سیاستهاى اصل 44 با تأکید و اهتمام و دقت و وسواسِ هرچه بیشتر باید دنبال شود؛ این جزو کارهاى اساسى شماست. در بعضى از موارد، من از خود مسئولین کشور میشنوم که بخش خصوصى به خاطر کم‌‌توانى‌‌اش جلو نمى‌‌آید. خب، باید فکرى بکنید براى اینکه به بخش خصوصى توانبخشى بشود.

(2/ 6 / 91)

۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پرهیز از موازی کاری،کار برای خدا،پرهیز از شتابزدگی

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه ذیلا مطالعه می کنیم مجموعه ای از نصحیتهای رهبر معظم انقلاب به هیئت دولت است. این نصحیتها یا بر اساس نقاط ضعفی است که دولت دارد و یا تأکید بر اهتمام بیشتر روی بعضی موضوعاتی است که دولت به آن توجه دارد.

1)یک مسئله‌ى دیگر هم در مدیریتهاى دولتى، کار موازى است. در دولت نباید کارهاى موازى انجام بگیرد. کار موازى چند عیب دارد: اولاً هزینه‌ى انسانى زیادى بیجا مصرف میشود، ثانیاً هزینه‌ى مالى زیادى مصرف میشود، ثالثاً تناقض در تصمیم‌گیرى‌ها به وجود مى‌آید - وقتى دو دستگاه مسئول یک کارى هستند، این یک تصمیم میگیرد، آن هم یک تصمیم دیگر میگیرد - و رابعاً از همه بالاتر، مسئولیت لوث میشود. فرض کنید توى فلان مسئله‌ى اقتصادى یا مسئله‌ى فرهنگى یا مسئله‌ى سیاست خارجى یا هرچه، اگر چنانچه یک مشکلى پیش بیاید، مسئولیت لوث میشود. وقتى کار موازى انجام گرفت، مسئولیت لوث میشود. بین دولت - یعنى قوه‌ى مجریه - و بعضى از دستگاه‌هاى بیرون از قوه‌ى مجریه، یک جاهائى بعضى موازى‌کارى‌ها هست. همه‌ى تلاشمان این است که بلکه این موازى‌کارى‌ها را یک جورى حل کنیم، اصلاح کنیم، علاج کنیم. در داخل دولت، دیگر نبایستى از این موازى‌کارى‌ها به وجود بیاید. حالا یک موارد خاصى هست؛ اما کلى‌اش این است که موازى‌کارى خوب نیست.
(8 / 6 / 89)
----
1)کار را براى خدا بکنید. نه اینکه چون مردم دوست دارند، این کار را بکنید؛ نه. اگر هدف این شد که دل مردم را به دست بیاوریم، ناکام خواهیم ماند. «لَأُقَطِّعَنَّ أَمَلَ کُلِّ آمِلٍ (أَمَّلَ) غَیْرِی»؛ این حدیث قدسى است، که در ذهنم اینجور است که با سند معتبرى از قول خداى متعال نقل شده که فرموده: من قطعاً امید آن کسى را که به غیر من امید ببندد، قطع خواهم کرد. ما باید امیدمان به خدا باشد، براى خدا کار کنیم؛ منتها میدانیم که کار براى خدا جاذبه دارد. این شعارها، شعارهاى الهى است. اگر چنانچه این پایبندى‌ها سست شود، اگر نسبت به این شعارها تقید و پایبندى کم شود، توفیقات الهى هم سلب خواهد شد. بسیارى از این موفقیتهائى که شما در میدان عمل دارید، و از اول انقلاب تا امروز هرچه که موفقیت بوده، به خاطر این است که توفیقات الهى شامل حال بوده و این کمکِ الهى است. اگر کار براى خدا نباشد، این موفقیتها از ما گرفته خواهد شد. همان شور و نشاط و تلاش و خدمت صادقانه و بدون توقع مزد و منت باید ادامه پیدا کند. این یک نکته‌ى اصلى است.

(6 / 6 / 90)
----


1. سرعت را با دقت همراه کنید. سرعت غیر از شتابزدگى است؛ شتابزدگى بد است. سرعت وقتى با دقت همراه شد، کار معقول و صحیح است. سرعتِ بدون دقت، مى‌شود شتابزدگى. مواظب باشید در تصمیم‌گیریها و نوع کارها، شتابزدگى پیش نیاید و دست‌پاچه‌مان نکنند. گاهى اوقات دست‌پاچه کردنِ مسئولان به مسائل مختلف - گاهى بعضى از نخبگان، بعضى از آحاد مردم و بعضى از مرتبطین، آدم را سر یک کارى دست‌پاچه مى‌کنند - آنها را عقب مى‌اندازد... من تأکید میکنم، این سرعت عملى که در رفتار دولت مشاهده میشود، چیز ممدوحى است؛ اما مراقب باشید این سرعت عمل، شکل شتابزدگى به خودش نگیرد؛ یعنى همیشه با دقت همراه باشد.
(6 / 6 / 85)
2. همین مسئله‌ى هدفمند کردن یارانه‌ها، واقعاً چیز خیلى مهمى است؛ در دولتهاى قبل هم مطرح بوده - بارها صحبت شده بود و گفته شده بود - منتها پیشرفت نمیکرد. یا مشکلاتى که در قضیه‌ى بانکها و مالیات و بیمه و گمرک و سایر چیزهایى که در بخشهاى مختلف این طرح تحول وجود دارد، کارهاى بسیار بزرگ و مهمى است؛ حتماً هم باید انجام بگیرد. من توصیه میکنم در این کار حزم به خرج بدهید؛ یعنى مطلقاً نگذارید در این قضیه‌ى بزرگ، شتابزدگى به وجود بیاید. این کار، کار مهم و کار بزرگى است؛ اگر ان‌شاءاللَّه بتوانید این را خوب انجام بدهید، یک قدم بلند براى پیشرفت کشور برداشته‌اید؛ البته اگر خوب انجام نگیرد، آن وقت خطرها و ضررهایى هم دارد. یعنى مراقبت بکنید که هیچ عجله و شتابزدگى نباشد. توقف و ترسیدن از ورود در این میدان را به هیچ وجه توصیه نمیکنم؛ اما نگاه کردنِ جلوى پا، نگاه کردن به چشم‌اندازهاى دوردست و تبعاتى که ممکن است به وجود بیاید و راه جلوگیرى از آن تبعات را توصیه میکنم.
(2 / 6 / 87)
3. در طرحهاى اقتصادى مراقب باشیم - این، دنباله‌‌‌‌‌‌ى همین مسئله‌‌‌‌‌‌ى حل مشکلات اقتصادى مردم است - که شتاب‌‌‌‌‌‌زدگى گریبانگیر دولت نشود. شتاب‌‌‌‌‌‌زدگى در تصمیم‌‌‌‌‌‌گیرى‌‌‌‌‌‌ها یا احیاناً عدم بهره‌‌‌‌‌‌گیرى مناسب از نظرات کارشناسى اقتصادى، ممکن است ضربه‌‌‌‌‌‌هائى وارد کند. البته ادعاى دولت این نیست. مخالفین دولت ادعا میکنند، دولت هم انکار میکند. آنها میگویند که از کارشناسان اقتصادى استفاده نمیشود، دولت هم میگوید چرا، ما استفاده کردیم. لیکن به‌‌‌‌‌‌هرحال فارغ از این هیاهوئى که مدعى و منکرى دارد، توصیه‌‌‌‌‌‌ى من به دولت این است: این کار را بکنید؛ از حداکثر نظرات کارشناسى استفاده کنید. من توصیه نمیکنم همه‌‌‌‌‌‌ى آن فرمولها و شیوه‌‌‌‌‌‌هاى اقتصادى را که امروز اقتصاد بین‌‌‌‌‌‌المللى دارد به کشورها دیکته میکند، شما از آنها پیروى کنید؛ نه، اینکه درست عکس نظر ماست. نه، دنبال راه‌‌‌‌‌‌هاى درست باشید، اما از نظرات کارشناسى علمى و دقیق حتماً باید پیروى بشود؛ بخصوص در مسائل پولى و بانکى.
(18 / 6 / 88)
۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نصیحت پذیری،بهره گیری از انقلاب های منطقه،نپرداختن به ایران قبل از اسلام،عدالت با نزدیکان

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه ذیلا مطالعه می کنیم مجموعه ای از نصحیتهای رهبر معظم انقلاب به هیئت دولت است. این نصحیتها یا بر اساس نقاط ضعفی است که دولت دارد و یا تأکید بر اهتمام بیشتر روی بعضی موضوعاتی است که دولت به آن توجه دارد.

1)نصیحت علماى دینى را قدر بدانید، مغتنم بشمارید. گاهى علماى دین، بزرگان دین، مراجع حتّى، نصایحى میکنند، درباره‌‌‌‌‌‌ى مسائلى توصیه‌‌‌‌‌‌هائى میکنند؛ این را مغتنم بشمرید؛ اینها را حمل بر محبت و علاقه‌‌‌‌‌‌مندى بکنید. ما میدانیم، آقایان، بزرگان علمائى که هستند - حالا گوشه کنار کسانى بر خلاف این معنا باشند، او مورد محاسبه‌‌‌‌‌‌ى ما نیست - و امروز در مناطق مختلف، در مراکز حوزه‌‌‌‌‌‌هاى علمیه‌‌‌‌‌‌ى بزرگ و در شهرستانها هستند، اینها همه طرفدار نظام جمهورى اسلامى و قدردان نظام جمهورى اسلامى‌‌‌‌‌‌اند.
(18 / 6 / 88)
----

1)از این حوادث منطقه هم باید حداکثر بهره گرفته شود به نفع اهداف انقلاب. این حوادث منطقه - همان طور که اشاره کردم - حوادث بسیار مهمى است و ضربه‌‌ى سنگینى بوده به جهتگیرى استکبار در این منطقه. بلاشک شما بدانید؛ آمریکا و صهیونیسم - نه فقط دولت صهیونیستى، بلکه تشکیلات قوى و فعال و پرنفوذ صهیونیسم در دنیا - حالاحالاها نخواهند توانست خودشان را از آسیبهاى این حرکت عظیمى که اتفاق افتاد، نجات بدهند. اینها در مقابل این حوادث، به معناى واقعى کلمه غافلگیر شدند. البته دارند تلاش میکنند فائق بیایند و موج‌‌سوارى کنند. در یک گوشه‌‌هائى هم ممکن است بتوانند، اما در کلان نخواهند توانست و نمیتوانند. این فرصت بسیار مهمى است براى جمهورى اسلامى که از این فضا و از این فرصت استفاده کند.

(2/ 6 / 91)

----

1)توصیه‌ى من این است که در زمینه‌ى علاقه‌ى به ایران، علاقه‌ى به کشور و گرایش به ایران، چند نکته را توجه داشته باشید. یکى اینکه مهمترین بخش مربوط به کشور، زبان و ادبیات است. علاقه‌ى به ایران، اینجورى تحقق پیدا میکند. ما در کشور زبانهاى مختلفى داریم؛ اما زبان ملى، فارسى است. آن کسانى که زبانهاى مختلف دارند، خودشان جزو مروّجین درجه‌ى یک زبان فارسى هستند. بهترین مقالات را در زمینه‌ى زبان فارسى، ترک‌زبانها نوشتند؛ این را من از روى اطلاع دارم عرض میکنم. ... ان‌شاءاللَّه کردها هم مینویسند؛ حرفى نیست، ما استقبال میکنیم. محققین برجسته‌ى ترک‌زبان کشور، در طول دهه‌هاى گذشته، بهترین و قوى‌ترین مقالات را در زمینه‌ى زبان فارسى نوشتند. بنابراین نباید تصور شود که زبان فارسى نماد ملیت ایران نیست؛ چرا، هست. روى این موضوع تکیه شود.

یا روى ایرانِ بعد از اسلام تکیه شود. افتخاراتى که ایرانِ دوره‌ى اسلامى دارد، در هیچ دوره‌ى دیگرى از دوره‌هاى تاریخىِ ما این افتخارات وجود ندارد؛ من این را با استدلال به شما عرض میکنم و این قابل اثبات است. گسترش کشور، پیروزى‌هاى بزرگ نظامى کشور، پیشرفتهاى عظیم علمى کشور در زمینه‌هاى گوناگون، همه‌اش مال دوره‌هاى بعد از اسلام است. نه اینکه قبل از اسلام از این چیزها ندارد؛ چرا، اما نسبت به دوره‌ى اسلامى، آنها ناقص است، کم است. البته یک چیزهائى به عنوان گفته‌ها مطرح میشود، اما چیزهائى نیست که مستند باشد و کسى بتواند آنها را اثبات کند؛ اینها قابل اثبات نیست. اما آنچه که در دوره‌ى اسلامى واقع شده، قابل اثبات است؛ روشن است. شما نگاه کنید ببینید پیشرفت نظامى و علمى و فرهنگى ایران در دوره‌ى دیلمى‌ها، در دوره‌ى سلجوقى‌ها، بعدها در دوره‌ى صفویه، و حتّى در این وسط، در بخشى از دوره‌ى حاکمیت مغول چگونه است. مغولها به ایران که آمدند، ایرانى شدند و تحت تأثیر فرهنگ ایران قرار گرفتند؛ کمااینکه به هند که رفتند، هندى شدند. چه کارهاى برجسته و عظیم علمى و فرهنگى و هنرى در این دوره انجام گرفته. اگر کسى میخواهد از ایران و ایرانى‌گرى حمایت کند، خب، ایران دوران اسلامى، هم مدون‌تر است، هم مستندتر است، هم قابل قبول‌تر است، هم جلوى چشم است؛ کتابش جلوى چشم است، معمارى‌اش جلوى چشم است، نشانه‌هاى علمى‌اش جلوى چشم است؛ تاریخش تدوین‌شده و روشن است.
(6 / 6 / 90)
----

1)در همه‌‌‌‌‌‌ى امور بایستى انسان از خداى متعال بخواهد که عادلانه عمل کند؛ با خودش هم انسان با عدالت رفتار کند؛ با نزدیکانتان با عدالت رفتار کنید؛ با زن و فرزندتان با عدالت رفتار کنید. گاهى بعضى از مسئولین دیدیم آنچنان غرق در کار میشوند که یادشان میرود از وجود همسرانشان و فرزندانشان؛ و این ضایعاتى را درست میکند. یعنى اینجور نیست که ما پاى تعارف باشد، بگوئیم: آقا! خواهش میکنیم بیشتر شما به خودتان برسید، شما هم بگوئید نه، اشکال ندارد. اینجورى نیست. این یک تکلیفى است که انسان بایستى همسرش، فرزندانش، خانواده‌‌‌‌‌‌اش و کانون خانوادگى را حفاظت بکند.

(18 / 6 / 88)

۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰