بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه ذیلا مطالعه می کنیم مجموعه ای از نصحیتهای رهبر معظم انقلاب به هیئت دولت است. این نصحیتها یا بر اساس نقاط ضعفی است که دولت دارد و یا تأکید بر اهتمام بیشتر روی بعضی موضوعاتی است که دولت به آن توجه دارد.1. نکتهى بعدى - که این هم بسیار مهم است - مسئلهى تعامل با قواست. بالأخره شما و مجلس و قوهى قضائیه یک واحدید و یک کلّ هستید؛ ناچار باید با هم تعامل کنید. این هم نمیشود که این قوّه تقصیر را بر گردن آن قوه بیندازد و آن قوه تقصیر را بر گردن این قوه بیندازد.
(6 / 6 / 85)
2. یک سفارش دیگر من مسألهى تعامل با دیگر قواست. خوشبختانه امروز روابط قوهى مجریه با قوهى مقننه و قوهى قضائیه روابط خوبى است؛ لکن در بدنه باید این تعامل تقویت بشود؛ یعنى کوشش بشود که تعامل منطقى و صحیح برقرار شود.
(4 / 6 / 86)
3. تعامل با دو قوهى دیگر هم یکى از این توصیههاست. تعامل با مجلس و تعامل با قوهى قضائیه، کار لازمى است؛ این را مطلقاً نباید ندیده گرفت. البته ممکن است در این راه تلخیها و مشکلاتى وجود داشته باشد؛ ولى باید تحمل کرد.
(2 / 6 / 87)
4. تکیهى بر برنامه، تکیهى بر قانون، همکارى قواى سهگانه با یکدیگر، جزو وظائف اصلى است... هماهنگى بین قواى سه گانه؛ مجلس به دولت کمک کند؛ دولت با مجلس همکارى کند؛ قوهى قضائیه در جایگاه ویژهى خود به دولت و مجلس کمک کند؛ قوا در کنار هم باشند.
(تنفیذ حکم ریاست جمهوری دهم)
5. آن چیزى را که دولت تهیه کرده و داده، قابل تغییر و نقد بداند. باید جورى بشود که هم مجلس، هم دولت از جایگاهى که خودشان را در آن قرار دادهاند، انعطاف داشته باشند؛ بتوانند حرکت کنند که به هم برسند تا برنامه، برنامهى منسجمى از آب در بیاید که مورد اتفاق دولت و مجلس باشد تا عملى شود.
(8 / 6 / 89)
6. من گاهى اوقات گلایههائى میشنوم که دوستان دولت از بعضى از دستگاههاى دیگر دارند؛ خیلى اوقات هم حق با شماهاست؛ یعنى واقعاً همین جورى است که گله کردید از بعضى قواى دیگر، یا از دستگاههائى مثل نیروهاى مسلح و امثال اینها؛ غالباً آدم مىبیند که مسئولین اجرائى حق دارند و واقعاً حق به جانب اینهاست؛ چون من خودم هم توى دستگاه اجرائى بودم، با حجم کار و کیفیت کار آشنایم، لذا مىبینم واقعاً آن گلایهها محقند؛ لیکن در عین حال که ممکن است یک موارد بیشترى را شما محق باشید، یک جاهائى هم ممکن است انتقاد وارد باشد؛ بنابراین انتقادپذیرى را در خودتان نهادینه کنید. باید جورى باشد که مسئولین دولتى انتقادپذیرى را در نفس خودشان پذیرا باشند. البته این کار، سخت هم هست، اما باید با سعهى صدر برخورد کرد.
(8 / 6 / 89)
7. مسئلهى همکارى قوا را حل کنید. من هم غالباً به قوا سفارش میکنم؛ اما حالا شما که قوهى مجریه هستید و اینجا حضور دارید، به شما باید سفارش کنم. هرچه میتوانید، در آن جاهائى که میشود کوتاه آمد، کوتاه بیائید؛ چه اشکالى دارد؟ آنجائى که میشود تبیین کرد، تبیین کنید. آنجائى که میشود با ایجاد ارتباطات دوستانه، مسئله را حل کرد، اینجورى حل کنید.
(6 / 6 / 90)
8. مسئلهى وحدت و انسجام ملى هم به نظر من چیز خیلى مهمى است؛ که ما حالا اینقدر این قضیه را تکرار کردیم که کأنه الفاظ دارد خاصیتهاى خودش را در افادهى معنا از دست میدهد! ما باید همه یک حرف بزنیم. مسئولین باید جهتگیرىها را دقیق و منطبق بر یکدیگر قرار بدهند؛ این به عهدهى همه است. تقصیرها را هم گردن یکدیگر نیندازیم. اینکه بگوئیم آقا ما میخواهیم فلان کار را بکنیم، نمیگذارند؛ یا فلان کار را کردیم، جلویش را گرفتند؛ یا فلان تصمیم را گرفتیم، اقدام نکردند، انجام ندادند - که قواى مختلف و بخشهاى مختلف به همدیگر بگویند - این را کسى قبول نمیکند... ما نباید تعامل قوا با یکدیگر را دستکم بگیریم. البته مخاطب این حرف، فقط قوهى مجریه نیست؛ قوهى قضائیه و قوهى مقننه هم مخاطب این قضیهاند؛ دستگاههاى گوناگون اجرائى هم که داخل دولت نیستند - مثل نیروهاى مسلح و دیگران - داخل در همین خطابند.
(2 / 6 / 91)
----
1. نکتهى دیگرى که مىخواهم سفارش بکنم، مسألهى اطلاعرسانى است ... واقعاً اطلاعرسانى را قوى کنید؛ رسانههاى مناسب را تغذیه کنید؛ رسانهى ملى هم باید در مورد دولت کار فعالانه بکند... خیلى از کارهاى شما را مردم نمىدانند؛ یعنى از کارهاى بزرگ و کارهاى ملى اطلاع پیدا نمىکنند، چه برسد به کارهاى بخشى و استانى، چه برسد به کارهاى ساختارى!
(4 / 6 / 86)
2. بسیارى از چیزهایى که در زندگى ما اتفاق میافتد و واقعیت دارد، مردم درست در جریان آنها قرار نمیگیرند. درست است که ما انشاءاللَّه براى خدا کار میکنیم و هدف عمدهى ما باید رضاى الهى باشد و انشاءاللَّه هست؛ لیکن اطلاع مردم از این کارها بسیار کار لازم و مهمى است؛ این هم خودش هدفى است؛ من قبلها هم همیشه سفارش کردهام، حالا هم سفارش میکنم.
(2 / 6 / 87)
3. یک مسأله، مسألهى اطلاعرسانى است که من بارها گفتهام. البته خوشبختانه حالا مىبینم گاهى در آستانهى سفرها، اطلاعرسانیهاى خوبى انجام میگیرد؛ لیکن در عین حال کم است. گزارش باید واقعاً هنرمندانه باشد، نه به شکل گزارشهاى متعارف و عادى؛ البته این گزارش امروز مستثنى است - به نظر من این گزارش باید عیناً پخش بشود - لیکن در بخشهاى مختلف، وزرا براى گزارش، برنامهسازى کنند.
(2 / 6 / 87)
4. آن روز هم من در مجموعهى مسئولین کشور گفتم نقاط قوّت را براى مردم بیان کنید، نقاط ضعف خودتان را هم بیان کنید؛ این مهم است، این تأثیر میگذارد. امروز مثلاً در بین گزارشهاى دوستان، من مواردى را دیدم که به نقطهى ضعف اشاره کردند؛ منتها با این بیان که «این کارها باید انجام بگیرد». این «باید» نشان دهندهى نیاز به کارى است که باید بشود و نشده. این را صریح بگوئید. بگوئید این کار را باید میکردیم، تا حالا نتوانستیم بکنیم. کسى بر اساس نتوانستن، کسى را مؤاخذه نخواهد کرد.
(6 / 6 / 90)
----
1. کمیت و کیفیت باید با هم همراه باشد. به این حتماً باید توجه کنید.
(18 / 6 / 88)
2. توجه کنید که این تلاش فراوانى که دارید انجام میدهید، با کیفیتِ خوب و با عمل کردن به آنچه که میگوئید، همراه باشد؛ روى این تکیه کنید.
(2 / 6 / 91)
(6 / 6 / 85)
2. یک سفارش دیگر من مسألهى تعامل با دیگر قواست. خوشبختانه امروز روابط قوهى مجریه با قوهى مقننه و قوهى قضائیه روابط خوبى است؛ لکن در بدنه باید این تعامل تقویت بشود؛ یعنى کوشش بشود که تعامل منطقى و صحیح برقرار شود.
(4 / 6 / 86)
3. تعامل با دو قوهى دیگر هم یکى از این توصیههاست. تعامل با مجلس و تعامل با قوهى قضائیه، کار لازمى است؛ این را مطلقاً نباید ندیده گرفت. البته ممکن است در این راه تلخیها و مشکلاتى وجود داشته باشد؛ ولى باید تحمل کرد.
(2 / 6 / 87)
4. تکیهى بر برنامه، تکیهى بر قانون، همکارى قواى سهگانه با یکدیگر، جزو وظائف اصلى است... هماهنگى بین قواى سه گانه؛ مجلس به دولت کمک کند؛ دولت با مجلس همکارى کند؛ قوهى قضائیه در جایگاه ویژهى خود به دولت و مجلس کمک کند؛ قوا در کنار هم باشند.
(تنفیذ حکم ریاست جمهوری دهم)
5. آن چیزى را که دولت تهیه کرده و داده، قابل تغییر و نقد بداند. باید جورى بشود که هم مجلس، هم دولت از جایگاهى که خودشان را در آن قرار دادهاند، انعطاف داشته باشند؛ بتوانند حرکت کنند که به هم برسند تا برنامه، برنامهى منسجمى از آب در بیاید که مورد اتفاق دولت و مجلس باشد تا عملى شود.
(8 / 6 / 89)
6. من گاهى اوقات گلایههائى میشنوم که دوستان دولت از بعضى از دستگاههاى دیگر دارند؛ خیلى اوقات هم حق با شماهاست؛ یعنى واقعاً همین جورى است که گله کردید از بعضى قواى دیگر، یا از دستگاههائى مثل نیروهاى مسلح و امثال اینها؛ غالباً آدم مىبیند که مسئولین اجرائى حق دارند و واقعاً حق به جانب اینهاست؛ چون من خودم هم توى دستگاه اجرائى بودم، با حجم کار و کیفیت کار آشنایم، لذا مىبینم واقعاً آن گلایهها محقند؛ لیکن در عین حال که ممکن است یک موارد بیشترى را شما محق باشید، یک جاهائى هم ممکن است انتقاد وارد باشد؛ بنابراین انتقادپذیرى را در خودتان نهادینه کنید. باید جورى باشد که مسئولین دولتى انتقادپذیرى را در نفس خودشان پذیرا باشند. البته این کار، سخت هم هست، اما باید با سعهى صدر برخورد کرد.
(8 / 6 / 89)
7. مسئلهى همکارى قوا را حل کنید. من هم غالباً به قوا سفارش میکنم؛ اما حالا شما که قوهى مجریه هستید و اینجا حضور دارید، به شما باید سفارش کنم. هرچه میتوانید، در آن جاهائى که میشود کوتاه آمد، کوتاه بیائید؛ چه اشکالى دارد؟ آنجائى که میشود تبیین کرد، تبیین کنید. آنجائى که میشود با ایجاد ارتباطات دوستانه، مسئله را حل کرد، اینجورى حل کنید.
(6 / 6 / 90)
8. مسئلهى وحدت و انسجام ملى هم به نظر من چیز خیلى مهمى است؛ که ما حالا اینقدر این قضیه را تکرار کردیم که کأنه الفاظ دارد خاصیتهاى خودش را در افادهى معنا از دست میدهد! ما باید همه یک حرف بزنیم. مسئولین باید جهتگیرىها را دقیق و منطبق بر یکدیگر قرار بدهند؛ این به عهدهى همه است. تقصیرها را هم گردن یکدیگر نیندازیم. اینکه بگوئیم آقا ما میخواهیم فلان کار را بکنیم، نمیگذارند؛ یا فلان کار را کردیم، جلویش را گرفتند؛ یا فلان تصمیم را گرفتیم، اقدام نکردند، انجام ندادند - که قواى مختلف و بخشهاى مختلف به همدیگر بگویند - این را کسى قبول نمیکند... ما نباید تعامل قوا با یکدیگر را دستکم بگیریم. البته مخاطب این حرف، فقط قوهى مجریه نیست؛ قوهى قضائیه و قوهى مقننه هم مخاطب این قضیهاند؛ دستگاههاى گوناگون اجرائى هم که داخل دولت نیستند - مثل نیروهاى مسلح و دیگران - داخل در همین خطابند.
(2 / 6 / 91)
----
1. نکتهى دیگرى که مىخواهم سفارش بکنم، مسألهى اطلاعرسانى است ... واقعاً اطلاعرسانى را قوى کنید؛ رسانههاى مناسب را تغذیه کنید؛ رسانهى ملى هم باید در مورد دولت کار فعالانه بکند... خیلى از کارهاى شما را مردم نمىدانند؛ یعنى از کارهاى بزرگ و کارهاى ملى اطلاع پیدا نمىکنند، چه برسد به کارهاى بخشى و استانى، چه برسد به کارهاى ساختارى!
(4 / 6 / 86)
2. بسیارى از چیزهایى که در زندگى ما اتفاق میافتد و واقعیت دارد، مردم درست در جریان آنها قرار نمیگیرند. درست است که ما انشاءاللَّه براى خدا کار میکنیم و هدف عمدهى ما باید رضاى الهى باشد و انشاءاللَّه هست؛ لیکن اطلاع مردم از این کارها بسیار کار لازم و مهمى است؛ این هم خودش هدفى است؛ من قبلها هم همیشه سفارش کردهام، حالا هم سفارش میکنم.
(2 / 6 / 87)
3. یک مسأله، مسألهى اطلاعرسانى است که من بارها گفتهام. البته خوشبختانه حالا مىبینم گاهى در آستانهى سفرها، اطلاعرسانیهاى خوبى انجام میگیرد؛ لیکن در عین حال کم است. گزارش باید واقعاً هنرمندانه باشد، نه به شکل گزارشهاى متعارف و عادى؛ البته این گزارش امروز مستثنى است - به نظر من این گزارش باید عیناً پخش بشود - لیکن در بخشهاى مختلف، وزرا براى گزارش، برنامهسازى کنند.
(2 / 6 / 87)
4. آن روز هم من در مجموعهى مسئولین کشور گفتم نقاط قوّت را براى مردم بیان کنید، نقاط ضعف خودتان را هم بیان کنید؛ این مهم است، این تأثیر میگذارد. امروز مثلاً در بین گزارشهاى دوستان، من مواردى را دیدم که به نقطهى ضعف اشاره کردند؛ منتها با این بیان که «این کارها باید انجام بگیرد». این «باید» نشان دهندهى نیاز به کارى است که باید بشود و نشده. این را صریح بگوئید. بگوئید این کار را باید میکردیم، تا حالا نتوانستیم بکنیم. کسى بر اساس نتوانستن، کسى را مؤاخذه نخواهد کرد.
(6 / 6 / 90)
----
1. کمیت و کیفیت باید با هم همراه باشد. به این حتماً باید توجه کنید.
(18 / 6 / 88)
2. توجه کنید که این تلاش فراوانى که دارید انجام میدهید، با کیفیتِ خوب و با عمل کردن به آنچه که میگوئید، همراه باشد؛ روى این تکیه کنید.
(2 / 6 / 91)