شهیــــــــــــــــــد

... هفتاد دو سر بریده؟ وا بیدادا! ...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجاب» ثبت شده است

ماجـرای چـادری شدنم ؛ ماجـرای چـادری نشدنم | فراخوانی فقـط ویــژه بانـوان


بسم الله الرحمن الرحیم

 «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ / وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولی الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلی عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ»

سوره نور، آیات ۳۰ و ۳۱

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تـاریخ کهـن ایــران عزیز ، سرشار و آکنــده از ایمـان به خدا ، پاکی ، عــدالت و پاکـدامنی زنـان و مـردان خـود بـوده اسـت و این سرزمین نــورانی پس از پذیریش آیین انسان ساز و متعالی اسـلام و مخصـوصا مکتـب اهـل بیـت علیهــم السـلام جلوه ای ویژه از فرهنگ و تمدن سازی و رشـد الهی و انسـانی را در پیشـاپیش خود احسـاس کــرده اسـت. در دهـه چهــارم انـقلاب اسلامی به نظر مساله فرهنـگ مهــم ترین ، برجسته تریـن و تاثیــرگـذارترین موضـوعات به شمـار میـرود و  طبیعـتا چــون با بطـن و متن مــردم ارتبـاط مستقیم دارد در زنـدگی اجتمــاعی ایرانیــان نقـش بســزایی از خـود بــجا می گــذارد. وبگاه جــوان انقــلابی با کمک و همــراهی تعــدادی از وبلاگنـویســان فعـال در جبهــه فرهنـگی انقــلاب اسلامی وبه مناسبت ایام میــلاد باسعـادت حضــرت ولی عصــر عجل الله تعـالی فرجـه الشـریف و در آسـتانه ماه مـبارک رمضــان  طـرح بزرگ و مـوج وبـلاگی و انســانی  ” خاطــرات بانــوان ایـرانی “  را برگزار میکند.

این طرح فقط و فقط ویژه بانوان و زنان نجیب و پاک ایران زمین است و در چند محور برگزار میشود :

  • ماجرای چادری شدنم و ماجرای چادری نشدنم : در این طرح از کلیه بانوان و زنان و دختران عزیز در سرتاسر کشور وحتی خارج از کشور دعوت میکنیم تا ماجرا و خاطره انتخاب حجاب خود (اعم از چادر یاغیر چادر) را برای ما ارسـال کننــد و تلویحا در بین نوشتـه ارسـالی خود دلایل برتـر بـودن انتخــاب خود را قیــد فرماینــد. خاطراتی از برکات و نـکات مثبــت اتخــابی پوشش خویش که برای خــود یا خانـواده و دوستـانشــان داشته است و یاحتی خاطرات و نقــل حــوادثی کـه پوششی غیر از پوشش انتخابی شما داشته است و متحمل شکسـت ها و آسیب هایی برای خود یا اطرافیانشان شده است. این خاطرات همگی بصورت مستقیـم و مجــزا در قسمـت (پرونده ویژه | خاـطرات دخــتران ایــرانی) منتشـر میشــود.
  • در طرح دیگری که بـرای بانــوان در نظـر گرفتهـ ایم بـنا داریـم تا بـانوان عـزیز دلایــل خـود مبـنی بر انتخـاب پوششــان را برای دیگـران تشـریح کنــند. جـوان انقــلابی نیز این مطالب را همگی دئر یک جا و دریک صفحه و درکنارهم منتشر خواهد ساخت و قضاوت را برعهده خوانندگان محترم قرار میدهد. دلایلی چون اعتقادات مذهبی ، تاریخ کهن ایرانی و باستانی ، اجبار خانواده ، ترس و رودربایستی ، زیبایی ، هــزینه مالی برخی پوشـش ها ، راحـتی ، چشــم و هم چـشمی ، دوری از نـگاه انســان های هــرزه و حتی بصـورت صـادقانه بــرای جلـب توجــه ، ازدواج ،  پیــدا کـردن دوسـت ، به رخ کشیــدن زیـبایی بـرای دیگــران ، مشـگلات خــانوادگی ، به روز بـودن ومــد و یاحتـی مسـایل به دور از اخــلاق و…

توجه داشته باشید که چون ادرس و نشانی از شما به جز نام کوچـک و نام شهــرتان منتشـر نمی شـود تقاضـا داریــم تا واقعیـت ها را بیـان کنید. ما ایمـان داریم که جـوانان ایـرانی همـگی دارای فکــر و اندیشـه و البتـه انتخـاب هستـند و میخـواهیم با این حرکت اولا مـیان زنان ایـرانی رابـطه ی بیشتـری ایجـاد و آنـان را باعقـاید یکدیگــر آشـنا کنیـم.

درپایان از همه وبلاگ نویسان ، وب نویسان ، صاحـبان قلـم و اندیشـه و مخـاطبان میهـمان در فضـای مجـازی دعـوت میکنیـم تا درایـن طرح شرکت کنـند و با بـیان نظــرات خویـش انتخـاب راه صحیـح برای دیگــران آسان تر نمایـند. کلیه مطالب منتشر شده  در دیگر وبلاگ ها منتشر خواهد شد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

روش ارسـال مطالب :

شما می توانید مطالبتان را به ۳صورت ارسال کنید :

۱ – از طریق وبگاه جوان انقلابی ، قسمت ارسال مطلب (که در بالای لوگوی سایت قرار دارد)

۲ -  از طریق پست الکترونیکی (ایمیل) : 

info@javanenghelabi.ir

3 – از طریق کامنت گذاشتن در ذیل یکی از مطالب سایت جوان انقلابی

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

توجــه !

لطفا در هنگام ارسال مطلب به نکت زیر توجه فرمایید :

  1. لطفا حتما مطالب و اعتقادات و تفکرات خود را با نثری روان ، کوتاه ، جذاب و البته با فکر و جهت ارسال فرمایید و واقعیتی که در وجودتان است بدون هیچ ملاحظه ای بیان کنید
  2. در هنگام ارسال مطلب و در متن ارسالی خویش مطالب خواسته شده زیر را نیز درج کنید 

              -  نام کوچک(الزامی)

             -  نام شهر محل سکونت (الزامی)

             -  شما میتوانید برای دریافت نظرات خوانندگان درباره مطالبتان آدرس ایمیل و وبلاگتان را نیز درج فرمایید. قابل ذکر است که ادرس ایمیل و وبلاگ شما منتشر نمیشود.

در پایان از همه کسانی که ما را دراین پروژه عظـیم یاری میکننـد تشکر میکنیـم و دست تمام وبلاگ نویسان ، وب نویسان و انسان های صاحب قلم و اندیشه را برای همکاری به گرمی می فشـاریم و از همگان تقاضای همکاری در این جبهه فرهنگی عظیم داریم.

برای مشـاهده جدیـدترین مـطالب ارسـال شـده بر روی مستطـیل زیر کلیک کنــید.

منتظــرتان هستیــم

وبگاه جـوان انقلابی : http://javanenghelabi.ir

الهی من لی غیــرک : http://negar2013.persianblog.ir

زندگی را زنـدگی کن : http://greenmind70.blogfa.com

زیر ســایه خــدا : http://zire-sayekhoda.blogfa.com

سبـک مطهــر : http://holystyle.blog.ir

حـریم هـدایت : http://rozhayezendegi.blogfa.com

ورود آدمــای بی جنبـه ممنــوع : http://saaer.blogfa.com

۰۴ تیر ۹۲ ، ۲۰:۰۲ ۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نامه ای به هم وطنم؛ به امید گوشه چشمی نگاه...

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خواهر مهربانم.
سلام برادر بزرگوارم.
راستش قدری صدایم گرفته می بخشی ام؟ آخر از دیشب در درونم فریادها زده ام. بس که زهرآگین بوده خون جگری که تا کنون خورده ولی سکوت کرده ام.
--
میخواهی امروز، خودت و کشورت را خودت بسازی نه آرمان پدرت؟ باشد بساز اما حواست باشد، ما خیلی هامان نه همت پدرانمان را داریم نه تجربه شان را. هنوز خیلی جوانیم. ساختن، چندان آسان نیست. تو می خواهی تنها بسازی؛ باشد بساز، اما مردانه بساز؛ تباه نساز.
--
خواهر خوبم که زلف آشفته تر از معشوق شبانه ی حافظ، ناخواسته معشوق نگاه صد بیگانه می شوی، یک نیم شب، به اندیشه ی آنها که در روز قاپ نگاهشان را حتی ناخواسته و ناآگاهانه می دزدی، رسوخ کن. اگر شرم بر گونه هایت ننشست از این بلایی که ناخواسته بر سر آن بیگانگان می آوریم، اگر شرم بر گونه ات ننشست، بیا و به سخنم ایراد بگیر.
برادر بزرگوارم که پیراهن چاک، برهنگی را ذره ذره به آداب پوشیدنت الصاق می کنی، یک روز، فقط یک روز شرم را در نگاه ناخواسته ی من که به تو افتاده است، ببین.
خدا دو چشم را به من نداده برای فرو بستن در شهر.
اما شرم مجال باز کردنش را نمی دهد.
دیگر گاهی آرزو می کنم کاش میشد شهر را چشم بسته رفت!!!!
--
خواهرم، برادرم، نه سخندانم، نه جانماز آب کشم، نه مدعی.
من فقط باور کرده ام که پیکر دایی من، در جبهه های غرب، بی دلیل برروی نارنجکی نیفتاد تا هزار قطعه شود.
من فقط باور کرده ام پایمردی بر سر آرمان او، مرا هم به خدا خواهد رساند.
هرچند در پایمردی، بسیار ضعیفم. اما در کنار این ضعف درونی، بی اعتنایی بیرونی تو، خون به جگرترم هم می کند.
خندان لب و مست، با آن نرگس عربده جوی، با من سخن بگو. اعتراض کن. اما بی اعتنا مگذر.
خوب من، خوابت هست؟ عاشقی را که چنین نامه ی دلگیر دهند، حق است که بی اعتنا بگذرد؟
--
خوب من، حسرت نگاهم را می بینی؟ می فهمی؟ نگاهی که سالهاست بر شیشه ی قاب عکس دایی، خشکیده است، و شرم دارم از آن نگاه برگیرم و به شهری چشم بدوزم که آرمانش را آسفالت خیابان هایش کرده اند.
شرم دارم بگویم دایی اینها همان هایند که تو تکه تکه سپر بلایشان شدی. تنت سپر شد تا اجنبی خارجی، به حریم ناموست، چپ نگاه نکند تا جسم و جان هم وطنانت آسوده باشد. اما...
آزرده ات کرده ایم؛ نه؟
آه، کجایی دایی؟
که خودمان اجنبی همدیگر شده ایم. سرد است فاصله های بسیار، میانمان، که از میان، برنمی داریمشان.
کجایی دایی؟
که اجنبی چپ نگاه می کند و در اندیشه اش چه خیال هایی که با ناموسمان نمی پروراند و ما فقط به اجنبی لبخند می زنیم...
آه، کجایی دایی؟
دلتنگی ام را می بینی؟
دریاب مرا که دوباره دلم، هوای تو را کرده است.

التماس دعا از تمام دوستان عزیز
۱۶ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۲۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

از تابستان های شهرم متنفرم

بسم الله الرحمن الرحیم


سلامی دوباره.

تابستان که می شود، حس بیزاری در من به اوج می رسد؛
نه به خاطر گرمایش، که خواست خداست از جهت عادت و قوانین طبیعت، یا از جهت عذاب و با هدفی خاص و در هر دو حالت عادت و عذاب،  هم جز شکر و التجا به بارگاه حضرتش سزا نیست.
اما بیزارم از تابستان های شهرم؛
باز هم نه بخاطر آلودگی سرسام آورش که نفس کشیدن را از یادها می برد.

از تابستان های شهرم متنفرم چون گرما می شود بهانه ی بها دادن به هوای نفس.
از تابستان های شهرم آنگاه متنفر شدم که شرم را بر گونه ی پاک دختر همسایه دیدم. وقتی از نگاه تصادفی بر پسری "بالانشین" شهر، عذاب وجدان گرفت.
از تابستان های شهرم در خیابان های جنوب شهر متنفرم که زنان، نیز نمی توانند بی عذاب وجدان، به مردان، نگاه کنند؛ چه رسد به عکس آن؛ مردان که باید با چشم بند، پا به خیابان بگذارند!
از تابستان های شهرم بیزارم که دارد عرف پوشش را در همه جا یکسان می کند؛ دیگر به ندرت می توان فرقی گذاشت میان لب دریا، دل جنگل و قلب تهران!!!


از تابستان های شهرم متنفرم که این بار، حرمت مبارک ترین ماه، ماه خدا را نیز، پاس نمی دارند.
یک ماه صیامِ چند ساعته، برای همدردی با آنان که هر روزشان، را بالاجبار در صیامند. چه هدف زیبایی خوابیده در پس این حکم: چند ساعت در روز، احساس نیاز اما صبر کردن!
و چه ناجوانمردانه چشم فرو می بندند برخی از هم شهریانم بر این هدف زیبا!
هم شهری من! مرا ندیدی چون به موقع نگاهت را دزدیدی؛ تا شرم حضور، روزه خواری ات را برایت زهر نکند! مرا ندیدی باشد؛ اما آیا حسرتی را که در عمق نگاه کودکان نحیف شهرت، نشسته، هم نمی بینی؟
سخت است که بفهمی او شاید در تمام عمرش، حسرت همان یک تکه بربری داغ را دارد که تو در ماه رمضان، پیش چشم او حتی با ولع بیشتری گازش می زنی! بی انصاف! تو که چشم هایت باز است؛ تو چرا نمی بینی؟!؟!

مسلم است که روزه خواری، برای آنها که از روزه داری، به حکم خدا معافند، در حریم شخصی مجاز است؛ اما واقعاً اینقدر سخت است چند ساعت، در ملأ عام، در خیابان، صبر کردن و تظاهر به همراهی با روزه داران، نمودن؟؟؟!!!
۱۱ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰