مصر، بحرین، عربستان، هر یک به گونه ای و سوریه به گونه ای دیگر، این روزها صحنه ی صف آرایی حق و باطل در برابر هم شده اند.
و چه زیبا تعبیر کرده اند امام خامنه ای! و این صف آرایی ها را از جنس بیداری اسلامی خواندند.
این که حکومتی ظلم ستیزی اش را باج نمی دهد. این یعنی روحیه ی مسلمانی.
این که ملتی هم کاسه بودن سران حکومتشان را با ارباب جور در جهان، برنمی تابند، و در راه اعتراض، سرکوب هم می شوند، اسیر هم می شوند، خون هم می دهند اما باز هم خیابان های اعتراض را ترک نمی گویند؛ این یعنی امتی بیدار شده با نوای روحبخش اسلام.
حالا یکی اسمش را بیداری انسانیت می گذارد، آن دیگری نام دیگری. اما حق، همان تعبیر امام خامنه ای، است؛ گویاترین تعبیر. چرا که اسلام آمده تا انسانیت خفته زیر خروارها خاک غفلت را بیدار کند. آمده تا انسان را از سقوط در دره ی نفس پرستی نجات بخش باشد. آری، کشتی نجات است اسلام و کشتیبان هم که مظلوم کربلاست. و این است راز غربت عاشورا و سرّ طولانی شدن عصر غیبت مولا(عج).
که مسافران، کشتیبان را در تلاطم امواج خروشان، لب تشنه شهید می کنند و دیگران این ظلم مسلّم را و سقوط انسان را به اعماق دریا که نه، به عمق لجنزاری بیکران، تنها و تنها به نظاره می نشینند.
و امروز قفل سکوت زبان را شکسته ایم.
و امروز، ایران و ایرانی آرام نمی گیرد.
به حکم کل یوم عاشورا، لحظه لحظه، عاشورا را در خاطرها زنده می سازد تا فطرت اسلامی انسان را بار دیگر با ندای هل من ناصر حسین(ع) زمانه، بیدار کند.
و باز به حکم کل ارض کربلا، فریاد مبارزان را در جبهه های حق علیه باطل، به گوش جهان می رساند و با عنایتی از سوی صاحب امر، به وسعت این کره ی خاکی، کربلایی دیگر می سازد.
کربلایی که این بار، به یاری حق، سر قاتلان حسین(ع) را بر سر نیزه ها خواهد دید و پرچم اسلام را به اهتزاز در آمده بر بلندای بام جهان.
دیر نیست تا آن روز، اگر و تنها اگر، کمی بجنبیم. که همه چیز مهیاست؛ جز قدری، قدرکی همت، همت مضاعف از سوی ما، برای جهادی که البته اصغرش هم بزرگ است.
بر اخبار مصر، مروری کوتاه داشتم که چه سخت، انقلاب کردند ولی حالا انحلال پارلمان و کارشکنی های نظامیان و آفت های پس از انقلاب. و این یعنی که مصر، حالا حالاها کار دارد تا حاکمیتی یکپارچه حقیقت جو و اسلام خواه، همانگونه که ملت انقلابی اش انتظار دارند، تشکیل دهد.
و به قصد مقایسه ای کوتاه، شنیده ها و خوانده هایم را از همان اوایل انقلاب خودمان، ایران، نیز مرور کردم. آن روزها که درایت نائب بر حق امام زمان(عج)، امام روح الله، بر بزرگترین مشکلات، به سادگی فائق می آمد؛ چقدر به خودم به عنوان یک ایرانی، بالیدم. و در درون، البته ترسیدم. که بخاطر همین یک هدیه ی بی منت الهی هم که شده، از من، آزاد آریایی تبار، انتظاری بسیار بیشتر از یک جوان مصری، بحرینی یا سوری خواهند داشت و در پیشگاه خدا، در برابر تنبلی های امروزم، بسیار بسیار بیشتر مورد سؤال خواهم بود.
سخن کوتاه کنم: التماس دعا برای بیش از پیش، به ثمر نشستن این موج بیداری اسلامی در منطقه.