اول، سلام به همه ی اونا که بار اولشونه رأی می دن و شناسنامشونو ممهور می کنن، و دوم، سلام به همه ی اونا که بار اولشونه نماینده مجلسشون رو انتخاب می کنن و سوم هم سلام بر همه، همه ی ما و همه ی شما.

واقعاً خوش به حال همه ی شما که طعم واقعی رأی اولی بودن رو می چشین و لذت واقعیشو احساس می کنین. یادی  از ما هم بکنین.

من که هیچ وقت نتونستم واقعاً حس و حال یه رأی اولی رو داشته باشم؛ چون خیلی قبل تر از رسیدن به سن قانونی، از ذوق زیادیم، غیر رسمی رأی می دادم! اصلاً یکی از انگیزه هام واسه بزرگ شدن همین بود که صفحه ی آخر شناسنامم پر بشه از مهرای جورواجور انتخاباتی! و بخاطر حجم بالای آرای غیر رسمیم، الآن حتی یادم نمیاد واسه انتخابات مجلس، رأی دومی ام یا رأی سومی؟! اما اینکه مهم نیس. مهم اینه که هر چی می گذره شکر خدا، ذوق و شوق و شور و هیجانم، تو ایام انتخابات، دوره به دوره، کمتر که نمیشه هیچ؛ بیشتر هم میشه.

 

یه خاطره واستون بگم شاید جالب باشه واستون. اون موقعا که شهرستان بودیم و خب شهرستانام که معمولاً فقط یکی دو نفر رو میشه انتخاب کرد؛ یادمه یه بار کاندیدای مورد نظر خونواده ی ما، رأی نیوورد؛ اون موقع، خیلی کم سن و سال بودم؛ اما رسمی یا غیر رسمی، بالاخره رأی داده بودم و حتی کمی تو ذوقم هم خورد. اما بعدش، وقتی به نتیجه ی کار نگاه کردم، خب وظیفمو انجام داده بودم؛ نیتم انتخاب اصلح بوده، و خب اینو از بزرگانمون می دونیم که، وقتی نیت، درست باشه، اجر کار، پیش خدا محفوظه. از اون طرف، نتیجه ی دنیایی شم هرچی نیگا می کردم؛ چیز بدی نبود که هیچ، قشنگی بود و قشنگی؛ شور بود و هیجان؛ حماسه بود و احساس و شعور؛ و غرور بود و غرور که با دیدن این قشنگیا در من آفریده میشد.

غرور داشتن یه دموکراسی واقعی اونم تو روز روشن انتخابات؛ و غرور داشتن یه شعور بالای سیاسی، به وسعت یک شهر. شعوری که باعث میشه حتی من هم با وجود سن و سال کم، باز با درک بالایی اینو بپذیرم که شاید اصلح از نظر هم شهری من، واسه آبادانی شهر و کشورم، صالح تر باشه از اون شخص اصلح مد نظر من.

چقدر زیباس این احترام واقعی که به نظر همسایه، به نظر هم شهری، به نظر هموطن می ذاریم! قطعاً یکی از راز و رمزای بالا بودن سطح مشارکت اجتماعی و حماسه آفرینیای حیرت آفرین ایرانیای عزیز، تو هر انتخاباتی، همین درک و شعور بالای مردمه؛ که ایرانی غیور، سراپا شعوره؛ سراپا شعور.