باز هم انتخاباتی در پیش است و احزاب، فعالیت های جدی خود را با شور خاصی، آغاز نموده اند. تمام شهر، میدانی را می ماند؛ که در جای جای آن، سنگرهای تبلیغاتی احزاب را می بینی. رقابتی در جریان است؛ که هرچه سالم تر به پیش برود؛ شور انتخاباتی را بالاتر خواهد برد و تضمینی دیگر بر مشارکت حداکثری خواهد بود. این رایحه ی خوش دموکراسی است که در چارچوب خط قرمزهای نظام، هر نظری حتی نظر شدیدترین مخالفان حکومت نیز، شنیدنی است و هر حزبی، حتی منتقدترین، نیز، رسمی. من که می اندیشم، تئوری دموکراسی را باید بر اساس عملکرد نظام اسلامی ایران، از نو بنویسیم.
نمی شود چنین نعمت های بزرگی را نظاره گر بود و حق شکر را به جای نیاورد. شکر، هم که فقط زبانی نمی شود. باید با تمام وجود، شاکر بود. از بزرگی شنیدم شکرگزاری، متضمن مفهوم نگرانی و احساس مسئولیت است. وقتی خداوند نعمتی را ارزانی مان می دارد، باید بدانیم که با این نعمت، اکنون بار مسئولیتمان سنگین تر است و این باید نگرانمان کند که نکند از مسئولیتمان، غافل شویم؟
پس از به ثمر نشستن نهال انقلاب، بزرگترین نعمت خداوند متعال، به تمام جهانیان، بالطبع، بزرگترین شکرها و بیشترین مسئولیت ها نیز بر عهده ی تک تک ما قرار گرفته است. این نهال، امروز سروی راست قامت، شده است که با یاری امام زمان(عج)، سخت ترین طوفان ها نیز تکانش نخواهد داد. این بالندگی روز افزون، بار مسئولیت را برای همه ی ما خطیرتر نیز نموده است. این درخت، با خورشید پشت ابر، میثاق ازلی بسته است. و ما تشنه ی خورشیدیم؛ پس وظیفه ای جز صیانت از این درخت تنومند، با جان و مال و آبروی خویش برایمان متصور نیست.
شاید تشخیص مصادیق گوناگون این مسئولیت خطیر، برایمان دشوار آید؛ که در اینجا، ولایت، نقش آفرینی می کند و با رهنمودهایش، ملت متحیر را بر سر چندراهی ها، به سلامت به مقصد می رساند. به لطف خدا، این روزها، سخنان ولی را همه شنیده ایم و وظایفمان را مشخصاً می دانیم:
وظیفه مان، مشارکت حداکثری است. وظیفه مان، انتخاب کاندیدای اصلح بر مبنای اصول انقلاب و اصول نظام است. وظیفه مان، تسلیم در برابر قانون است و پیگیری انتقادات و اعتراضات، از طریق مجاری قانونی.
ما تسلیم امر رهبریم و در انجام وظیفه، بنای کوتاهی کردن نداریم. انشاالله با حضور حداکثری خود، پای برگه ی عزت و اقتدار خود و سربلندی نظاممان را انگشت می زنیم. نتایج سالم ترین انتخابات دنیا را نیز احترام می گذاریم و قانون را تنها وسیله ی پیگیری مطالباتمان، قرار می دهیم. اما انتخاب اصلح، این را ساده مپنداریم. ما اصول را می دانیم اما اطمینان یافتن از اینکه فی المثل در تهران، در بین ۵۵۵ نفر، تنها فهرست انتخابی ما، حقیقتاً برترین ها هستند؛ اندکی بیشتر، تأمل می طلبد.
انشاالله در پست آینده اندکی به تحلیل این مسأله، از نظرگاه خود، خواهم پرداخت.
یک لیوان آب پرتغال تا کرسی مجلس