یک اقدام اساسى در زمینهى همین پیشرفت و عدالت، آن مسئلهاى است که من در پیام نوروزى خطاب به ملت عزیز ایران عرض کردم؛ و آن مسئلهى مبارزهى با اسراف، حرکت در سمت اصلاح الگوى مصرف، جلوگیرى از ولخرجىها و تضییع اموال جامعه است؛ این بسیار مسئلهى مهمى است. البته بار اوّلى نیست که ما این مطلب را مطرح میکنیم. من در همین دیدار اول سال، در نوبتهاى متعددى در همین جا خطاب به مردم عزیزمان دربارهى اسراف، دربارهى ولخرجى و تضییع اموال و لزوم صرفهجوئى مطالبى را عرض کردم؛ اما این مسئله تمام نشده است؛ این مقصود، آنچنان که باید و شاید برآورده نشده است. لازم است به عنوان یک سیاست، ما مسئلهى صرفهجوئى را در خطوط اساسى برنامهریزىهایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم. مردم عزیزمان توجه داشته باشند که صرفهجوئى به معناى مصرف نکردن نیست؛ صرفهجوئى به معناى درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون اینکه این مصرف اثر و کارائى داشته باشد. مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است. جامعهى ما باید این مطلب را به عنوان یک شعار همیشگى در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعهى ما از لحاظ مصرف، وضع خوبى نیست. این را من عرض میکنم؛ ما باید اعتراف کنیم به این مسئله. عادتهاى ما، سنتهاى ما، روشهاى غلطى که از این و آن یاد گرفتهایم، ما را سوق داده است به زیادهروى در مصرف به نحو اسراف. یک نسبتى باید در جامعه میان تولید و مصرف وجود داشته باشد؛ یک نسبت شایستهاى به سود تولید؛ یعنى تولید جامعه همیشه باید بر مصرف جامعه افزایش داشته باشد. جامعه از تولید موجود کشور استفاده کند؛ آنچه که زیادى هست، صرف اعتلاى کشور شود. امروز در کشور ما اینجورى نیست. مصرف ما به نسبت، از تولیدمان بیشتر است؛ این، کشور را به عقب میرساند؛ این، ضررهاى مهم اقتصادى بر ما وارد میکند؛ جامعه دچار مشکلات اقتصادى میشود. در آیات شریفهى قرآن بارها راجع به پرهیز از اسراف در امور اقتصادى تأکید شده؛ این به خاطر همین است. اسراف، هم لطمهى اقتصادى میزند، هم لطمهى فرهنگى میزند. وقتى جامعهاى دچار بیمارى اسراف شد، از لحاظ فرهنگى هم بر روى او تأثیرهاى منفى میگذارد. بنابراین مسئلهى صرفهجوئى و اجتناب از اسراف، فقط یک مسئلهى اقتصادى نیست؛ هم اقتصادى است، هم اجتماعى است، هم فرهنگى است؛ آیندهى کشور را تهدید میکند.
من یکى دو تا از این آمارهاى تکاندهنده را عرض بکنم؛ اسراف در قلمهاى مهم مصرفى کشور، از جمله اسراف در نان. بر حسب بررسى میدانىاى که در تهران و بعضى از مراکز استانها شده است، گفته میشود که 33 درصدِ نان ضایعات است. یک سوم همهى نانى که در این شهرها تولید میشود، دور ریخته میشود. فکرش را بکنید شما؛ یک سوم! آن وقت کشاورز ما با آن زحمت گندم را تولید کند و اگر یک سالى بارندگى کم بود - مثل سال گذشته که تولید گندم در کشور کم شد - دولت از پول عمومى، از بودجهى مردم گندم از خارج وارد کند، این گندم آرد بشود، خمیر بشود، نان بشود، بعد یک سوم از این همه ثروت دور ریخته شود. چقدر تأسفآور است! متأسفانه این واقعیت دارد، این هست.
در مورد آب بررسىهائى که کردهاند، میگویند تلفات آب در مصرف خانگى تا حدود 22 درصد است. کشور ما کشور پرآبى نیست. حداکثر صرفهجوئى را ما مردم ایران در آب باید انجام دهیم. آن وقت این آبى که با این زحمت تولید میشود، از راههاى دور آورده میشود، با بهاى سنگین سدهائى به وجود مىآید؛ این همه دانش، تجربه و تلاش به کار میرود تا این آب به خانهى ما بیاید؛ بعد در خانهى ما 22 درصد از این آب هدر برود! این فقط مصرف خانگى است؛ مصرف کشت و مصرف صنعت هم یک جور دیگر اسرافهائى دارد. آنچه که برحسب بررسىها به عنوان آمار در اختیار ماست، ما مجموعاً بیش از دو برابر مصرف متوسط جهان در انرژى - چه برق، چه حاملهاى انرژى - مصرف میکنیم؛ یعنى نفت، گاز، گازوئیل، بنزین. مصرف این چیزها در کشور ما از دو برابر متوسط جهان بیشتر است. خوب، این اسراف است. اسراف نیست؟
شاخصى به نام شاخص شدت انرژى وجود دارد؛ یعنى نسبت بین انرژىاى که مصرف میشود، با کالائى که تولید میشود؛ که هرچه انرژىاى که مصرف میشود، کمتر باشد، براى کشور سودمندتر است. در این زمینه گاهى نسبت به بعضى از کشورهاى پیشرفته، مصرف شدت انرژى ما هشت برابر بیشتر است! اینها اسرافهائى است که در جامعه دارد انجام میگیرد.
در مصارف گوناگون شخصى و خانوادگى، اسرافِ فردى صورت میگیرد. تجملگرائىها، چشم و همچشمىها، هوسرانى افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چیزهاى غیر لازم خریدن؛ اینها از موارد اسراف است. وسائل تجملات، وسائل آرایش، مبلمان خانه، تزئینات داخل خانه؛ اینها چیزهائى است که ما براى آنها پول صرف میکنیم. پولى که میتواند در تولید مصرف شود، سرمایهگذارى شود، کشور را پیش ببرد، به فقرا کمک کند، ثروت عمومى کشور را زیاد کند، این را ما صرف میکنیم به این چیزهاى ناشىشدهى از هوس، چشم و همچشمى، آبرودارىهاى خیالى. مسافرت میروند، مىآیند، میهمانى درست میکنند - گاهى خرج آن میهمانى، از مسافرت مکهاى که رفتهاند، بیشتر است! - عروسى میگیرند، عزا میگیرند؛ هزینهاى که براى این میهمانىها مصرف میکنند، هزینههاى گزافى است؛ انواع غذاها! چرا؟ چه خبر است؟ در کشور ما هنوز هستند کسانى که از اوّلیات هم محرومند. باید کمک کنیم کشور پیش برود. نمیگوئیم پول را بردارید بروید حتماً انفاق کنید - البته اگر انسان انفاق بکند، بهترین کار است - اما حتّى اگر انفاق هم نکنند، همین پولى که صرف این تجملات میشود، در تولید براى خودشان به کار بیندازند، در کارخانجات سهیم شوند و تولید کنند، باز براى کشور مفید است. ما به جاى این کارها میهمانى درست میکنیم، عزا درست میکنیم، هى رخت و برِ روزبهروز دگرگون براى خودمان درست میکنیم؛ چرا؟ چه لزومى دارد؟ عقلاى عالم این کار را نمیکنند؛ این فقط سخن دین نیست. قرآن میفرماید: «و لاتسرفوا انّه لا یحبّ المسرفین»، «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا»؛ بخورید، بیاشامید، اما زیادهروى نکنید. در آیهى شریفهى دیگر: «کلوا من ثمره اذا اثمر و اتوا حقّه یوم حصاده و لاتسرفوا انّه لایحبّ المسرفین». خداوند اسرافکنندگان را دوست نمیدارد. ما بندگان خدا هستیم. اینها حرف دین است و روایات فراوانى در این زمینه وجود دارد. در روایت دارد که کسى میوهاى را خورد و نیمى از میوه ماند، آن را دور انداخت. امام (علیهالسّلام) به او نهیب زد که اسراف کردى؛ چرا انداختى؟ در روایات ما هست که از دانهى خرما استفاده کنید. تا این حد! خردههاى نان را استفاده کنید. آن وقت در هتلها میهمانى درست کنند و به یک عدهاى میهمانى بدهند؛ بعد هرچه که غذا ماند، به بهانهى اینکه بهداشتى نیست، توى سطل آشغال بریزند! این مناسب یک جامعهى اسلامى است؟ اینجورى میشود به عدالت رسید؟
باید خودمان را اصلاح کنیم. باید الگوى مصرف جامعه و کشور اصلاح شود. ما الگوى مصرفمان غلط است. چه جورى بخوریم؟ چه بخوریم؟ چه بپوشیم؟ تلفن همراه توى جیبمان گذاشتهایم؛ به مجرد اینکه یک مدل بالاتر وارد بازار میشود، این را کأنّه دور مىاندازیم و آن مدل جدید را باید بخریم؛ چرا؟! این چه هوسبازىاى است که ما به آن دچار هستیم.
مسئولان موظفند. اسراف فقط در زمینهى فردى نیست؛ در سطح ملى هم اسراف میشود. همین برق و انرژى که گفتیم اسراف میشود، بخش مهمى از این اسراف در اختیار مردم نیست؛ در اختیار مسئولین کشور است. این شبکههاى ارتباطاتى، شبکههاى انتقال برق، سیمهاى برق، اینها وقتى فرسوده بشود، برق هدر میرود. برق را تولید کنیم، بعد با این شبکهى فرسوده آن را هدر بدهیم، که بخش مهمى هدر میرود. یا شبکههاى انتقال آب اگر فرسوده باشد، آب هدر میرود. اینها اسرافهاى ملى است؛ در سطح ملى است؛ مسئولین آن، مسئولین کشورند. اسراف در سطح سازمان هم اتفاق مىافتد. رؤساى سازمانهاى گوناگون مصرف شخصى نمیکنند، اما مصرف بىرویّه در مورد سازمان خودشان اتفاق مىافتد؛ تجملات اداره، اتاق کار، تزئیناتش، سفرهاى بیهوده، مبلمانهاى گوناگون؛ باید با مراقبت و نظارت از این کارها جلوگیرى کرد. هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمانها بایستى نگاه عیبجویانهى به اسراف وجود داشته باشد. همان طور که عرض کردیم، با حرف هم تمام نمیشود؛ باید برنامهریزى کنند. قوهى مقننه و قوهى مجریه موظفند به پیگیرى. برنامهریزى کنند، قانونگذارى کنند، قانون را با قاطعیتِ تمام اجراء کنند. این پیشرفتى که ما در این ده سال خواهیم داشت، بخش مهمىاش مربوط به همین قضیه است.
این صرفهجوئىاى که لازم است، از تولید تا مصرف تا بازیافت: آب را صرفهجوئى کنیم؛ یعنى از سدهایمان صیانت کنیم، شبکههاى آبرسانى را اصلاح کنیم، آبیارىهاى باصرفهى در کشاورزى را آموزش بدهیم که چه جورى آبیارى بشود. البته این کارها خوشبختانه در این سالها به میزان زیادى انجام گرفته، اما این کافى نیست؛ باید توسعه پیدا کند. زمینهسازى کنیم براى کاهش مصرف آب خانگى. اینکه گفته میشود از کسانى که مصرف زیاد دارند، مالیات بیشترى گرفته شود، یارانهى کمترى به آنها داده شود، حرف بسیار معقولى است، حرف خوبى است. آن کسانى که مصرف کمى دارند، از کمکهاى دولتى، از کمکهاى عمومى بهرهمند شوند. بعضىها هستند به قدرى کم آب مصرف میکنند که اگر دولت از آنها پول آب را هم نگیرد، مانعى ندارد. بعضىها ده برابر آنها، بیست برابر آنها آب مصرف میکنند؛ خوب، اینها بایستى هزینهى بیشترى بدهند.
در امر نان، تولید گندم خوب، تولید آرد خوب، نگهدارى درست، پخت خوب، بعد هم مصرف درست؛ همهى اینها لازم است. این مسئلهى اسراف و صرفهجوئى بود، که لازم بود من عرض کنم.
خوشحال میشم به منم سر بزنی .