1-عدالت اجتماعى یکى از مهمترین و اصلى ترین خطوط در مکتب سیاسى امام بزرگوار ماست . در همه ى برنامه هاى حکومت در قانونگذارى ، در اجرا، در قضا باید عدالت اجتماعى و پُر کردن شکافهاى طبقاتى ، مورد نظر و هدف باشد.

2-مسلمانها در هر نقطه ى دنیا جوانهاى مسلمان ، روشنفکران مسلمان ، نخبگان مسلمان فتوحات فکرى خود در میدانهاى سیاسى را برخاسته و برآمده ى از مکتب فکرى امام مى دانند.

3-حرکت امام براى سعادت کشور و ملت ، بر مبناى هدایت شریعت اسلامى بود؛ لذا تکلیف الهى براى امام کلید سعادت به حساب مى آمد و او را به هدفهاى بزرگِ آرمانى خود مى رساند.

4-امام قوانین شریعت را بستر حرکت خود مى دانست و علائم راهنماى حرکت خود به شمار مى آورد.

5-پیروزى جزو نعمتهاى خداست و امام به پیروزى علاقه مند بود نه این که علاقه مند نبود یا بى رغبت بود اما آنچه او را به سوى آن هدفها پیش ‍ مى برد، تکلیف و عمل به وظیفه ى الهى بود؛ براى خدا حرکت کردن بود. چون انگیزه ى او این بود، لذا نمى ترسید؛ شک نمى کرد؛ ماءیوس نمى شد؛ مغرور نمى شد؛ متزلزل و خسته هم نمى شد. اینها خاصیت عمل به تکلیف و عمل براى خداست .

6-امام به اراده ى تشریعى پروردگار اعتقاد و به اراده ى تکوینىِ او اعتماد داشت و مى دانست کسى که در راه تحقق شریعت الهى حرکت مى کند، قوانین و سنت هاى آفرینش کمک گار اوست .

7-همه ى رفتارها و همه ى مواضع امام حول محور خدا و معنویت دور مى زد.

8-امام که تجسم مکتب سیاسىِ خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال مى کرد؛ حتّى در مبارزات سیاسى ، کانون اصلى در رفتار امام ، معنویت او بود.

9-مکتب سیاسى امام میدانى را باز مى کند که گستره ى آن حتّى از تشکیل نظام اسلامى هم وسیع تر است . چیزهایى در این مکتب وجود دارد که بشریت تشنه ى آنهاست ؛ لذا کهنه نمى شود.

10-دشمنان انقلاب چاره یى ندارند جز این که با فلسفه ى امام ، با مکتب امام و با شخصیت امام که همچنان زنده و پایدار است دشمنى کنند تا بتوانند این ملت را به خیال خود به عقب نشینى و تسلیم در مقابل خودشان وادار کنند.

11-عامل مهم تسلیم ناپذیرى و ایستادگى ملت ایران در راه پُر افتخار خود، فلسفه ى سیاسى و مکتب سیاسى امام است.

12-در حقیقت امام کبیر ما با قیام الهی خود جان ها را حیات بخشید و در پرتو احیای جان، علوم الهی را احیا کرد و خداوند سبحان نیز همواره با امداد غیبی او را تأیید نمود.

13-امام راحل قرآن مهجور را مشهور و سنت مستور را سنت مشهور و دین مهجور را دین مأنوس کرد.

14-خمینی عزیز ما را کیست که نشناسد و کیست که به شایستگی بشناسد، الفاظ مرا تحمل آن نیست که آن حقیقت فاخروآن گوهرنفیس را در خودبگنجاند.

15-همه باید سعی کنند شخصیت امام خمینی را با همان ابعاد عظیم به درستی شناسایی کنند.

16-مردم سالارى در مکتب سیاسى امام بزرگوار ما که از متن اسلام گرفته شده است مردم سالارىِ حقیقى است ؛ مثل مردم سالارى امریکایى و امثال آن ، شعار و فریب و اغواگرىِ ذهنهاى مردم نیست .

17-حرف نوى مکتب سیاسى امام بزرگوار ما براى دنیا این است که در همه ى ارکان برنامه ریزى هاى یک قدرت سیاسى ، سیاست با معنویت ، و قدرت با اخلاق همراه شود و اصول اخلاقى مورد مراعات قرار گیرد.


اقتباس از سایت گفتگوی دینی