شهیــــــــــــــــــد

... هفتاد دو سر بریده؟ وا بیدادا! ...

۶ مطلب با موضوع «هنر :: دل نوشته» ثبت شده است

سال هم نو شد... ما چی پس؟

سلام...


وای اینجا رو نیگا!

چه کرده این تلگرام و اینیستا و جی پلاس با ما!!!

عید اومده و اینجا اینقد گرد و غبار گرفته اس!

وبلاگ تکونی نکردیم...


حالا اینا رو بی خیال... اینقد بی حال سال رو شروع کردیم که دل نکونی هم حسش نبود!


ولی سال عجبیبیه... پارسال آغاز و پایان سال ایام فاطمیه بود و امسال آغاز و پایانش ولادت بانوی بهشت...


ان شاءالله به یمن این تقارن ها امسال دل هامون شاد بشه.

شاد نه از اون نظر که مث خندوانه ای ها فقط بخندیم هرچقدم سیاهیم خودمونو سرخ و سفید نشون بدیم.


شاد بشیم یعنی هر حرکتی تو هر دنیای واقعی و مجازی انجام میدیم ، که دیگه این روزا مجازی زندگی کردن بخشی از واقعیتمون شده، یعنی هر کاری هر حرکتی می کنیم رضای خدا رو و تعجیل در فرج مولا رو و شادی فطرت خداجویانه ما رو به دنبال داشته باشه.


یا حضرت زهرا(س)، خودت نظری بکن به دل گرد و غبار گرفته ما.


۰۲ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گله ای نیست...

نامه تاثیر گذار فرزند یکی از کشته شدگان حادثه منا
.
.
انا لله وانا الیه راجعون
اکنون که مشیت الهی آن طور رقم خورد که پدرم را از زیارت خود به میثاق خود ببرد چاره ای جز صبر و آرزوی آمرزش برای پدرمان و سایر از دست رفته ها نداریم. در سنت ما آنکس را که مصیبتی فرو می آید تسلی میدهند و با او هم دردی میکنند. هرچند تسلی ما زخم و زبان شد و توهین و افترا. گله ای نیست از آنکس که پدرم را نشناخت و او را به جهالت متهم کرد. گله ای نیست از آنکه پدرم را به بی توجهی به فقیران متهم کرد. حتما آن شخص نمیدانسته که پدرم هرسال یک پنجم مالش را خمس و یک دهم کشتش را زکات می داده است و هر روزه ای از او که قضا شد گرسنه ای را سیر کرد. گله ای نیست از آنکس که صدقه های روزانه پدرم را ندید. گله نیست از بی انصافانی که نمیدانستند پدرم قربانی هر ساله عید قربان را به کودکان یتیم میدهد. همان بی انصافانی که هر سال به طعنه میگفتند بجای کشتن درخت بکار. گله ای نیست چون که بسیاری از یتیمان و فقیران کوفی که علی را به بی توجهی متهم می کردند تنها بعد از مرگ او فهمیدند که آن ناشناسی که شبها برای آنها طعام می آورد کیست. گله ای نیست از آنها که خرج کردن برای یک بار رفتن به مکه در تمام عمر را جهل می شناسند ولی خرج ده سفر حج را در یک شب خرج عیش و نوش می کنند، همان مجالسی که فقرا را به آنها راه نمی دهند.
گله ای نیست، گله ای نیست، گله ای نیست چون خدایی هست.
اما گله ای دارم به آنکس که میگوید «خدارا در اشک کودک یتیمی جستجو کن» و اکنون که کودکی یتیم شده است مرگ پدرش را مایه خنده خود کرده است. از شما میپرسم با کدام دین و آیین یتیم شدن کودکی، مرگ فرزندی و یا همسری را مایه خنده میدانید؟
اگر خدا را در اشک یتیمی میبینید از شما همدردی نمیخواهیم لطفا نمک به زخممان نپاشید که مولایمان حسین گفته است: اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.
فرزندی یتیم

۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

روز مــــــــــــــــرد...

روز مرد نزدیک است نه روز جنس مذکر؛ که روز مرد... و عجیب جناسی دارد این واژه با درد... گویی که از جنس همند این دو...

مرد که باشی درد می کشی و از پا نمی افتی...

مرد که باشی درد دیگران حتی در دوردست ها به دردت می اندازد...

مرد که باشی، بزرگی، عزیزی، قابل احترامی و همه اینها را مرهون عظمت دردهایت هستی...

تو همان اندازه مرد هستی که به آن بزرگ مرد، آن یگانه مرد روزهای پر از درد، شباهت پیدا کنی...

به او که جان خود را با جان پیامبرش به اصطلاح خودمان، طاق زد!

به تنها امیرالمومنینی که برای غصب کردن حقش، دست بسته به خانه ی خدا برده اند، هم او را که مولود خانه ی خداست...

می بینی اینها چقدر درد دارد؟؟؟

بی جهت نیست که روز تولدش، روز "مــــرد" نامیده شده است.

تو هم، همان اندازه که مرد هستی و مردانه، مرد می مانی، روزت مبارک...

۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

در فاطمیه ای دیگر التماس دعای بسیار...

بسم الله


کوتاه در عزای بانوی عشق...


عشق یعنی ...

یاس نیلی...

ضرب سیلی...

قد خم...

انبوه غم...

:'(



۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۴۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شود آیا، خدایا، که فجر با فرج مولا پایان پذیرد؟

دگر بگذشت شب از نیمه؛ اما

چشم من مشتاق و بیدار است.

دلم سرمست از عشق و

ز شوق دیدن ماه رخ معشوق، سرشار است.

و در سر، یک سره، رویای دیدار است.

سپاس، خدای را، هزاران بار؛ که بار دیگر نماز جمعه خواهیم گزارد به امامت امام عشق، و با اقتدا به اسوه ی صبر و ایثار، در این جمعه ی انتظار و در آغاز دهه ای که حکایت می کند از حماسه ی بهار...

و در این جمعه ها که سرد می آیند و خاموش می روند؛ آرزو دارم که خنکای بهار، گونه هامان را بنوازد و فجر امسال با آغاز فرج، پایان پذیرد. باشد که ربیع بهاری، بهار منتظران گردد.

اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج

۱۳ بهمن ۹۰ ، ۲۲:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبح استکبار

شب های نا امیدی،

 تاریک تر از لایه های ظلمت زده ی اعماق دریا

 و طولانی تر از شب های یلداست.

 و ظالمانه تر از آن،

 شبحی است که "استکبار" می خوانندش.

 آن هنگام که بر قلبت سایه ی ابلیس را می افکند؛

 و دست های جنایتکارش، حلقه ی اسارتی برای گلویت می سازند.

 و تو حتی نمی دانی این احساس خفگی،

 از همان حس پلید و خونخوار، استکبار است؛

 یا از نسل آن بغضی که سال ها پیش، با جرعه ای عطش، کنج خرابه ی فراموشی فروخوردی؟

 پرده ی سیاه را کنار بزن.

 این جسم، "تو" نیستی؛  این تنها جسم سیاهی است که هیچ از تلألؤ آفتاب حقیقت را بازنمی تاباند.

 پرده را کنار بزن؛

 ماورای این پرده، همه چیز، دیدنی است. 

۱۱ بهمن ۹۰ ، ۱۳:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰